خبر و دیدگاه

درنگی بر نوشته ی “حزب متحد ملی کجا ایستاده است؟”

alomi_drabdullah

 

با خواندن نوشته داکتر خاکستر تحت عنوان “حزب متحد ملی کجا ایستاده است؟” مایوسیتی تلخی بمن دست داد. مایوسیت ازین جهت که چرا بعضی  ازتحصیل کردگان و اهل قلم کشور ما از تجربه تلخ بیش از سه دهه جنگ و دربدری و تباهی درس عبرت نگرفته و هنوز هم با سبکسری منافع قومی و گروهی خود را بر منافع عام و کشور ترجیح داده و دست به تفتین و تحریف حقائق می زنند.
ذهن حقجو و کرکتر حقگوی من مرا  وداشت تا بالای نوشته آقای داکتر خاکستر مکثی نمایم.
۱. داکتر خاکستر به خود حق داده است تا دایه مهربان تر از مادر شده و بالای موضوع گیری و پالیسی حزب متحد ملی تعرض نموده  و موقف منطقی و بر حق حزب متحدملی را “سپراندازی” تعبیر کند. در حالیکه حزب متحد ملی خود یکی از موسسین جبهه ملی میباشد. گویا هیچ نمیداند که حزب متحد ملی در میان مردم قراردا شته و عملا از خواستها و نیاز های مردم خویش خوب میداند. حزب متحد ملی عملا می بیند که دولت موجود از حد بیرون بیکفایت است. نه تنها بی کفایت بلکه عوام فریب و نا کار آمدهم است، که این ناکارائ  و نا کار آمدی او کارد را به استخوان مردم رسانده است. در چنین اوضاع و احوال یک حزب سیاسی مردمی وظیفه خود میداند که جهت تغیر اوضاع   به مبارزه برخیزد. و این هم واضح است که مردم افغانستان از جنگ و سلاح بیزارند. و طبیعی است که حرکت و برنامه یک حزب مردمی همیشه جوابگوی نیازمندی های مردمش میباشد.
با درک از نیازمندی مردم و زمان ما جبهه ملی با هدف لغو  نظام ریاستی و انتخابی بودن مقامات قدرت و اداره دولتی – والی ها، شاروالی ها، ولسوالی هاو علاقه داری ها تحت شعار “سلاح و جنگ افراز ها شکسته باد. عقل و صحبت و منطق و مشاجره و مذاکره زنده باد” ایجاد گردید.
قاعده عمومی است که در جبهه افراد و احزاب و گروهای سیاسی مختلف برای تطبیق هدف مشترک جمع میشوند. که حزب متحد ملی هم برای تطبیق اهداف نیک جبهه تحت شعار “سلاح ها شکسته باد، گپ و عقل و منطق زنده باد!” در تاسیس جبهه ملی منحیث اپوزیسیون دولت برحال سهم گرفت. هر عقل سلیم میداند که در دنیایی امروز برای حل منازعات، منطق و مذاکره و مبارزه ی مسالمت آمیز ضرور است، نه سلاح و جنگ. و اینکه فرهنگ مذاکره و منطق بجای کلتور سلاح در کشور ما طرح میشود، آغازیست نیک و قابل پذیرش.
بناء شرکت حزب متحد ملی در جبهه متحد ملی کاریست داهیانه و درخور تمجید.
۲. داکتر خاکستر دور از واقعبینی و ادب، به مذمت یک تعداد از اعضای جبهه پرداخته است. این کار داکتر خاکستر، این را به ذهن تداعی میکند که ممکن داکتر خاکستر یکی از دنباله رو های آغای مسکینیار- از تبار سردار طلایی باشد. که آغای مسکینیار با امکانات فراهم شده از منابع استخبارات اجنبی، جز خود و گروه مشترک المنافع خود، دیگران را هر روز دور از واقع بینی بد و رد میگوید. روش جدید تبلیغاتی بلند گوهای وابسته با اجنبی این میباشد که زهر را به شکر پیچانده، و سوی مردم میپاشد. و ازین طریق به فریب مردمان ساده دل ما، دست می یازد.
و باز داکتر خاکستر به چشم ها خاکستر می پاشد و یک تعداد از شخصیت های جبهه متحد را، مسوول جنگ ها و خرابی های کابل میداند. البته درین جا، استاد ربانی و شخصیت های مربوط به جبهه ملی مقاومت برای نجاب افغانستان را، که از طرف اصحاب غرض به نام جبهه شمال یاد میشود، نشانه میگیرد.
در حالیکه مسوولیت جنگها و خرابی های کابل، بدوش باغیانی میباشد که بدستور و حمایت کشور های همسایه، بالخصوص پاکستان به شهر کابل راکت باراندند، و شهریان آنرا به خاک وخون غلتاندند.
داکتر خاکستر خوب میداند که گروهای به اصطلاح مجاهدین در خارج کشور زیر چتر کشور های خارجی، و با هزینه و حمایت کشور های خارجی تشکیل گردیدند. وقتی که در کابل ریختند، مطابق برنامه قبلا طرح شده ی خارجی ها (باداران شان)، کابل را به چندین پادشاهی تقسیم کردند.
مگر آقای خاکستر در آن زمان در کابل تشریف نداشت، که عکس های ضیاالحق، حاکم نظامی سابق پاکستان، و رهبران جمهوری اسلامی ایران را، در گوشه و کنار کابل میدیدند.
اینکه آقای گلبدین حکمتیار بدستور باداران پاکستانی خود، در حالیکه صدرعظم معرفی شده از طرف او، در کرسی صدارت تکیه زده بود، کابل را به بهانه ی اینکه گویا من حکومت ایتلافی را با “گلیم جم” نمیخواهم، و حکومت صد فیصد اسلامی میخواهم، راکت باران نمود. و هزاران نفر از “کابلیان نازنین” را بخاک و خون نشاند و آواره ساخت و کابل را به مخروبه تبدیل نمود. و مدتی نگذشت که با هدایت اربابان خارجی خود، خود حکمتیار با “گلیم جم” یکجا شده، و علیه دولت قانونی  و نوجوان اسلامی به جنگ پرداختند.
آیا وجدان بیدار، از گلبدین پرسان نمیکند که اینکه هزارن کابلی را بخاک و خود کشیدید شهر زیبای کابل را به مخروبه تبدیل نمودید، دلیل خود را “گلیم جم” میگفتید. و اکنون با “گلیم جم” یکجا شده اید، میپذیرید که قاتل هزاران کابلی و مسوول تخریب شهر کابل هستی؟
انها ای که به اصول معتقداندوقضاوت بی غرضانه دارندمسئولیت جنگها ی کابل رابدوش کسانیکه داکترخاکسترانهارانشانه گرفته است نمی اندازند. بدلیل اینکه انها رسما و شرعا مسئولیت دفاع ازکابل و کابلیان را داشتند.
برخلاف آنها افتخار این را دارند که برای حل منازعه تمام راه ها و امکانات عملی صلح آمیز  را پیمودند. از آن جایکه جنگ مطابق برنامه قبلآ طرح شده (استراتیژیک) خارجی ها توسط نوکران شان پیش برده میشد، تلاش مسالمت آمیز برای حل منازعه نتیجه نبخشید، و یگانه راه، راه دفاع قاطعانه از استقلال و عزت افغانستان بود. که این دین خود را در مقابل مادر وطن، بخوبی انجام دادند. راه دیگرکه همانا تسلیم قدرت بنماینده ی پاکستان یعنی گلبدین حکمتیار بود، امکان پذیر نبود. بدلیل اینکه آنها برای سربلندی و نجات افغانستان، با ابرقدرت جنگیدند و قربانی های بیشمار دادند. این دیگر قابل پذیرش نبود که علیه ابرقدرت بجنگند و به نوکر نوکر یعنی پاکستان، خود را تسلیم بدهند.
شاید داکتر خاکستر بگوید که خیر است که مستعمره ای پاکستان میبودیم، ولی جنگ نمیشد.  البته این  نظر و خواست شخصی خود داکتر خاکستر است.
۳. آقای خاکستر بر بریدن یک تعداد شخصیت ها از جبهه ملی، بشمول مارشال فهیم اشاره نموده است. البته از لحاظ پرنسیب، این کاری است عادی. بدلیل اینکه جبهه جای تجمع افراد و یا گروه ها بخاطر تطبیق اهداف مشترک میباشد. هرگاه هدف شخصی و یا گروهی بنابر مداخله ای اجانب و یا حرس و آز شخصی و گروهی شان، به اهداف جبهه در مخالفت با فتد، جبهه را تر میگویند. ما در طی سه دهه چندین پیوستند ها و بریدن ها را شاهد بوده ایم.
خوب بخاطر داریم که هنگام دخول گروه های مسلح به کابل، جنگ شدیدی میان تنظیم اتحاد اسلامی و حزب وحدت اسلامی در گرفت. که این جنگ بلیات و مصیبت های استخوان سوزی را به باشندگان کوتی سنگی، کارته سه و کارته چار به ارمغان داد. اما دیدیم که هنگام انتخابات مقامات رهبری ولسی جرگه، آغای محقق در کنار سیاف باستاد.
و یا دیدیم که بمجرد وزیر شدن آقای سلیمان لایق یکی از رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، عضوء شورای مرکزی حزب وطن، شاعر با استعداد و نویسنده ی کتاب سقاوی دوم، از جناح اصولی خود بریده، و در کنار حفیظ الله امین باستاد. اینرا هم دیدیم که حفیظ الله امین، دستان نور محمد ترکی منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان را میبوسید و بر چشمان میمالید. و اما چطور نو محمد ترکی را ستم کش نموده و با بالشت خفه کرد.
بناء این بریدن ها و پیوستن ها، بخود اشخاص و گروه ها ارتباط میگیرد.
۴. داکتر خاکستر می نویسد: “گلابزوی، این محرک خارجی است، که عبدالله را به بازی گرفته است…” درین جاست که ذهن بیمار خاکستر، وهدف مسکینیاری وی، واضع میگردد. همه میدانند که داکتر عبدالله بعد از ختم تحصیلات عالی، منحیث داکتر برحال در شفاخانه نور ایفای وظیفه میکرد، ولی عشق به آزادی افغانستان، و مجاهدت در راه سعادت مردم او را واداشت که وظیفه رسمی را کنار بگذارد و به صف مبارزین صدیق وطن بپیوندد، و چنین کرد. بهمه گان معلوم است، هنگامی که افراد استخبارات پاکستان، تحت نام طالبان، قسمت اعظم کشور را در اشغال خود میبردند، و تنظیم ها و گروه های سیاسی مختلف یکی پی دیگر به طالبان تسلیم میشدند و یا سلاح بر زمین گذاشته فرار میکردند، و هیچ نیروی و مقاومتی باقی نمانده بود، جز نیروی که داکتر عبدالله عضوء فعال آن بود.
و این نیرو بود که طالبان را عمال بیگانه دانسته و مبارزه علیه آنرا، تا اخرین رمق حیات فرض عین دانستند.
این نیروی مقاومت در شرایط دشوار آن زمان جبهه مقاومت برای نجات افغانستان را تشکیل داد ند، و نیروی های پراگنده را برای نجات افغانستان در یک جبهه بیسیج نمودند، و نگذاشتند که افغانستان یکی از صوبه های پاکستان گردد.
سازمان دهندگان و فعالان جبهه مقاومت برای نجات افغانستان در عمل به اثبات رساندند که صدیقترین و وفادارترین فرزندان این مرز و بوم اند و بدون شک وارث بل استحقاق افغانستان میباشند.
اینکه جبهه ملی داکتر عبدالله را منحیث نامزد خود در انتخابات ریاست جمهوری معرفی نموده است، کاری است واقعبینانه و او بدون شک نامزدیست شایسته و مستحق.
اگر انتخابات شفاف و واقعی باشد، بدون شک مردم قدر شناس افغانستان او را بحیث رییس جمهور خود انتخاب میکنند. اما در اوضاع و احوال کنونی دیده میشود، که از انتخابات و نام دیموکراسی استفاده ابزاری میشود. اینکه رییس جمهور با زیرپاکردن قانون اساسی خود را برحال بداند و خود نامزد ریاست جمهوری هم باشد، و خود کمسیون انتخابات را مقرر کرده باشد و در وفاداری با اجانب هم گوی سبقت را از دیگر دم جنبدگان  همطراز خویش ربوده باشد، دشوار است باور کرد که مردم افغانستان بتوانند، کاندید مستحق خویش را درین مسند بنشانند.
تمت بالخیر.

_______
یادداشت: کلمه “گلیم جم” رامغرضین بجای نام نیروهای دلیرجنبش ملی اسلامی  بکارمیبردند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا