مقدمه
وقتیکه آیت الله خمینی در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰، با تکفیر جبهه ملی ایران،۱ در تلاش بود تا عملاً از شر روشنفکران ایرانی خلاصی یابد،شاید در آن برهه تاریخی کسی فکر نمی کرد که روزگاری در نظام جمهوری اسلامی ایران موضوع مریتو کراسی و شایسته سالاری تحصیلی تا این حد با اقبال مواجهه و همین موضوع باعث بحث و جدال فراوانی خواهد شد، بترتیبی که امروزه هریک از این جناح ها در جمهوری اسلامی ایران، گروه دیگر را به زشت ترین اقدام یعنی جعل هویتی و دانش سیاسی و علمی متهم خواهند کرد.
جناح راست میانه و چپ حکومتی با مطرح کردن پرونده دکترعوضعلی کردان، دکترا از دانشگاه آکسفورد انگلستان، که در دولت محمود احمدی نژاد، وزارتخانه حساسی چون وزارت کشور را به خود اختصاص داده، روزگاری بعلت ازاله بکارت دختری، در زندان بوده ۲ و مدرک دکترای او از دانشگاه آکسفورد جعلی است؛ ۳ و یا همچنین وزیر ارشاد ده ساله دولت های میر حسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و همچنین رئیس جمهوری پیشین جمهوری اسلامی ایران، دکتر سید محمد خاتمی،معمار گفتگوی تمدن ها و … حتی مدرک تحصیلی لیسانس فلسفه او نیز جعلی بوده است. ۴ اتهاماتی از این دست اگر چه بر پایه حقایق و واقعیت های مستندی است اما بطور حتم صفحه ای حساس را در نظام جمهوری اسلامی ایران باز گشوده است.
در راستای همین سیاست و استراتژی و همچنین بحران جنگ قدرت در میان جناح های داخل نظام است که در نهایت محمود احمدی نژاد در تاریخ ششم شهریور ماه سال ۱۳۸۷،- پس از افشاء شدن پرونده کردان – در نامه ای خطاب به دکتر محمد مهدی زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دستور داده است تا تمامی مدارک تحصیلی مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران از سال های ۱۳۶۴ به بعد، مورد بررسی و ارزشیابی مجدد قرار گیرند. ۵ – شاید به این منظور است که میر حسین موسوی در مناظره تلویزیونی خود گفته بود که ” دولت احمدی نژاد بیشتر سعی و توان کابینه خود را بر این [ موضوع] معطوف ساخته است تا برای منتقدان خود پرونده سازی کند.” ۶– در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران، موضوع غیر واقعی بودن مدارک تحصیلی مقامات جمهوری اسلامی ایران در تمامی جناح های آن به یکی از مهمترین شاخصه های بحران و نزاع تبدیل شده است. بحرانی که شاید در صورت افزایش زبانه های آن، کسی حتی رهبری انقلاب همچون آیت الله خامنه ای قادر به اطفای حریق آن نخواهد بود.
امروزه هر یک از کاندیدای ریاست جمهوری خود را رهرو آیت الله خمینی معرفی می کنند و با این استدلال که اقدامات دیروز، امروز و فردای آنها براساس رهنمودها و فرامین آیت الله خمینی بوده، خود را در راستای اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران معرفی می کنند. شایان ذکر است در مناظره تلویزیونی میان محمود احمدی نژاد و میر حسین موسوی، اولی، دولت پیشین را متهم می کند که ” در دولت قبل فردی مقاله ای نوشت و مدعی شد دوران امام تمام شده است.” ۷۸ حجم اقدامات و اتهامات آنها که بر این اساس و پایه شکل گرفته است، حتی معتقدان واقعی به نظام جمهوری اسلامی ایران را نیز – در تمامی سطوح، بویژه در سطوح میانی و تحتانی – با این سردرگمی بزرگ مواجه ساخته است، که در حقیقت کدام یک از این کاندیدا واقعاً و حقیقتاً براساس رهنمودهای آیت الله خمینی اقدام می کنند؟ و حال آنکه موسوی، در انتقاد گسترده از دولت احمدی نژاد، معتقد است” تمامی این اقدامات [ دولت شما] برخلاف فرمان هشت ماده امام است و شما مردم را خودی و غیر خودی می کنید.”
قضاوت برای هریک از کسانی که شناختی عمیق از نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند و یا مناسبات داخلی و درون گروهی نظام جمهوری اسلامی ایران را بدقت دنبال نکرده باشند، ممکن است تا حدودی صورت مسئله را دشوار و سخت کند. برای بررسی درست و دقیق این نظام، ابتدا ناگزیر بر این خواهیم بود که شناخت درستی از ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم. تا بدینوسیله بتوانیم برای این سوال پاسخ ِ مناسبی بیابیم که آیا نظام جمهوری اسلامی ایران، نظام مریتوکراسی و شایسته سالاری است و یا یک نظام تئوکراتیک و ایدئولوژیکی که در آن تعهد و تعبد، مقدم بر تخصص قرار می گیرد و تخصص و مدارک تحصیلی و شایسته سالاری نقش مهمی در اصرار و ابرام آن ندارد.
رئیس جمهوری متعهد که عقلش بیش از علمش است
هنگامیکه مخالفت های بیشماری در میان رجال سیاسی ایران برخاست که محمد علی رجایی یک دست فروش ساده بوده و او مدرک و دانش لازمه سیاسی برای اداره کشور نوپای پس از انقلاب را ندارد، شاید هیچکس این جمله معروف آیت الله خمینی را فراموش نکرده باشند که در ارتباط با وی گفت: ” هى نروید دنبال اینکه رجایى علم ندارد! این عقلش بیشتر از علمش است.” ۹ چرا که در نگاه نافذ و شریعت پذیر آیت الله خمینی “معیار شناخت در جهان بینى الهى اعم از «حس و عقل» مىباشد ” ۱۰
بدین ترتیب در میانه بحرانی که میان بخش بزرگی از اپوزیسیون و روحانیون در حال افزایش و تراکم بود و به همان ترتیب نیز احساس بدنینانه و ناخرسندانه ای از روشنفکران و نیروهای متخصص ایرانی که در حوزه کنترل فکری روحانیون نبودند، برخاست. اغلب روحانیون در خطابه های خود به این موضوع به روشنی اشاراتی داشتند.
آیت الله خمینی نیز در رأس همین نیروها، طبعاً دارای چنین نگرشی بوده و اعتقاد داشت که ” ساده اندیشى است که ما گمان کنیم که باید همه اینها که تخصص دارند هر طورى مىخواهند باشند. باید بیایند و ما از آنها استفاده کنیم. استفاده نمىتوانیم بکنیم اگر مرض ظاهرى ما را یک متخصص خوب بکند، امراض باطنى براى ما ایجاد مىکند،[ متخصص] از یک مرض کم به یک مرض بزرگ، از یک مرض کوچک به یک مرض بزرگ ما را مىکشاند. ” ۱۱ او جبهه ملی ایران را بصورت شاخصی، نمونه برای این نوع از مخاطبان خود ارائه می داد؛ نیروهایی که آیت الله خمینی در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ حکم تکفیر آنها را صادر کرد.
هنگامیکه آیت الله خمینی در اواخر سال ۱۳۵۹، در تلاش بود تا تمامی نیروهای غیر مذهبی مشارکت کننده در انقلاب را از عرصه سیاسی ایران اخراج و به حاشیه براند، روشنفکری – چپ، راست و ملی – تقبیح و به محاذات آن التزام به ایدئولوژی اسلامی و یا تعهد به روحانیون از ارزش و اولویت خاصی بحساب می آمد.
طولی نکشید که پس از حوادث خرداد سال ۱۳۶۰ درست در اواخر تابستان متلاطم همان سال، برای مردان سیاسی نظام از صدر تا ذیل، تعهد به اسلام انقلابی و متعهد بودن به نظام و عقاید آیت الله خمینی، یکی از شاخصه های اصلی برای تصدی امور بود. وی در تقبیح متخصصین و تحصیل کردگان همین بس به این نکته با اهمیت اشاره کرد که در نهایت بخش گسترده ای از نیروهای متخصص و تحصیلکرده در نهایت – امروز و یا فردا – تبدیل به افرادی چون اعضای وقت جبهه ملی ایران می شوند. – عناصری که در روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، روحانیون را به نقض عهد – پیش از انقلاب در نوفل لوشاتو – متهم می کردند و حاضر به پذیرش سیادت و ریاست آنها بر انقلاب و کشور نبودند.- آیت الله خمینی در سخنرانی معرف خود در تقبیح و تحریم این گروه پای می فشرد و متعقد بود: ” یکى از چیزهایى که اینها باز برایش سینه مىزنند و «جبهه ملى» هم در اعلامیهاش [آورده این است که] دانشگاه چرا باز نمىشود. هى دانشگاه! آقا دانشگاه شما را بیرون داده! این دانشگاه باز بشود، ده بیست سال دیگر یک عدهاى بیایند، همینها هستند، همین که شمایید! آنها هستید که اسلام را هیچ قبول ندارید؛ احکام اسلام را احکام «غیر انسانى» مىدانید! ما مىخواهیم یک دانشگاهى درست بشود براى ملت. شما با اسم ملت دارید به ضد ملت عمل مىکنید. این ملت این جمعیتها هستند که در خیابانها و در بازارها دارند براى اسلام زحمت مىکشند؛ براى کشور زحمت مىکشند.” ۱۲
پس از طرح چنین موضوعاتی جامعه ایران به سرعت متلاطم و به دو قطب خودی و غیر خودی تقسیم گردید. در این دسته بندی نیروهای خودی نیر براساس معیارهای ایدئولوژیکی مورد تشخیص و ارزیابی قرار می گرفتند. نیروهای خودی در تمامی سطوح جامعه از حقوق و امتیازات ویژه ای برخوردار بودند. این روند این نوید را برای نیروهای خودی متعهد می داد که نظام و آینده کشور در دستان آنان خواهد بود.
واقیت آنکار ناپذیر در این است که در هیچیک از پندار و یا گفتارهای آیت الله خمینی رهبر کاریزماتیک انقلاب اسلامی، فرمانی به چشم نمی خورد که در آن ایشان اندرزی به شایسته سالاری علمی و تحصیلی داده و آنرا شرطی لازم برای تصدی امور در کشور دانسته باشد. در تمامی مطالبی که از گفتار و رهنمودهای ایشان مستخرج می شود، تعبد به اسلام انقلابی و تعهد به نظام جمهوری اسلامی ایران، صلاحیت و شرط کافی برای مسئولان امروز و فردای نظام شناخته شده است. بطور مثال رهبر انقلاب در بخشی از پیام برائت از مشرکان و تبیین وظایف مسلمین – که خطاب به حجت الاسلام مهدی کروبی صادر شده بود، – دیدگاه روشن و بارزی در این زمینه ارائه می دهد و معتقد است ” در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر مىدهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزش و ملاکى مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشى و الهى باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدى مسولیتها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و امتیازات غلط مادى و نفسانى بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صِرف امتیاز لفظى و عرفى کفایت نمىکند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجر کشیدهها و جبهه رفتهها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح دادهها و در یک کلام، مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین درمنازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعى شود تا از راه رسیدهها و دین به دنیا فروشان، چهره کفرزدایى و فقرستیزى روشن انقلاب ما را خدشهدار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بیخبر از خدا را بر دامن مسئولین نچسبانند و آنهایى که در خانههاى مجلل، راحت و بىدرد آرمیدهاند و فارغ از همه رنجها و مصیبتهاى جانفرساى ستون محکم انقلاب و پابرهنههاى محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتى از دور هم دستى بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسئولیتهاى کلیدى تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت ایران را بر باد دهند، چرا که اینها هرگز عمق راه طى شده را ندیدهاند و فرق و سینه شکافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکردهاند و از همه زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بیقرارى مجاهدان که براى مرگ و نابودى ظلم بیگانگان دل به دریاى بلا زدهاند، غافل و بیخبرند… خلاصه کلام اینکه بیان این واقعیت که در حکومت اسلامى بهاى بیشتر و فزونتر از آنِ کسى است که [ متعهد و] تقوا داشته باشد ” ۱۳
مدرک و تخصص گرایی در دولت سازندگی
در روزهایی که نظام جمهوری اسلامی ایران توانست در سخت ترین دوران خود، اپوزیسیون داخلی خود را سرکوب و از حوزه قدرت اخراج کند، تلاش بی وقفه ای در جریان بود تا نیروهای وابسته و متعهد به آیت الله خمینی و نظام جمهوری اسلامی ایران را جایگزین آن کند. در این مرحله هیچگاه در هیچ یک از ترتیبون های رسمی در جمهوری اسلامی ایران این بحث قوت نگرفت و شنیده نشد که عناصر موجود در جامعه را براساس تخصص و لیاقت های تحصیلی آنها بشناسند. در زمان جنگ و یا پس از آن نیز، در نیروهای سپاه پاسدران و یا بسیج، ملاک هیچگاه مدراک تحصیلات نظامی مورد اشاره و تاکید قرار نگرفت. اما پس از خاتمه جنگ ایران و عراق و سپس، پس از درگذشت آیت الله خمینی و در دولت سازندگی، مردان سیاسی پیرامونی هاشمی رفسنجانی که بعدها به کارگزاران سازندگی شهرت یافتند، تکنوکرات هایی بودند که عموماً مدارک تحصیلی از داخل و یا خارج از کشور داشتند. تحولات در عرصه اقتصادی و سپس گرایش دولت رفسنجانی به نوعی لیبرالیسم اقتصادی اسلامی- که در تأمل با بانک جهانی بود – جای پایی را برای نیروهای تحصیلکرده کشور باز کرد. رفسنجانی که تلاش داشت پس از تثبیت سرمایه داری کمپرداور اسلامی، پس از آن اقدام به نوعی سرمایه داری تولیدی در کشور کند. نیروهای تحصیلکرده ایرانی را یکی از ارکان این نوع نظام سرمایه داری می دانست. او حتی در برخی از سفرهای خارجی خود سعی می کرد تا با بعضی از دانشجویان ایرانی که در غرب به تحصیل می پرداختند، رابطه برقرار کرده و آنها را به بازگشت و کار در کشور ترغیب کند. بنابراین چندی نگذشت که در دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی، مدرک گرایی بعنوان یکی از شاخصه های عصر قلمداد گردید و انقلابیون اسلامی که روزهای سخت خود را در عرصه سیاسی کشور، برای تثبیت نظام می پرداختند و برخی دیگر در جبهه های جنگ ایران وعراق، به دفاع از کشور و نظام مطبوع مشغول بودند، به سرعت، اما با جدیت به این فکر وا داشتند که در نظام آینده ای که هاشمی رفسنجانی همواره مرد دوم این کشور خواهد بود و بسیاری از وزارت خانه ها و یا قوه مجرئیه را بعنوان محل کار دائمی خود در اختیار دارد، برای استمرار حضور خود در قدرت، باید به تکاپوی دریافت مدارک تحصیلی باشند.
بنابراین یافتن مدارک تحصیلی از داخل و خارج از کشور بسرعت مورد توجه واقع شد. محمود احمدی در مناظره تلویزیونی خود با میر حسین موسوی پرده از این راز برداشته و در این ارتباط می گوید: ” در دهه ۸۰ در دوره هاشمی که حامی موسوی است، یک موجی در مدیران ایجاد شد که همه میخواستند مدرک بگیرند. دانشگاه آزاد هم پشت اینها بود و موج ایجاد میکرد.” ۱۴ احمدی نژاد در آخرین مناظره تک نفره خود در تلویزیون معتقد است که پس از دوران دولت سازندگی و سپس در دوران اصلاحات حکومتی خاتمی نیز ” مسئولان دانشگاه آزاد … با دادن مدارک قلابی” ۱۵ اقدام کرده و بدین ترتیب دانشگاه آزاد را بی اعتبار کردند.
طولی نکشید که بحران میان رهبر انقلاب و مرد دوم جمهوری اسلامی در ارتباط با استمرار بلند مدت ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با عهد شکنی رهبر انقلاب، به بحرانی در نظام جمهوری اسلامی ایران انجامید، بحرانی که دسته بندی های داخلی در نظام جمهوری اسلامی ایران را به سه گروه متمایز و متنازع، راست سنتی، راست میانه و چپ اصلاح طلب حکومتی تقسیم و مرزبندی های آنها را براساس منافع طبقاتی شان تیز و تندتر کرد. ۱۶
بعد از وقایعه دوم خرداد سال ۱۳۷۶، جناح چپ دولتی نیز با علایق به سرمایه داری تولیدی، به شایسته سالاری در نظام اداری و کشور، بیش از دولت پیشین سازندگی رفسنجانی اهمیت داد، و همین امر نیز بحران را در داخل ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران کشانید و بیش از پیش آنرا پررنگ تر کرد. به گونه ای که وژاه های خودی و غیر خودی بطور انبوه و پیوسته وارد ادبیات سیاسی حاکمیت شد و رهبری انقلاب در رأس جناح راست سنتی نیز به گونه ای مرتب و منظم از آن در میان سخنان و رهنمود های خود استفاده می کرد.
احمدی نژاد و مصاف با بزغاله های روشنفکر
پس از بازگشت جناح راست سنتی و تصدی قدرت در حوزه قوه اجرائیه در دستان احمدی نژاد، مجدداً نیروهای ارزشی و اصول گرا به عرصه قدرت بازگشتند و دولت احمدی نژاد با این شعار که به اصول های اولیه انقلاب اسلامی بازگشته و قصد کنار نهادن سیاست های دولت های پیشین سازندگی هاشمی رفسنجانی و اصلاحات محمد خاتمی در کشور را دارد، مجدداً شعارهای نخست روزهای انقلاب که از زبان بنیانگذار این نظام جاری می شد، در دولت احمدی نژاد، حضوری پررنگ تر یافت و نیروهای متعهد بسیجی که در دولت خاتمی به واسطه شایسته سالاری و جذب نیروهای چپ حکومتی و تکنوکراتهای کارگزاران سازندگی و روشنفکران جامعه ایران، به حاشیه رانده شده بودند، دگرباره به قدرت باز گردانیده شدند.
شاید اوج این تحول و بازگشت به آرمان های انقلابی آیت الله خمینی و به حاشیه راندن و تحقیر نیروهای روشنفکر جامعه ایرانی در دولت نهم، همین بس که وی این نیروها را به بزغاله تشبیه کرد.
او ضمن انتقاد بی سابقه از منتقدین دولت و روشنفکران کشور که در ارتباط با هاله نور و موضوع مهدویت در سازمان ملل متحد به ایراد سخن پرداخته بود، فهم و شعور آنها را نیز از بزغاله ها هم کمتر دانست . وی در اعتراض به این گروه از روشنفکران گفت: ” بعضی ها هستند که [وقتی] این حرفها [ مهدویت] را می زنید تمسخر می کنند، برای اینکه اینها دلشان از ایمان خالی است. اینها بت پرستان مدرنند ، اینها شیطان پرستان مدرنند ، قیافه روشنفکری می گیرند، به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند. ” ۱۷
دیدگاه دولت احمدی نژاد در ارتباط با دولت های پیشن و حضور بخشی از روشنفکران کشور در تصدیق رویکردهای اجتماعی و اقتصادی این دولت ها، مقامات سیاسی در دولت احمدی نژاد را به شدت می آزارند، بطوریکه چنین نگرشی از دیدگاه را بسهولت می توان در اظهارات یکی از مقامات این دولت مشاهده کرد. سیدمحمدحسینی، قائم مقام – دکتر محمد مهدی زاهدی، – وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، سه شنبه در نشست «مافیای قدرت در برابر ملت» گفت: ” مسئولان دولت گذشته [خاتمی]… پول بیتالمال را به روزنامههای زنجیرهای و روشنفکران میدادند تا به نفع دولت اصلاحات تبلیغ کنند. ” ۱۸
مشروعیت مدارک تحصیلی در مناظره تلویزیونی- آغاز جنگ قدرت
امروز طرح بحث مدارک تحصیلی جعلی، تنها برای افشاء و بی اعتبار کردن رجال سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، خارج از کمپ احمدی نژاد و جناح راست سنتی در ایران نیست که به سطوح جامعه منتقل شده است، بلکه بنظر می رسد جناح راست سنتی برای بکارگیری این گزینه، دست آویزی است که این گروه بتوانند در صورت موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد، با تمامی ابزارهای قدرتمندی که در دست دارند، مخالفان خود در داخل حاکمیت را که پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پای میز محاکمه کشانده و آنها را مجازات و تصفیه کنند.
آنهای که روند داخلی نظام جمهوری اسلامی ایران را رصد می کنند از اجرای این روند در پائیز سال گذشته با خبر شدند، یعنی زمانی که دولت احمدی نژاد در ششم شهریور ۱۳۸۷، طی دستورالعملی رسمی خطاب به دکتر زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری از وی خواست تا ” بررسی جامعی از چگونگی ادامه تحصیل، اخذ مدرک، استفاده از بورسهای تحصیلی در داخل و خارج و چگونگی ارزیابی آن به ویژه از سالهای ۱۳۶۴ به بعد توسط مدیران انجام و گزارش آن را ” ۱۹ به رئیس جمهوری ارائه دهد.
بدنبال آن مجلس اصولگرای نیز در راستای سیاست های دولت مطبوعه خود به کار و تلاش مشغول شد و در پائیز همان سال برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تلاش کردند تا با ” طرح پیگرد قضایی دکترها و مهندسان قلابی” آتش تهیه را آماده نگه دارند. بدین ترتیب برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس در آبان ۱۳۸۷، طرحی را به صحن علنی مجلس فرستادند که ” جعل عنوان «دکتر»، «مهندس» و امثال آن «کلاهبرداری» محسوب می شود. اگر این قانون تصویب شود، هر فردی که بدون داشتن مدرک تحصیلی از چنین عناوینی استفاده کند به عنوان کلاهبردار به یک تا هفت سال زندان محکوم خواهد شد.” از منظر این دسته از نمایندگان مجلس، قوانینی در قانون مجازات اسلامی وجود دارد که می توان به سهولت این بخش را در آن مقوله قرار داد. از دید این نمایندگان ” طبق قانون مجازات فردی که جرمش «کلاهبرداری» باشد به یک تا هفت سال زندان محکوم می شود و حتی اگر فرد «جهل به موضوع» یا «جهل به حکم» داشته باشد رافع حکم نیست.” ۲۰
زمانی که همگان منتظر بودند تا بلکه نتیجه اولیه این تحقیقات ارائه و یا منتشر شود، محمود احمدی نژاد در مناظره شگفت انگیز خود با میر حسین موسوی -که به گفته رئیس جمهوری ایران از سوی هاشمی رفسنجانی که طرف بحران مستقیم رهبری انقلاب است، هدایت می شود – لب به سخن گشود.
در پی بی سابقه ترین مناظره تلویزیونی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، هنگامیکه فضای مجادله رو به حرارت می رفت محمود احمدی نژاد با انبوه ای از مدارکی که در نزد خود داشت، پرونده ای در دست گرفته و آنرا در مقابل دوربین نشان داد.
این پرونده متعلق به زهرا رهنمورد، همسر میر حسین موسوی بود، پرونده ای که رئیس جمهوری اسلامی ایران آن را در مقابل دوربین تلویزیون گرفته بود تلاش داشت تا بواسطه آن به جعلی بودن مدرک دانشگاهی او بپردازد.
وی در حالیکه پرونده زهره رهنورد را در مقابل دوربین تلویزیون گرفته بود، خطاب به وی گفت:” پرونده همسر خودتان را دیدهاید؟ مدرکش غیرقانونی است؟ به طور همزمان در دو رشته فوقلیسانس گرفته است و بعد مدرک دکترای غیرمرتبط گرفت.” ۲۱
سپس طولی نکشید که سیدمحمدحسینی، قائم مقام – دکتر محمد مهدی زاهدی، – وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، سه شنبه در نشست «مافیای قدرت در برابر ملت» ” از ابطال ۷ هزار مدرک تحصیلی جعلی دانشگاه هاوایی در ایران خبر داد… به گفته وی، در بین مدارک جعلی باطل شده، برخی از مدارک وزرای اسبق دولت اصلاحات که از این دانشگاه چند مدرک دریافت کرده بودند نیز باطل شده است. ” ۲۲
احمدی نژاد در اولین و آخرین مناظره تلویزیونی خود، از مرکزی در داخل کشور یاد کرد که به بسیاری از همین نوع مدیران دولتی در دولت های سازندگی و اصلاحات، مدارک جعلی تحصیلی داده است. او مدیریت ” مادام العمر دانشگاه آزاد اسلامی” را متهم کرد که” با دادن مدارک قلابی به عده ای، مدرک دانشگاه آزاد را بی اعتبار کرده اند و به ارزش تلاش دانشجویان این دانشگاه آسیب زده اند .” ۲۳
قائم مقام، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز در همان نشست – ” مافیای قدرت در برابر ملت ” به راز دیگری اشاره کرد که برای اثبات گفته های احمدی نژاد به مثابه شاه کلیدی است که می تواند بسیاری از گره های احتمالی پروژه ” تصفیه کبیر” را به سهولت بیشتری باز کرده و آنرا به مرحله اجرا برساند. وی در این رمزگشایی می گوید: “مدیریت مادامالعمر این دانشگاه در هر انتخابات بهرهبرداری سیاسی انجام میدهد.به نظر میرسد، مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی از موقعیت خودشان سوءاستفاده میکنند و حتی نمایندگانی را به مجلس شورای اسلامی میفرستند تا به مقاصد [ سیاسی و اقتصادی ] خود دست یابند.” ۲۴
احمدی نژاد و بازگشت به آرمانی های آیت الله خمینی
آیت الله خمینی همواره در طول حیات خویش به پیش کسوتان و برنامه ریزان نظام جمهوری اسلامی ایران گوشزد می کرد، تا زمانی که بر این نظام رپاست دارند و به اسم جمهوری اسلامی زمام قدرت را در دست دارند، مقامات و مصادر نظام همواره باید در دستان نیروهای متعهد و حزب اللهی در این کشور باشند. او آنها را صاحبان اصلی این انقلاب، نظام و این کشور می دانست. بطوریکه هنگامی تمامی اپوزیسیون داخلی سرکوب و از حوزه قدرت به خارج کیش داده شدند، و نظام بشکل قابل توجه ای یکدست شد و مقامات نظام به آرامش خاطری در این عرصه دست یافتند، آیت الله خمینی در آستانه سالگرد انقلاب اسلامی از پایگاه خود در جماران، از روی دلسوزی خطاب به مخاطبان خود در نظام این توصییه را کرد: ” اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران کشور هشدار مىدهم که قدر این جوانان حزب اللهى را بدانید، و از آنان قدردانى کنید و آنان را تشویق نمایید و در آغوش محبت خود حفظ کنید. اینان بودند که ایران را نجات دادند؛ و از این پس همینها هستند که انقلاب را پاسدارى مىکنند، و همینها هستند که با صرف هزینهاى کم در ظرف مدت کوتاهى با روشن بینى خاص خویش کارهاى تعجب آورى نمودند که گمان نمىشد در ایران بتوان انجام داد. این مغزهاى متعهد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند. مسئولین صاحبان اصلى انقلاب را با بهانههاى بىاساس پس نزنند تا به جاى آنان کسانى را که وارثان رژیم گذشته و وابستگان فکرى آنان هستند جایگزین کنند. البته باید از متخصصان متعهد یا لااقل غیر معاند استفاده شود، لکن نه به قیمت کنار گذاشتن صاحبان اصلى انقلاب. چشمها و گوشها را باز کنید که دشمنان حیله بازان کارکشته هستند و ممکن است از ساده دلى شما استفاده کنند و مراکز حساس را کم کم به دست گیرند و انقلاب را به سوى غرب یا شرق بغلتانند. ” ۲۵
بدین ترتیب اکنون که موضوع مدارک تحصیلی مقامات در جناح های داخلی جمهوری اسلامی ایران، بعنوان بخشی از صحنه مبارزه و جدال برای دست یافتن به باقی قدرت تبدیل شده است. ممکن است این گمان را بوجود بیاورد که این بحران می تواند آنچنان رو به گسترش و یا تزاید بگذارد که چه بسا در میانه درگیری های فیزیکی میان گروهها متنازع داخلی، اقتدار کل نظام مورد تهدید جدی قرار گیرد. در این صورت این تحلیل دور از انتظار نخواهد بود که مجموعه ساختار نظام مورد تعرض قرار گیرد. امری که آیت الله خامنه ای در کوتاه ترین زمان ممکن پس از مناظره احمدی نژاد و موسوی، به بیان آن پرداخت.
آیت الله خامنه ای یک روز پس از مناظره تلویزیونی میان احمدی نژاد و موسوی، در روز پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸ ، بر مزار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با اضطراب به این موضوع پرداخت و گفت: ” نامزدهاى مختلف هر کدام طرفدارانى دارند، علاقهمندانى دارند. علاقهمندان این نامزد نمیتوانند اعتراض کنند به علاقهمندان آن نامزد که شما چرا به او علاقهمندى، به نامزد مورد علاقهى من علاقهاى ندارى. نه، این جزو افتخارات کشور ماست. افراد گوناگون مىآیند؛ با منشهاى مختلف، با سلائق مختلف، با شیوههاى گوناگون کار، در مقابل مردم قرار میگیرند. یک عده این را مىپسندند، یک عده آن را مىپسندند، یک عده آن را مىپسندند؛ این افتخار است؛ این خوب است. هر کدام از نامزدهاى محترم هم طرفدارانى دارند. بعضىها از این طرفداران متعصب هم هستند، خیلى علاقهمند سرسختند به آن نامزد خودشان. خیلى خوب، باشند، حرفى نیست؛ اما مواظب باشید، مراقب باشید که این علاقهمندىها به اصطکاک نینجامد؛ به اغتشاش نینجامد. شما دارید براى عقیدهى خودتان، براى ایمان خودتان تلاش میکنید؛ نگذارید دشمنِ این ایمان، دشمنِ این آرمان از شما سوء استفاده کند. من شنیدم و اطلاع پیدا کردم که در خیابانها بعضى از جوانان طرفداران نامزدها میروند – حالا من دربارهى این رفتن تو خیابانها حرفى نمیزنم – اما مؤکداً میگویم: مبادا این خیابانگردىها به مقابله، به مجادله، به درگیرى بینجامد؛ مواظب باشید. اگر کسى دیدید که اصرار بر اغتشاش و درگیرى دارد، بدانید او یا خائن است، یا بسیار غافل است.” ۲۶
هاشمی رفسنجانی نیز درست از همین زاویه به موضوع نگاه می کند. در نامه رفسنجانی به رهبری، ” بدون سلام و تحیت” و پس از ذکر گلایه فراوان، وی ادعا دارد که وضع ” از این بدتر نمیشد” این وضع “جریان شوم ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ ” را بیاد وی می اندازد، اما او خود نیز حاضر به ادامه در این معارضه و مبارزه نیست، پس بنابراین ” باید مانع گرفتار شدن کشور در سرنوشت آن روزگار [ در خرداد ۱۳۶۰] شد.” شاید بهتر باشد تا وقتی اوضاع به مرحله حساس خود نرسیده باشد ” سرچشمه شاید گرفتن به بیل /چو پر شد نشاید گرفتن به پیل ” چرا که واگذاشتن کار امروز و حل کردن آن برای فردا، هزینه های فراوانی را به مجموعه نظام تحمیل کند. وی ادامه میدهد ” شما مانده اید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم، از جناب عالی با توجه به مقام و مسوولیت و شخصیت تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می دانید اقدام موثری بنمایید و مانع شعله ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید. ” ۲۷
آنطور که از فضای سیاسی در کشور بر می آید روند داخلی، گواهی بر این موضوع دارد که جمهوری اسلامی ایران هم در صحنه داخلی و هم در صحنه خارجی و بین المللی، آبستن حوادثی است که ممکن است روند تاریخی در این کشور و شاید خاورمیانه را بنحو غیر قابل باوری تغییر دهد.
نتیجه سخن
هر نظام سیاسی که پایه های آن براساس ایدئولوژی خاصی بنا شده باشد، تخصص همواره از درجه ثانویه اعتبار و مشروعیت است، اعتبار مقدم و اولا، تعهد به ایدئولوژی نظام حاکم و تعبد گرایی از شاخصه های وزین و برتر شمرده می شود، تخصص و شایسته سالاری از شاخصه های نظام های لیبرال و سوسیال دمکراسی مدرن است. و طبیعتاً دراین گونه از نظام ها است که ارزش گذاری براساس تخصص و درجه دانایی و توانایی های آنها محاسبه می شوند.
در پیام های رهبر کاریزماتیک انقلاب به مسئولان جمهوری اسلامی ایران،- از جمله حجت الاسلام مهدی کروبی – تمام اقوال و رفتار جناح راست سنتی که در انتخابات ریاست جمهوری از سوی محمود احمدی نژاد نمایندگی می شود، این گروه به سخنان و رهنمودهای بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، هم در حوزه سیاست های داخلی و هم در حوزه سیاست خارجی تأسی جسته و پیروی می کنند. اما در جنگ قدرت میان جناح های داخل نظام، هر یک از گروه رقیب خود را آینه تمام قد از اندیشه ها و امیال آیت الله خمینی معرفی می کنند. حال آنکه عملکرد جناح راست سنتی که امروزه در اثنای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد آن را نمایندگی می کند، جناح مذکور تمام نصایح و اندرزهای آیت الله خمینی را بصورت کافی و وافی به مرحله اجرا می گذار. چرا؟ چونکه استمرار و اقتدار نظام یکی از اساسی ترین اصول برای مسئولین این حاکمیت بحساب می آید. چرا؟ چون آیت الله خمینی علاوه بر معمار انقلاب اسلامی، کسی است که توانسته نظام را یکدست کرده و مدعیان ملی گرا در انقلاب را از حوزه قدرت اخراج کند و بهمراه آن اپوزیسیون قدرت مند داخلی در جناح راست از جمله سازمان مجاهدین خلق ایران تا آخرین بازماندگان از اپوزیسیون در جناح چپ و مارکسیست، یعنی حزب توده ایران را بصورت قهر آمیز حذف کند. بنابراین برای مقامات جمهوری اسلامی ایران در جناح راست سنتی، تجربه آزموده بهترین گزینه برای یکدست شدن و استمرار قدرت است. بدین ترتیب، جناح راست سنتی بویژه آیت الله خامنه ای، بنابه منافع سیاسی و طبقاتی، توجه و استمرار رهنمودهای آیت الله خمینی را اساس موفقیت در جبهه خود می دانند.
بنظر می رسد که بحران در نظام جمهوری اسلامی ایران، به مرحله ای از اوج خود رسیده باشد که حس خویشتنداری در دو طرف اردوگاه – که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری جبهه گیری کرده اند – را به حداقل ممکن رسانیده باشد. بدین ترتیب اگر این بحران در سطوح فوقانی و میانی و یا در میان هواداران هر یک از این دوگروه تحت کنترل قرار نگیرد، جامعه به فضای پایانی سال ۱۳۵۹ قدم خواده گذاشت. در صورتیکه این بحران امتداد و ادامه یابد، حوادثی همچون ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ در نظام جمهوری اسلامی ایران امری اجتناب ناپذیر خواهد بود.
لیکن پاسخ سریع به این موضوع که زمان وقوع خرداد ۶۰ کی خواهد بود، حقیقتاً دشوار است، اما این خرداد ۶۰ می تواند فردا، یک ماه دیگر و یا یک سال دیگر و یا … باشد، اما ضرورت تحقق آن در میان جناح داخل قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران، امری اجتناب ناپذیر است.
تردیدی نیست که برای نائل شدن به فضای خرداد سال ۱۳۶۰، نخست باید حکم تکفیر صادر گردد، یعنی همانگونه که آیت الله خمینی در مقام ولی فقیه فرمان ارتداد جبهه ملی ایران را – که به تعمیم برخی لوایح قضایی از جمله در اعتراض به لایحه قصاص و قانون شریعت اسلامی مخالفت شده بود،- صادر کرد. در نتیجه اتخاذ این رویکرد از سوی آیت الله خمینی، این فرصت زیبنده در اختیار روحانیون رادیکال پیرامونی وی قرار گرفت تا بمنظور یکدست کردن قدرت، اقدام به تصفیه گسترده در صحنه و پیرامون نظام جمهوری اسلامی در ایران بپردازند.
_________________
منابع:
۱-آیت الله خمینی در اعلام حکم ارتداد جبهه ملی ایران اعلام کرد:
” من دو تا اعلامیه از «جبهه ملى»، که دعوت به راهپیمایى کرده است، دیدم. در یکى از این دو اعلامیه، جزء انگیزهاى که براى راهپیمایى قرار دادهاند، لایحه «قصاص» است. یعنى مردم ایران را دعوت کردند که مقابل لایحه قصاص بایستند. در اعلامیه دیگرى که منتشر کرده بودند تعبیر این بود که «لایحه غیر انسانى»! ملت مسلمان را دعوت مىکنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایى کنند، یعنى چه؟ یعنى در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایى کنند! شما را دعوت به قیام و استقامت و راهپیمایى مىکنند در مقابل قرآن کریم. نص قرآن کریم… خوب، «جبهه ملى» تکلیفش معلوم است؛ آن صریحاً به ضد اسلام قیام کرده … اینها مرتدند. «جبهه ملى» از امروز محکوم به ارتداد است. ”
صحیفه نور ؛ جلد ۱۴، صفحات ۴۴۹؛ ۴۵۵، ۴۵۶ و ۴۶۲
پیام آیت الله خمینی در حکم ارتداد جبهه ملی به تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
۲- ” متن این نامه که با سربرگ قوه قضائیه و اداره کل زندان مازندران از سوی اداره زندان ساری خطاب به معاون دادسرای عمومی ساری منتشر شده ، آمده است :
”احتراماً عطف به شماره ۲ مورخه ۱/۱/۷۱ به استحضار می رساند با بررسی به عمل آمده ، آقای عوضعلی معروف به علی کردان فرزند کمال طی قرار شماره ۲۵۷/۵۷ ک ش مورخه ۳۱/۳/۵۷ از طریق دادیار شعبه اول تحقیق آن دادسرا به اتهام ازاله بکارت بازداشت و برابر نامه شماره ۱۷۱۴ مورخه ۸/۵/۵۷ منشی شعبه سوم دادگاه شهرستان ساری با قرار قبولی کفالت از زندان آزاد شده است . مراتب جهت هر گونه اقدام مقتضی اعلام می گردد “
اما در آن زمان علی کردان از مسئولین ارشد دانشگاه امام حسین (ع) سپاه پاسدران بود که کسی را یارای مقابله با او و احضار مجددش به دادگاه نبود . لذا این بار نیز با لابی های گسترده ای که این سردار عالی رتبه سپاه داشت موفق شد بار دیگر پرونده اخلاقی اش را بایگانی کند . ”
روزآنلاین پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ برابر ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۸
۳- ” وزارت کشور در روزهای اولیه تشکیک در اصالت مدرک دکترای حقوق اساسی از دانشگاه آکسفورد بریتانیا، با صدور توضیحات بسیار محکم از اصالت مدرک دفاع کرد. وب سایت ها اقدام به استعلام از دانشگاه آکسفورد کردند و جواب دانشگاه به پرسش های رسیده، همان جوابی بود که به بی بی سی فارسی هم ارسال شد:
” دانشگاه آکسفورد هیچ سوابقی از آقای علی کردان ندارد که نشان دهد او مدرک دکترا یا هیچ گونه مدرک دیگری از این دانشگاه اخذ کرده باشد.” این دانشگاه در توضیح دیگری اضافه کرده که نام اساتیدی که در مدرک پخش شده منتسب به این نهاد آموزشی، صادره برای علی کردان، ذکر شده، جملگی اساتیدی بوده اند که در مقاطعی در دانشگاه آکسفورد مشغول به تدریس بوده اند، “اما هیچیک از آنان در حوزه حقوق فعالیت نکرده و “هیچ کدام مدارک صادره توسط دانشگاه را امضا نمی کرده اند”.
تکذیبیه رسمی دانشگاه آکسفورد، مدرک ارائه شده از سوی علی کردان به نمایندگان مجلس در جریان کسب رای اعتماد را در عمل به همان چیزی تبدیل می کند که محمود احمدی نژاد در دفاع از تازه وزیرش مطرح کرد و آن را “کاغذ پاره” خواند، بدین معنا که وی برای انجام وظیفه در دولتش توجهی به این ظواهر و مدارک نمی کند. “
رادیو بی بی سی سه شنبه ۲۲ مرداد ۱۳۸۷ برابر ۱۲ اوت ۲۰۰۸
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/08/080812_wmj-kordan.shtml
۴- ایرنا در این باره می نویسد: ” در زمان صدور مدرک لیسانس سید محمد خاتمی در سال ۸۰ هیچ سابقه تحصیلی از وی در این دانشگاه موجود نبوده است.
اخبار رسیده دراین زمینه حاکیست که مدرک لیسانس فلسفه آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری وی صادر گردید و هنگام صدور این مدرک هیچ نوع پرونده تحصیلی و ریزنمرات مربوطه که فارغ التحصیلی آقای خاتمی را تائید نماید در این دانشگاه موجود نبود. ”
خبرگزاری جمهوری اسلامی – ایرنا شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷ برابر ۱۷ ژانویه ۲۰۰۹ کد خبر: ۳۰۷۶۱۷
۵- دستور رئیسجمهور به وزیر علوم برای ارزیابی مدارک تحصیلی برخی از مدیران
رئیسجمهور در نامهای خطاب به دکتر زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دستور داد درباره چگونگی ادامه تحصیل،اخذ مدرک و استفاده از بورسهای تحصیلی در داخل و خارج بدون رعایت ضوابط آموزشی ازسوی برخی مدیران بررسی جامعی انجام شود. وی در بخشی از دستور العمل خود به وزیر مربوطه از جمله می نویسد:
“جهت صیانت از ساحت خدمتگزاران صدیق، ضروری است بررسی جامعی از چگونگی ادامه تحصیل، اخذ مدرک، استفاده از بورسهای تحصیلی در داخل و خارج و چگونگی ارزیابی آن به ویژه از سالهای ۱۳۶۴ به بعد توسط مدیران انجام و گزارش آن را ارائه کنید. “
محمود احمدی نژاد
سایت ریاست جمهوری چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷ برابر ۲۷ اوت ۲۰۰۸
۶- مناظره انتخابات ریاست جمهوری میان محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، در روز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸، از کانال سه
۹- صحیفه نور ؛ جلد ۱۴، صفحه ۴۶۱
پیام آیت الله خمینی در حکم ارتداد جبهه ملی به تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
۱۰- آیت الله خمینی نیز در بخشی از پیام خود به میخائیل سرگئی ویچ گورباچف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر شوروى که به تاریخ ۱۱ دی ۱۳۶۷، نوشته “معیار شناخت در جهان بینى الهى اعم از «حس و عقل» مىباشد “، می داند.
صحیفه نور ؛ جلد ۲۱، صفحه ۲۲۲
پیام به میخائیل گورباچف؛ دعوت به اسلام و پیش بینى شکست کمونیسم در اتحاد شوروی
۱۱- صحیفه نور ؛ جلد ۱۳، صفحه ۵۱۰
آیت الله خمینی – اهمیت تعلیم و تربیت و مقدّم بودن امر تربیت بر تعلیم ۱۸ دى ۱۳۵۹
۱۲- صحیفه نور ؛ جلد ۱۴، صفحه ۴۶۴
سخنرانى آیت الله خمینی در اتباط با اعلام ارتداد جبهه ملی ایران و مخالفین احکام ضرورى اسلام در صبح ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
۱۳- صحیفه نور ؛ جلد ۲۰، صفحات ۳۳۳ ، ۳۳۴ و ۳۴۰، ۳۴۱
آیت الله خمینی برائت از مشرکان و تبیین وظایف مسلمین و مشکلات جهان اسلام ۶ مرداد ۱۳۶۶
۱۴- مناظره انتخابات ریاست جمهوری میان محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، در روز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸، از کانال سه
۱۵- آقای احمدی نژاد همچنین مسئولان دانشگاه آزاد را متهم کرد که با دادن “مدارک قلابی” به عده ای، مدرک دانشگاه آزاد را بی اعتبار کرده اند و به ارزش تلاش دانشجویان این دانشگاه آسیب زده اند.
محمود احمدی نژاد در آخرین فرصت تبلیغاتی، پیش انتخابات برای صحبت در تلویزیون ایران
بی بی سی چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ برابر ۱۰ ژوئن ۲۰۰۹
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090610_op_ir88_ahmadinejad_latest_respond.shtml
۱۶- به مقاله” بازخوانی انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶؛ یک واقعیت یا یک توطئه؟” اثر همین نویسنده مراجعه شود.
۱۷- بخش هایی از سخنان محمود احمدی نژاد در روز شانزدهم آبان ۱۳۸۶ در بیرجند و در جمع ایثارگران و خانواده شهدای خراسان
برای مشاهد این فیلم در یوتیوب
۱۸- روزنامه دولتی ایران پنجشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۳۸۸ شماره ۴۲۳۲
۱۹- سایت ریاست جمهوری چهارشنبه ۶ شهریور ۱۳۸۷ برابر ۲۷ اوت ۲۰۰۸
۲۰- روزنامه اعتماد سه شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۷ برابر ۱۱ نوامبر ۲۰۰۸ شماره ۱۸۱۷
۲۱- مناظره انتخابات ریاست جمهوری میان محمود احمدینژاد و میرحسین موسوی، در روز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸، از کانال سه
۲۲- روزنامه دولتی ایران پنجشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۳۸۸ شماره ۴۲۳۲
۲۳- بی بی سی چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۸ برابر ۱۰ ژوئن ۲۰۰۹
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090610_op_ir88_ahmadinejad_latest_respond.shtml
۲۴- روزنامه دولتی ایران پنجشنبه ۲۱ خرداد ماه ۱۳۸۸ شماره ۴۲۳۲
۲۵- صحیفه نور ؛ جلد ۱۹، صفحات ۱۵۰ و ۱۵۱
پیام به ملت ایران در سالگردپیروزى انقلاب – ۲۲ بهمن ۱۳۶۳
۲۶- بخشی از گفته های رهبر انقلاب در بیستمین سالگرد درگذشت آیت الله خمینی پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7089
۲۷- بخشی از متن کامل نامه هاشمی رفسنجانی به آیت الله خامنهای- منتشره در روز سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090609_op_ir88_hashemi_khamenei_letter.shtml