خبر و دیدگاه

آیا کــرزی بـازهم رئیس جمهــور ما می شود؟

 

همه به یاد داریم که در انتخابات قبلی و یا نخستین انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان بعد از فروپاشی طالبان، محترم حامد کرزی با پشتیبانی همه جانبۀ غرب و امریکا صریحاً اعلام می کرد که وی طرفدار دولت ائتلافی نبوده، تن به ائتلاف نمی دهد و با حمایت و آرای مردم افغانستان دولت مقتدری را تشکیل خواهد دادکه از تمام صلاحیت ها برخوردار بوده و در انجام خدماتش نیز مؤفق باشد. که علت ناکامی و مشکلات دولت موقت را نیز ائتلافی بودن آن می دانست.

اما اینبار قضیه طوری دیگریست.

گرچه در انتخابات اول ریاست جمهوری تمامی آقایانی که فعلاً از حامد کر زی حمایت می کنند در مقابل وی جبهه گرفته بودند و با آن که حامد کرزی شناخت، امکانات و تجربۀ کافی مانند امروز را در اختیا ر نداشت با آنهم به بسیار راحتی توانست همۀ رقبای پر نفوذ خود را شکست داده و به پیروزی رسد!!

ضرب المثل مشهور را همه شنیده ایم که می گویند (زور کاکاست که انگور ده تاکاست)چون از طرف امریکا و غرب حمایت می شد و می دانست که اگر ۵ در صد رأی مردم را هم نصیب گردد برایش ۵۵ در صد اعلام می دارند.

یعنی جناب حامد کرزی مطمئن بود که به پیروزی می رسد و این اطمینان را کس دیگری جز امریکا برایش نداده بود، از همین سبب ضرورت ائتلاف با دیگران را نداشت، ولی اینبار که امید کرزی صاحب از طرف غرب و امریکا قطع گردیده، خلاف ادعای قبلی که در انتخابات نخستین داشت دست به دامان رقبای خود انداخته تن به ائتلاف و سازش های عجیب و غریبی داده است.

اما در کشوری مثل افغانستان که ده ها هزار نیروی نظامی خارجی حاکمیت مملکت را در دست دارند شانس پیروزی کاندیدایی که مورد حمایت آنها نباشد کم است، زیرا امریکا وغرب با مصارف و سرمایه گذاری هنگفتی که در افغانستان کرده اند خواهان دولت تحت فرمان خود در افغانستان بوده و به هیچ قیمتی نخواهند گذاشت کسی به قدرت نشیند که مورد حمایت آنها نباشد، بناءً مداخلۀ آنها در انتخابات ریاست جمهوری کاملاً متصور است، و شخص مورد حمایت آنها رئیس جمهور بعدی افغانستان خواهد بود. با آن که پذیرفتن این امر خیلی تلخ و سوزنده است مگر یک حقیقتی است که با قبول نکردنش گریز از واقعیت خواهد شد.

برای مثال می شود جلسۀ تاریخی بن را یاد آور گردیم، با وجودی که رأی اکثریت اشتراک کننده گان جلسه را جناب عبد الستار سیرت سیاستمدار و دانشمند شهیر کشور بدست آورده بود مگر جناب حامد کرزی با مداخلۀ امریکا و غرب برندۀ جلسه بن اعلان گردید و رأی افغان های شامل جلسه باطل شد، چون انتخاب امریکا کرزی بود نه سیرت. و این خودش بهترین دلیل تاریخی بوده می تواند در مورد تأثیر گذاری مداخلۀ بیرونی در تعیین سرنوشت سیاسی کشور ما.

به امید روزی که به فضل خداوند بزرگ مردم شریف و غیورما سرنوشت خود را بتوانند بطور کامل بدست خویش گرفته و دست و پای بیگانه گان را از سرزمین زیبا و دوست داشتنی ما کوتاه گردانند. آمین ولی اینبار انتخاب امریکا کی خواهد بود؟

این که امریکا از کدام کاندیدا حمایت خواهد کرد تا هنوز روشن نیست ولی آفتابی است که دیگر از جناب حامد کرزی حمایت نمی کند، این موضوع را می شود در اعلامیه خط مشی کاخ سفید بعد از پیروزی دولت اوباما در قبـال افغانستان دید، که همانا ناکامی دولت کرزی در طول هفت سال گذشته عنوان شده است و دولت محترم حامد کرزی را فاسدترین و ناکام ترین دولت ها نامیده است، البته عکس العمل حامد کرزی در آن زمان هم قابل دقت بود، بخصوص اعلام نزدیکی با روسیه و ایران یکی از حرکت های اوپراتیفی کرزی بود که برای امریکا یک زنگ خطر محسوب می شود. واضح و مبرهن است که آن حرکت کرزی برای امریکا قابل تحمل نبود ولی ازین که انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در پیش رو بود امریکا خونسردی خود را حفظ نموده اقدامی علیه جناب حامد کرزی نکرد، و به گمان اغلب انتخابات پیش رو بهترین درسی برای حامد کرزی از سوی امریکا که همانا شکست حامد کرزی در انتخابات ریاست جمهوری باشد خواهد بود.

آقای حامد کرزی خودش نیز به این اصل پی برده است، دلیل روشن آن را می توان در دید و وادید های جناب حامد کرزی با فرماندهان و رهبران جهادی و سایر احزاب و شخصیت ها جهت به دست آوردن حمایت آنها جستحو کرد، ورنه به هیچ قیمتی در صدد به دست آوردن حمایت اشخاص و گروه های داخلی نمی شد، درست مانند انتخابات گذشته. حتی اگر همین امروز هم چراغ سبزی از سوی امریکا و غرب برای جناب حامد کرزی نشان داده شود، وی بدون شک دوباره از متحدین مصلحتی اش خواهد برید، همان طوری که در انتخابات قبلی ریاست جمهوری نظر به پیشنهاد و دستور امریکا و غرب بود که جناب مـارشال فهیم را با جناب احمد ضیا مسعود تعویض کرد.

زیرا جامعۀ بین المللی بخصوص غرب و امریکا خواهان یک دولتی بودند که مجاهدین یا از زبان خود آنها جنگسالاران سابق در آن حضور نداشته و یا هم حضور کمرنگ و نمایشی داشته باشند، و انتخاب احمد ضیا مسعود نسبت به مارشال فهیم برای غرب تا حدودی مؤجه بود چون آقای مسعود یک شخص غیر نظامی است. به همین ترتیب امریکا و غرب در انتخابات پیش روی نیز همان موضع قبلی خود را دارند. آنها نظر به ایدیالوژی دموکراسی!! و پیاده نمودن این هدف در افغانستان باز هم طرفدار دولتی خواهند بود که فرماندهان و اشخاص مشهور نظامی رژیم های قبلی در آن سهیم نباشند.

اما جناب حامد کرزی خلاف امیـال غرب در این دوره حضور اشخاصی را در کمپاین انتخاباتی اش با خود دارد که جامعۀ جهانی آنها را گویا به نام جنگ سالاران می شناسد و این نیز یکی از دلایل دیگر شکست احتمالی وی در انتخابات ریاست جمهوری می باشد.

گرچه در داخل کشور ظاهراً حامد کرزی توانسته حمایت احزاب و شخصیت های مطرح در افغانستان را بدست آورد، درین بازار گرم خرید و فروش سه نفر از مخالفین وی که در چند سال اخیر زمامداری اش از منتقدین اصلی وی بشمار می رفتند نیز از کاندیداتوری وی اعلام حمایت کردند.

که به عقیدۀ کارشناسان قرار گرقتن این سه نفر در پهلوی حامد کرزی نه این که بدبینی های جامعۀ جهانی را نسبت به آقای حامد کرزی بیشتر می سازد بلکه در داخل کشور نیز به نفع وی نخواهد بود زیرا ایشان نه به نماینده گی از مردم بلکه از آدرس منافع شخصی خود شان که از هدف و ایدیالوژی شان هزاران فرسنگ فاصله دارد به این ائتلاف تن داده اند.

و این سه نفر عبارت اند از آقای مارشال محمد قسیم فهیم، آقای جنـرال عبدالرشید دوستم و آقای حاجی محمد محقق.

چون این نوشته گنجایش بیان همۀ اختلافات این سه تن با جناب حامد کرزی را ندارد ولی برای نمونه صرف یک یا دو مورد را خواهم نوشت.

محترم مارشال فهیم:

آقای مارشال فهیم که دلیل حمایتش از محترم حامد کرزی را وفاق ملی اعلام کرد، مگر فراموش کرده است که وی بار ها کرزی را متهم به نفاق ملی می نمود؟ تا جایی که در یکی از مصاحبه هایش با تلویزیون آریانا مبنی براین که با وجود مخالفت آشکار مردم با آقای جمعه خان همدرد باز هم نامبرده در ولایات مختلف به صفت والی تعیین می شود، گویا در کشور ما شخصیت دیگری وجود ندارد !و این عمل جناب کرزی را سبب نفاق ملی و درز انداختن در میان مردم و اقوام کشور می دانست. ( البته محترم جمعه خان همدرد هنوز هم در قدرت است.!!! ). پس حالا چه انگیزه باعث شد که جناب مارشال فهیم وفاق ملی را در وجود جناب کرزی می بیند؟

محترم جنـرال دوستم:

محترم جنـرال عبدالرشید دوستم نیز مسؤولیت واقعۀ جوزای سال ۱۳۸۶ را که سبب کشته و مجروح شدن ده ها تن در شهر شبرغان گردید به آقای جمعه خان همدرد والی آن وقت شبرغان نسبت می داد و خواهان گرفتاری و محاکمۀ وی گردیده بود، جناب جمعه خان همدرد نه تنها گرفتار و محاکمه نشد بلکه از ولایت جوزجان به ولایت دیگری به حیث والی تبدیل و در ضمن به صفت مشاور ریاست جمهوری نیز ارتقا نمود.

و این جوابی بود دندان شکن به تقاضای جناب جنـرال دوستم و طرفدارانش. شاید آقای جنـرال دوستم بخاطر منافع شخصی اش آنرا فراموش کرده باشد ولی وابستگان قربانیان آن حادثه که به حمایت از آقای جنـرال دوستم در آن روز شهید و زخمی داده اند هر گز خون قربانیان خود را فراموش نخواهند کرد.

البته پوشیده نیست که آقای جنـرال دوستم در دورۀ زمامداری کرزی صاحب بیشتر از هر زمان دیگری منزوی گردیده که مثـال خوب آن منازعۀ وی با جناب اکبر بای و نظر بند شدنش در منزلش برای مدت طولانی و بعد ازآن فرستادنش به ترکیه و ده ها قصۀ دیگر…هرچند امروز خبر بازگشت اش به کشور از طریق رسانه ها نشر گردید ه و خبر لغو تعلیق وظیفه اش نیز منتشر شد.

محترم حاجی محمد محقق:

می شود واقعۀ بهسود میان کوچی ها و مردم محل و همچنان موضوع اختلافات وی با وزیر اطلاعات و فرهنگ را در مورد جنجـال کاربرد واژۀ دانشگاه و پوهنتون مثـال آورد. که روی این دو مسأله آقای حاجی محمد محقق همیشه دولت را غیر ملی نامیده و خویش را مدافع حقوق هزاره ها و زبان فارسی جلوه می داد، با وجودی که هر دو مشکل فوق هنور هم وجود دارد، پس روی کدام اساس همان دولتی را که به دلایل فوق غیر ملی می دانست پذیرفته و با آن دولت دست به سازش می زند؟

با وضعیتی که ما امروز می بینیم گمان می رود که اشخاص فوق الذکر دیگر آن مقام و نفوذ را در میان هواداران شان نداشته باشند. چون در مواردی که مردم را به مخالفت علیه دولت حامد کرزی ترغیب و تشویق می کردند تا هنوز هم حل نشده و بدون دست آورد و نتیجه مطلوب، خود در آغوش جناب حامد کرزی رفته اعلام حمایت از وی می کنند!!

و نکتۀ درخور توجه این است که هر سه نفر همیشه ادعا داشتند که طرفدار نظام پارلمانی و انتخابی شدن والیان و شهر دار ها می باشند، و این همه آرزوی طرفداران شان نیز می باشد. ولی چه انگیزه می تواند موجب تغییر موضع درین قبال باشد؟ مگر منافع شخصی خود آنها!!!

در اصل و نفس انتخابات هر فرد آزادی کامل دارد تا برای هر کاندیدایی که خواسته باشد رأی دهد، اما برای کسانی که دارای ایدیالوژی مشخص و یا پابند اصول و اساسات خاص حزبی و فکری باشند و یا در سطح رهبری یک گروه مشخص قرار داشته باشند بخصوص اشخاص نامبرده شده که خویش را رهبر و منجی یک حزب و یا سازمان با هدف و آرمان مشخص می دانند و موقف خود را موقف حزب خود می دانند این مسأله طوری دیگریست، زیرا ایشان پابند یک سلسله تعهدات سیاسی نسبت به سازمان، حزب و مردم خود می باشند و رأی ایشان را نمی شود رأی یک شخص و یا یک فرد دانست.

بناً هر قدمی که می گذارند باید به اساس آرای طرفداران و مردم شان بوده باشد و روی یک استراتیژی خاصی برداشته شود نه روی مصلحت های شخصی و قومی.

ولی متأسفانه این آقایان بخاطر منافع شخصی خود پا بر سر آرمان ها و اهداف هواداران خود گذاشته همه را قربانی منافع خویش و چند نفر محدودی که برای آنها وعدۀ مقام و قدرت داده شده نموده اند.

پس آیا می شود ملت برای کسانی که بر حق شان جفا کرده اند اعتماد کنند؟ بدون شک که جواب منفی است، چون مردم شریف افغانستان از ساخت و بافت هایی که روی منافع چند نفر صورت می گیرد و منافع ملی را در خطر قرار می دهد دیگر خسته شده اند. و در چند سال اخیر ازین نوع ساخت و بافت ها تجربه های زیادی آموخته اند و دیگر چشم بسته دنباله رو چند شخص خاصی نخواهند بود، و در انتخابات امسال مردم غیور افغانستان ثابت خواهند کرد که با انتخاب دقیق و عاقلانه برای کاندیدای مورد نظر خود (نه مورد نظر احزاب) رأی خواهند داد و ما شاهد این عمل خواهیم بود.

با در نظرداشت مطالب فوق محترم حامد کرزی نه تنها حمایت خارجی را بلکه در داخل نیز ازین که هم پیمانان وی دیگر از محبوبیت قبلی میان طرفداران خود برخوردار نیستند حمایت داخلی را نیز از دست داده است.و با نداشتن حمایت خارجی و بخصوص حمایت داخلی که رأی مردم شریف افغانستان است دیگر امید پیروزی کرزی صاحب بی اندازه ضعیف و شاید هم نا ممکن گردیده است.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا