خبر و دیدگاه

قلدران بی هدف و معامله گران شرنوشت مردم

 

بانزدیک شدن زمان انتخابات ما شاهد بسی شگفتی ها بوده ایم. این شگفتی ها و غرایب بسی خجالت آور و شرم آوراست که عفت قلم اجازه نمی دهد تا همه آنرا به رشته تحریر دراوریم.

همه میدانیم که در افغانستان هویت های قومی حاکم بوده و از هویتی به نام ملی به جز در شعارهای میان تهی و فریبنده خبری نیست .زمامداران کشور درطول تاریخ از تعدد ملیت ها و تعدد زبان ها ودین داری مقلدانه  بهره برداری های سیاسی ،شخصی و سلیقه ای نموده اند.

عامه مردم در طول تاریخ از دو عنصر زهرناک یعنی جهل و فقرکه میراث ماندگار نظام های استبدادی وبی فرهنگ کشوربوده  رنج فراوان کشیده اند. این دو عنصر حضور خیلی قوی و برجسته درمیان مردم داشته و وسیله ای بوده برای توجه شهوات و قدرت طلبی های  قلدران بی هدف و بی آرمان.

وقتی به سیاست بازی های امروز این قلدران  در آستانه انتخابات  نگاه میکنم درمیبابیم که  هیچ کدام این عناصرمعامله گر و قدرت طلب هدفی بجر از زراندوزی و جاه طلبی ندارند. آنها از جهل و بیخبری مردم برای رسیدن به قدرت و پرکردن جیب های شان سوء استفاده میکنند.

جامعه بی علم جامعه بی هدف و مرده است. درجامعه ایکه تفکر و جود نداشته باشد و اکثریت مردم سعادت حال و آینده ، دنیا و آخرت خود را در گرو خم و راست شدن ، آداب و شعایر ظاهری دینی  خود  بدون کوچکترین حضورقلبی و اعمال عملی صالحه ببینند، باید گفت که فاتحه آن مردم و جامعه از قبل خوانده شده است.  خداوند متعال   حضورفعال و آگاهانه  انسان در تعین سرنوشتش را  برترین عبادت میداند. مردم ما سرنوشتشان را رایگان در قدم معامله گران و قدرت طلبان و قارون صفتان گذاشته  اند.

دیده میشود که مردم ما بعد از سه دهه ویرانی ، جنگ  ، ونابودسازی تمام زیربناهای اقتصادی شان هنوزهم درخواب غفلت به سرمیبرند. هفت سال دولت کرزی که بهترین فرصت برای تامین صلح پیشرفت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشور دیده میشد همه به یاس و ناامیدی مبدل شد. دولت کرزی بااین همه ساز وبرگ نظامی جامعه جهانی نتوانست حتی یک گام مثبت در جهت فلاح جامعه بردارد. این هفت سال لجام گسیختگی اقتصادی فرهنگی سیاسی و اجتماعی باید مردم را ازخواب غفلت بیدارمیکرد ولی مردم ما هنوز که هنوز است نمی خواهند حاکم برسرنوشت خود باشند و یا حد اقل فکرکنند که منحیث یک انسان مسوول و آگاه چه راهی را درپیش گیرند.

امروز قلدرانی مانند مارشال فهیم ،محقق، دوستم عناصری اند که مانند خدای اقوام عمل میکنند وحاکمیت مطلقه و سیطره بل فعل خود را در تعین سرنوشت اقوام رقم میزنند.

  و هر دهلی را که آنها زند مردم نا خود آگاه برقصند.

کنار آمدن این عناصر بی خاصیت و جاه طلب با بی کفایت ترین زعیم کشور درطول تاریخ یعنی آقای کرزی دل هر خرمند ی را جریحه دار و هر چشمی را پر از اشک میسازد .

مارشال فهیم ، کرزی ،محقق، و دوستم کسانی اند که آگاهانه میخواهد فرهنگ فرزند فروشی و علف خواری را وارد قانون اساسی کشور سازند. اینها موجوداتی اند که  نمی خواهند درفش فساد بی عدالتی و بی فرهنگی  را فرود آورند بلکه حضور خود را دربرافراشتن و شانه دادن به آن بیشتر و بیشترمحکم احساس میکنند.

ای مردم ازخواب بیدارشوید ببینید که با سرنوشت شما چه میشود. این قلدارن بی آرمان همیشه خواست ها و نیاز های شما را وسیله زراندوزی و قدرت طلبی های شوم خود ساخته اند.

اگر بازهم دنبال این جاه طلبان معامله گرچشم بسته روان شوید بدانید که دین و دنیای خود را برباد داده اید و ندای شیطان را لبیک گفته و از صراط مستقم کناررفته اید.

اگر چشم خرد بازکنید و اندکی با خود فکرکنید به سادگی میتوانید اهداف مبتذل و پوچ این هرزه گو های معامله گر را دریابید.

اگر چشم خرد بازکنید خواهید دید که هسته مرکزی نفاق افگنی قومی زبانی سمتی نه در بیرون مرزها بلکه در داخل ارگ جناب کرزی میباشد.

آخر چرا سرنوشت خود را به دست فهیم ها دوستم ها و محقق ها و کرزی ها میسپارید؟

اگر همین گونه بی اختیار ، غیرمسوولانه و نا آگاهانه سرنوشت خودرا زیر قدم های قدرت طلبان و زراندوزان بگذارید ،آشکارا اصل انسان بودن خود را که همانا مسوول بودن آگاه بودن تان است زیر سوال برده اید و حیوان صفتانه و غریزه وار دنبال لقمه نانی رفته اید که هیچ گاهی شایسته  انسان مسوول ، محق و مکلف نیست.

آیا در طول هفت سال همین محقق نبود که دولت کرزی را به نفاق افگنی میان هزاره ها و کوچی ها متهم میکرد؟

آیا همین دوستم نبود که باهمه بی لیاقتی و بی دانشی خود را رهبر مردم مظلوم ازبک قلمداد میکرد و دولت کرزی را در قتل صدها ازبک در جوزجان متهم مینمود؟

آیا این مارشال فهیم نبود که خود راحامی مجاهدین جا میزد و سنگ دفاع از ارزش های جهاد را به سینه میکوبید و ارگ نشینان را متهم به مجاهد ستیزی مینمود؟

چه شد که این یکتا های قوم تاجک ازبک هزاره دست از همه ارزش ها و اهداف قبلی خود کشیدند و در یک معامله شرمگین و ضد انسانی  با دشمن خود کنار آمدند؟

ای هزاره خوب ببین که همین اکنون در بامیان یک طفل در اثر یک مریضی عادی و قابل علاج چه گونه بر اثر نبودن درمانگاه و بیمارستان  میمیرد.

خوب عمیق نگاه کن که هنوز هم در مغاره کوه مانند حیوان زندگی میکنی و اگر بازهم دنبال این قلدران رفتی بدانی که وجدانت را زیر پا کرده ای و رو به شیطان و پشت به خدا شده ای و حیوانیت  را به انسانیت ترجیع داده ای.

نباید سرنوشت و وجدانت را دربدل یک شکم نان و پول حرام در اختیار معامله گران خون و تریاک بدهی  چرا تصمیم آگاهانه نگیری که در آینده نزد و جدان و خدایت شرمنده نباشی.

خوب نگاه کن که کوهی از  نقد و انتقاد را این معامله گران به  دولت کرزی وارد میکردند. ولی  در یک ضیافت شام در ارگ همه را یک دو قمار زدند و در یک معامله گری شیطانی برای رسیدن به اهداف شخصی خود که همان قدرت و ثروت است  سر تسلیم به شهوات و حرص بی پایان خود نهادند.

دولت کرزی ازهمان آوان تاسیس مشروعیت قانونی خود را ازدست داده بود.  برای این که تنها رای مردم نمیتواند مشروعیت یک نظام را اعاده نماید .این عدالت گستری نظام است که میتواند مشروعیت نظام را قایم نماید. اصولی که نظام کرزی برآن استوار است عبارت اند از فساد ، بی عدالتی ، قوم پرستی ، بی قانونی . امروز مارشال حاحب ، محقق حاحب ، و دوستم صاحب از این ارزش های دولت کرزی به دفاع برخاسته اند و میخواهند تا این ارزش های ثروث زا و قدرت زا را که اشخاص معامله گرو بی هدف  را  به مسند کرسی شهوات و ثروت میکشاند حمایت نمایند.

ای مردم مظلوم و دنباله رو یکبار نیک فکرکنید که درطول زمامداری کرزی با همه توجه و کمک های جهانی چه تغیر مثبت را در زندگی خود ومردمت احساس کرده ای؟؟

آیا نظامی که خود مشغول شراندازی و نقاق افگنی است و سراپای آنرا فساد آلوده نموده ومانند سیبی میماند کاملا گنده شده وصد درصد باید دورانداخته شود ، قلدرانی که خود را نماینده گان شما جار میزنند حالا میخواهند این سیب گنده را که بوی بدش مشام کارگزاران اصلی آنها راهم مسموم نموده دوباره احیا نمایند.

چه فکرمیکنید آیا نیازی برای  بقای سیب پوسیده و گنده شده دیده میشود؟

چرا بجای کنار گذاشتن و دورساختن مکروب در فکر احیای دوباره آن باشیم ؟ نظام کرزی به مکروب جامعه مبدل شده است ضرورت است که برعلیه این مکروب کشنده که هشتاد در صد مردم را به کام  مرگ کشانده مبارزه سرسختانه نمایم و بر هر شکل و راهی که ممکن است آنر از جامعه و کشور خود دور کنیم.

آنهایکه میخواهند نظام کرزی را دوباره تقویت نمایید کسانی اند که در لجن زار و آب های کثیف گندیده  خوب رشد و نمو میکنند.

آنها قارون صفتی را در عصر جدید در بیخبری ،ناآگاهی و بی مسوولتی شما ودر لجن زاری که ارگ نشینان قوم گرا بنام  ساخته اند تجربه میکنند. چشم خرد بازکنید که  آخرین فرصت ها است که کم کم از دست میرود.

هر که ناموخت از گذشت روزگار        هیچ ناموزد زه هیچ آموزگار

تاریخ معلم سرنوشت است از آن نیک بیاموزید.

با شعر علامه اقبال دفتر این نوشته را حسن اختتام  بخشیده و آرزی آگاهی بیداری شما مردم مظلوم را  در تعین سرنوشت تان خواهانم.

خدا آن ملتی را سروری داد     که تقدیرش به دست خویش بنوشت

بدان ملت سروکاری ندارم        که دهقانش برای دیگران کشت

 

قبای زندگانی چاک تاکی          چو موران زیستن در خاک تاکی؟

به پرواز آه و شاهینی بیاموز      تلاش دانه در خاشاک   تاکی؟

 

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا