خبر و دیدگاه

طالبان؛ از سیاست‌های قومی تا قومی کردن سیاست‌ها؟

11855818_567997470006301_4352188287320190916_n
نویسنده: عبدالمنان دهزاد

نزده سال پیش از امروز گروهی به اسم طالبان سر از گریبان پاکستان بیرون کشید؛ گروهی که هیچ نسبتی به جهان معاصر نداشت. امیدی بر این بود که شاید، دیگر انسان‌ها شاهد بوجود آمدن چنین آدمیان و حرکت‌های در جهان معاصر نباشند. خیلی‌ها به این باور بودند که تفکر این چنینی دیگر در دل تاریخ دفن شده و نمی‌شود، انتظار احیای دوبارۀ آن‌ها را در دنیای خرد گرایی امروز داشت. اما با بوجود آمدن طالبان این تز خوب از آب بیرون نشد، چون سازمان‌های منطقه‌یی و جهانی دست به دست هم داد و این گروه را از دل تاریخ بیرون کرد و به جهانی پرتاب کرد که هیچ ربطی به آن نداشتند. شکی نیست که این گروه به ابتکار سازمان استخباراتِ پاکستان شکل گرفت، البته طالبان به تنهایی پا به جهانی کنونی نگذاشتند، بل قدرت‌های دیگری در امر بودجود آوردن طالبان همکاری کردند.

داستان پدید آمدن طالبان در ابتدا با افسانه ها گره خورده بود. یعنی آن‌ها را مردمان نیک خواه و ناجی این جغرافیا می‌دانستند که توأم با پشتیوانۀ مابعدالطبعی همراه بود. حرکتِ برق آسا و هجوم بی‌محابای این گروه در میان توده‌های مردم به برخوردهای افسانه‌یی آن‌ها عینیت داد!، اما حضور آن‌ها در اجتماع پردۀ متافزیکی آن‌ها در افکند و روشن کرد که رازِ موفقیت سرسام آور آن‌ها در دستان نامرئی پشت سرِ آن‌ها نبوده است، بل رازِ پیروزی یکی پی دیگری آن‌ها در استان‌های جنوبی کشور در این بوده است که پشت سرِ آن‌ها دستان اعجازگر و نیرومند سازمان‌های جاسوسی جهان نهفته است. و آن‌ها بودند که  این گروه را تا ارگ کابل رهبری کردند.

اینک  این گروه چرا و چگونه ظهور کرد؟ به همه‌گان آفتابی است. ولی یکی از پهلوی ارزنده و مهم طالبان که کمتر در بارۀ آن پرداخته شد، مساله قبیله‌یی عمل کردن آن‌ها، هم در دورۀ حکومت‌داری شان و هم بعد از آن چنان عمل کردند که گویا مأموریت داشتند که ارزش‌های پوسیدۀ یک قبیله را از دل تاریخ بیرون کنند، تا  از کاروان جهان مدرن عقب نماند.  برای اینکه همه زیر سایۀ قبیله آرام گیرند، از استبداد و شعار دینی مدد جستند تا کسی جرئت نکند که پیکری قبیله را زیر پرسش ببرند.  تردیدی نیست که در باب چیستی و ماهیت طالبان در میان همه‌گان کمتر نظر افگنده شده است. این مسئله هیچ‌گاهی میان مردمان این سرزمین به صورت واقعی عنوان نشد که آیا جنبش طالبانیسم دینداران قبیله‌گرا هستند، یا قبیله‌گرایان دیندار؟ آیا سیاست‌های زمین سوختۀ آن‌ها به تبعه نگاه‌های قومی شکل گرفت و یا نگاه‌های قومی آن‌ها بود که سیاست‌های آن‌ها را سمت و سو می‌داد؟ شکی نبود که اگر طالبان دینداران قبیله اندیش بودند، در این صورت ارزش‌های دینی بر اندیشه‌های قبیله‌یی پیش قدم بود. اگر ارزش‌های قبیله‌یی تقدم بر اندیشه‌های دینی باشد، در این حال دینی نقش بازی گری را از دست داده و تبدیل می‌شود به  ابزارِ دست قبیله‌گرایان.  اما آنچه که از لابلای تجربۀ زیست طالبانیسم  در این کشور  به چشم می‌خورد این است که آن‌ها با شعار دینی سر کشیدندن و با برخوردهای قومی تداوم یافتند.  اگرچه آن‌ها در برابر حکومتِ مجاهدین سر برآوردند تا حکومتی بر مبنای شریعت اسلامی ایجاد نمایند. در حالی‌که حکومتی مجاهدین به همین مبنا ایجاد شده بود. حکومتی که محصول زحماتِ میلیون‌ها انسانی بود که به خاطر پیاده کردن ارزش‌های دینی و استقلال این سرزمین مبارزه کرده بودند، از این منظر دلیل بوجود آمدن طالبان در برابر دولت مجاهدین منتفی است.

اما آنچه در باب پدید آمدن طالبان مهم به نظر می‌رسد این است که طالبان مبتنی بر وظیفه عمل می‌کردند؛ وظیفۀ که از سوی استخبارات نظامی پاکستان برای‌شان سپرده شده بود تا  حکومتِ مجاهدین به رهبری پروفیسور ربانی شهید صلح و قهرمان ملی کشور را براندازی نمایند. قبل از طالبان اجرا کنندۀ این مأموریت گلبدالدین حکمتیار بود، اما بخت با او یاری نکرد و با تمام تلاش‌های خصمانه‌اش نتوانست برنامه‌های تمامیت خواهانه خویش را  به منصۀ اجر در آورد. زمانی‌که پاکستان دید که با کارت حکمتیاری  نمی‌شود،  به مراد خویش در این کشور جامه عمل بپوشاند، سریعن به دنبال گروهی دیگر به نام طالبان برآمدند. این گروه در ابتدای ظهورش آمیخته با شعارهای اسلامی و برداشتن نا به هنجاری‌های نهفته در آن زمان تلقی می‌شد. این شعارهای ظاهرن عوام پسند، تا رسیدن پای طالبان به شمال کشور در میان همه‌گان پوشیده بود. اما روزگاری که گام های خشک و خشن آن ها به سرزمین های شمالی رسید، نیت اصلی آن‌ها آفتابی گردید. و پرده از روی  هیولای برداشته شد که کمر بسته بودند تا تجربۀ اپارتاید را در این دیار زنده نگهدارند.  اعمال و برخوردهای آن ها در سرزمین‌های شمالی و مرکزی افغانستان  اعمال نافرهمند گذشته گان را یک باریگر زنده کرد.

آن‌ها آمدند تا بساط بی عدالتی را که خودشان باور داشتند، از این کشور بردارند. اما بعدها خودشان جزء از بی‌عدالتی‌های جبران ناپذیر در این دیار شدند. در آن روزگار کسی صدای پای قومی عمل کردن طالبان  را چندان مد نظر نداشتند، به جز شماری از نخبه‌گان انگشت شمارِ کشور. قومی برخورد کردن طالبان پس از سرنگونی ظاهری حکومت‌شان نسبتن به همه‌گان هویدا شد، آن زمانی بود که شماری کثیری از رهبران جناح مقاومت در زمان زمام‌داری حامدکرزی به صورت مرموز ترور شد، و طالبان مسوولیت همۀ آن ترورهای زنجره‌یی و  قومی را بدوش گرفتند.

راز دیگری که پرده از چهره‌یی قومی طالبان بر داشت، سقوط استان کندز بدست آن‌ها بود. این سقوط خیلی از رازهای خوابیده را بر ملا کرد. یکی از این رازها این بود که اکثریت مردمان این سرزمین پی بردند که طالبان گروهی قوم‌گرایی اند که در پشتِ شعارهای دینی کتمان شده اند و با  دید قومی می‌جنگنند. چون طالبان در استان کندز به جای کشانیدن چهرۀ اخلاقی و مهربانی دینی به رخ مردم، به کشتار و قتل اقوام غیر از تبار خودشان زدند. آن‌ها در این کار از تجاوز جنسی، دزدی و تخریب‌گری در حق یک مجموع معین شروع کردند و تا قتل عام مردمان ملکی و بی‌دفاع کندز پیش رفتند. با این کار ثابت ساختند که سیاست‌های آنان بر محور ارزش‌های یک قبیله می‌چرخد.

دوم، قبیله‌یی عمل کردن طالبان وقتی آفتابی‌تر شده که گروهی به ظاهر تکنوکرات به دفاع و توجیه جنایت آن‌ها از درون نظام بر خواستند. وقتی معلوم شد که طالبان در اثنای اشغال کندز، دست به جان، مال و ناموس اقوام معین زدندند و خیانت نا بخشودنی را مرتکیب شدندند، از سوی شماری از چهره‌های قومی حمایت شدند، این چهره‌ها ظاهرن هیچ ربطی ایدئولوژیکی با طالبان نداشتند، آنچه که آن‌ها را با هم پیوند می‌زد، یگانگی تباری بود.  این حمایت‌ها از نویشتن در صحفه‌هاتی اجتماعی آغاز شد و تا مجلس نمایندگان کشور ادامه یافت. توجیه کردن جنایت‌های غیر انسانی و بشری طالبان در کندز از سوی شماری از چهر‌ه‌های یک قوم ثابت کرد که جنگ طالبان در این کشور، چیزی نیست که خودشان مدعی اند(جهاد)؛ بل چیزی است که از آن‌ها سر زده است. و آن چیز برخوردهای قومی طالبان در این کشور است، این برخوردهای قومی در کشوری کثیرالملیت هم چون افغانستان  برای خیلی از اقوام که بیرون از تبار طالبان اند، یک فاجعه نگران کننده به شمار می‌روند. و هم برای تباری که طالبان به‌ نام آن دست به کشتار دیگر اقوام می‌زنند و از سوی شماری از چهره‌ها به همین دلیل حمایت می‌شوند. غافل از این که اگر این روند ادامه یابد که شکی نیست، ضربۀ سنگینی بر هویت این قوم در دراز مدت وارد می‌کند.

سیاست‌های تبارگرایانه در کادر جهان امروز جای ندارد، آنانی که با این دید به سراغ حمایت جنایت‌های طالبان می‌روند، در درون خویش راه گم کرده اند. متولیان طالبان نمی‌دانند که رازِ درخشندگی و موفقیت در جهان امروز، خشن بودن و هیولاگری نیست، بل تساهل، تسامح و مدارا گرایی است. از مهم‌ترین ویژگی‌های دنیای کنونی اهلی شدن آدمی محسوب شده است. آنانی که هنوز اهلی نشده اند، یعنی تا کنون راه به جهان معاصر نه‌گشوده اند. اگر سرگذشت هیولاگرایی در جهان راه به جای می‌برد، امروز راهِ آنان را نوادگان‌شان در دیگر کشورها  دنبال می‌کردند. اما چنین نشد، چون می‌دانند که دیگر جای برای این طرز دید در جهان امروز وجود ندارد.  اما سوگمندانه در افغانستان هم سیاست‌ها قومی و تباری است و هم برخوردهای سیاسی، به همین دلیل است که شماری از سیاست پیشه‌گان این کشور به دفاع از طالبان بر خواسته اند، البته این داستان امروزیان نیست، در روزگاری که طالبان بساط نا فرهمند خویش را بر افغانستان پهن کردند، بودند تکنوکرات‌های روشنفکر نماهای‌که در زیر سایۀ لیبرالیسم غربی نفس می‌‌کشیدند، ولی به قوت از اعمال و هستی طالبان در این دیار دفاع می‌کردند. نه این که آن‌ها شیفتۀ تفکر بنیادگرایانه و رادیکالیسم طالبان بودند، بل به این معنی بود که طالبان را در کادرِ قومی می‌شناختند. دریاچۀ صلح در این سرزمین از روزگاری تیره تر شد که بعدها همان آدم‌ها وارد کشور شدند و در رأس هرم تصمیم‌گیری‌های کلان سیاسی قرار گرفتند. و نگذاشتند که با طالبان به عنوان یک پدیده‌ای زهرآگین برخورد صورت گیرد. همین بود که بر قوت طالبان افزوده شد و امروز کشور را به بن‌بست سیاسی رساندند.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. راستی هم قومگرائی در دنیای امروز جای ندارد. تعجب و افسوس به حال کسی میباشد که دارای تحصیلات عالی و تجربه زندگی در کشور های پیشرفته غربی را دارند مثل احدی و روستا ترکی و ستانیزی … وغیره، ولی باز هم بمرض قوم پرستی دچار میباشند. حال آنکه تجربه بخوبی نشان داده است که در یک اجتماع تا تمام مردم ویا تمام اقوام خوشبخت نباشند، یک قوم هرگز نخواهد توانست به خوشبختی برسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا