خبر و دیدگاه

سایه‌های آرام حکومت محلی بلخ

shafiqullah_shafiq
شفیق الله شفیق- استاد دانشگاه بلخ

شناخت و هویت جهانی سرزمین ما جنگ و نبرد است وسالیان درازیست که انسان افغانستانی در نبرد و خشونت نفس می‌کشد و حافظه‌ی تاریخ سرزمین ما با حکایت های خشونت و جنایت آرایش یافته است، در امتداد زنده‌گی آدمیان کشور ما تعداد رهبران غیر خاین خیلی اندک‌ بوده‌است. ازهمین‌روی انسان‌ تاریخ ساز و افتخار آفرین بیشتر از چند چهره نیست که عمر شان‌را در راستای خدمت گذاری به مردم هزینه نموده‌ باشند. اغلب رهبران گذشته‌ی‌ ما عنوان‌های زشت را باخود شان حمل می‌کنند. از همین اینجاست هرگاه بر سرزمین‌که تاریخ‌اش با رهبران عیاش و مستبد پیوند دارد و شگردهای آدمیان‌ش را قتل و نژادپرستی رقم زده است، نظر می‌افگنی به‌این باور می‌رسی که ما هیچگونه افتخاری برای خود و بشریت نیافریده‌ایم. چون نفس‌های آدمیان سرزمین ما یک سره به بد اندیشی و کج رفتاری هزینه شده است.

ما از شماری آدمیانِ هستیم که زنده‌گی آرام و مصئون را تنها در برگه‌های آثار و کتاب‌هایی خوانده‌ایم که محصول دانش جامعه‌ی ما نبوده‌اند. چون ساخت فرهنگی جامعه‌ی ما در خشونت تعیم یافته و از تفکر و اندیشه‌ی البیرونی، ابن سینا، سنایی و مولوی خیلی فاصله گرفته است. ازهمین‌رو هنجارهای فرهنگی ما در گسست با تساهل و مدارا قرار دارد و رفتارها و کنش‌های اجتماعی سرزمین ما اغلبآ انسان آزار و غیر مسالمت آمیز اند. تلقی های ژرف‌تر جامعه شناختی در جامعه‌ی افغانستان گواهی میدهد که گشایش اجتماع آکنده از ارزش‌های انسان دوستانه و فرهنگ انسان مدار به‌ساده‌گی در رفتارهای جامعه ما استیلا پیدا نمی کند، بایست سالیان دراز بگذرد تا ما به جامعه سالم و فرهیخته برسیم. چون سالیان جنگ رویه‌های خشونت پرور و انسان ستیز را بیشتر از پیش در همه گوشه‌ها عمومیت داده است. اکنون اکثر ولایت‌ها را تفکر افراطیت و مطلق اندیشی مذهبی فرا گرفته است.

اما در این میان ولایتی‌که‌ بلحاظ داشتن میراث پر بار گذشته‌ تا هنوز قامت فرهنگی‌اش در برابر خیلی از سختی‌ها و دشواری های قرن نه لمیده است و پس از سقوط رژیم طالبان تاکنون نسبتآ نفس‌های آرام بر اندامش جاری می باشد، استان بلخ است. من هشت سال زنده‌گی‌ام را در بلخ گذرانده‌ام، گرچه من اهل غزنین ام. ولی روزگار تحصیلی و شرایط کشور من را به هرات و سرانجام به بلخ کشاند، من در این مثلث فرهنگی غزنه، هرات و بلخ، تنها شهر مصئون‌تر زادگاهِ مولوی را یافتم.

بلخی‌که سیمای شهرش با زیارتگاهِ منسوب به‌حضرت علی پیوند خورده است، فرهنگ‌اش افتخار حکایت بزرگترین فرزند عارف جهان اسلام مولوی را در دلش دارد، انسان شهری‌اش نسبت به همه گوشه‌های افغانستان اهل تسامع و تساهل است. از همین‌رو این خطه باستانی خیلی زود شبه زادگاهِ هر انسان می‌شود. بلخ این جذابیت را داراست که به‌مثابه زادگاه هر آدمی مهربان باشد. من در نخستین روزهای دانشجوی‌ام هیچ‌کسی را در بلخ نمی‌شناختم یک جوان گم‌نام بودم که از آن گوشه‌ی سرزمین جنگ زدۀ افغانستان (غزنین) بلخ را برای زنده ماندن گزیده بودم. من در این شهر تحصیل کردم، در یکی از رسانه‌های مهم تلویزیون۱ خبرنگار گشتم ، فعالیت‌های مدنی نمودم و درایجاد نهادهای مدنی مباردت ورزیدم، آموزگار در نهادهای تحصیلی دولتی و خصوصی شدم و برایم سرپناه ایجاد کردم. اکنون با تعداد زیادی از هم‌وطنانِ مزاری‌ام مراوده و دوستی دارم. در روزهای‌که من در مزارشریف حضور یافتم جاده‌های اسفالت شده شهر خیلی محدود بود، شهر پارک‌های تفریحی نداشت و عرض و طول شهر تنها شامل اطراف مزار حضرت علی می شد. اما اکنون مزار سیما و چهره‌ی یک شهربزرگ را کسب نموده است. در آن‌سوی شهر مرد قد بلند که در دو نبرد بزرگ جهاد علیه ارتش سرخ و مقاومت در برایر طالبان سابقۀ نظامی دارد رهبری این شهر را بدوش می‌کشد. من ژنرال عطا را نمی‌شناختم، تنها در دوران کودکی‌ و نوجوانی‌ام نام ‌وی را از امواج رسانه‌ها شنیده بودم. زمانی‌که دانشجو سال دوم در سال ۲۰۰۸ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه بلخ بودم، روزی در دفتر کارش رفتم. خود را معرفی کردم و گفتم که اهل غزنه هستم. وی با من سخن طولانی زد و در مورد غزنین زیاد پرسید. من چند مقاله‌ی نوشته بودم که برایش تحویل دادم که دارای عنوان‌های تند سیاسی بود. او برایم گفت که از جوانان با انگیزه خوشش می‌آید و با گرمی از من خداحافظی گرفت. از آن پس من گاهی به دیدن وی می‌رفتم و در انتخابات سال ۲۰۰۹ آقای نور یکی از حامیان جدی داکتر عبدالله بود من اغلبآ مقاله می‌نوشتم و وبلاگ نویس بودم. بعداز مدتی من مسئولیت خبرنگاری تلویزیون یک را در شمال به‌عهده گرفتم با وی بار‌ها مصاحبه‌ی اختصاصی نمودم. من تا زمانی‌که ژنرال عطا نور را از نزدیک نمی‌شناختم و گاهی وی را در پرده‌های تلویزیون مشاهده نموده بودم تصور داشتم که بایست آدم کم محبتِ باشد، چون اغلبآ در شیشه‌های تلویزیون تند سخن می‌گوید. اما وقتی‌که او را از نزدیک ملاقات کردم، دانستم وی تنها در برابر حریف‌های سیاسی‌اش تند و غیر ملایم است. عطا محمد نور با همه جوانان برخورد نرم و صمیمی دارد و همواره روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی را احترام می‌کند. اما من و اغلب هم‌مسلکانم پیوسته در وظیفه روزنامه نگاری مصمم بوده‌ایم. در وقت های مختلف مسئولان زیر دست وی را فشار ‌داده‌ایم. من آزادانه آنچه مربوط به نارسایی‌های ادارات بلخ بوده است را منعکس ساخته‌ام. من کمتر تجربه خود سانسوری را در ولایت‌های شمال دارم و تاکنون هیچ‌مقام دولتی من را درحوزه کار روزنامه نگاری تهدید نکرده است.

اکنون بلخ به حوزه مهم سیاسی و فرهنگی مبدل گشته است. رهبر بلخ تنها مشغول رهبری در بلخ نیست وی در خیلی از مسایل شمال کشور دخیل شده است و برای رهبری افغانستان مبارزه می‌کند گاهی با رهبران درجه یک کشور رقابت های شدید دارد و این رقابت‌ها وی را در سطح افغانستان شهره ساخته است. از این‌رو گاهی اوقات وی میزبان شهروندان جنوب و شرق کشور نیز می‌باشد. اما برای شهروندان بلخ ژنرال عطای خودشان اهمیت دارد. عطای‌که از امنیت و مصئونیت بلخ پاسداری می‌کند. چون افغانستان امروزی به شدت در مسیر ناامن شدن گام می‌نهد، نا امنی‌ها حتی دژهای ضد طالبانی هم‌مانند بدخشان را شاهد روزگار تلخ ساخته است، بدخشانی که در زمان رژیم طالبان از مرکزهای مهم مقاومت بر علیه آن جریان بود. ولی اکنون در آستانه تبدیل شدن به پایگاهِ مهم تروریستی و فعالیت های تروریستی در مرزهای آسیای میانه قرار دارد. همین‌گونه ولایت‌های هم‌جوار بلخ نیز روزگار نا مناسب دارند. ولی در این میان تنها ولایت بلخ فضای امن دارد و برای گشت و گذار شهروندان هیچ نوع قیود امینتی وضع نشده و همه ولسوالی‌ها تحت فرمان و پرچم حکومت مدیریت می شوند. پارک‌های تفریحی شب هنگام به رخ شهروندان باز است و عملآ زنده‌گی جریان دارد. شاید امنیت بلخ سبب شده است که اغلب شهروندان ژنرال عطا را غنیمت بزرگ برای شهر شان می‌پندارند. در وضعیت کنونی افغانستان فراهم ساختن امنیت و صلح خیلی هزینه می‌خواهد. تا این دم حکومت افغانستان و جامعه بین المللی به‌خاطر آوردن صلح و تامین امنیت در نبرد علیه تروریسم میلیارد های دالر را صرف کرده اند. بیشترین مصرف ایالات متحده امریکا در افغانستان از مصارف نظامی گفته شده است. ولی بلخ صلح و امنیت را با پول اکتساب نکرده، امینت این ولایت با سعی و تلاش نیروی های امنیتی و هم‌سویی مردم با حکومت محلی مقدور شده است. بدین لحاظ افسار تهدیدات امنیتی بلخ بدست نیروی نظامی مهار شده است و آن‌چنان چالش‌های بزرگ فراروی کارکردهای اقتصادی وجود ندارد. از همین‌رو اختطاف و گروگان گیری بازرگانان به‌حدی که در سایر شهرهای افغانستان اتفاق می‌افتاد، بلخ نمونه‌ی امن تر آن است . بستر و فضای مصئون و اقتصاد نسبتآ مطلوب بلخ سبب شده است که این شهر به شدت مهاجر پذیر گردد، از این‌روی مزار کنونی به شهر چند فرهنگی و چند صدایی‌ مبدل گشته است و جمعیت شهر رو به افزایش می باشد و شهر فرایند انکشاف را تجربه می‌کند. بلخ امروز میزبان هزاران جوانِ دانشجو از سراسر افغانستان می باشد و حضور گستردۀ جوانان سایر ولایت‌ها به تسامح و تنوع فرهنگ مزار شریف افزوده است. نهادهای مدنی و منتقد حکومت پیوسته فعال‌اند، تصور می‌رود که پس از کابل بیشترین نیروی و فعال مدنی در بلخ حضور داشته باشد. در اغلب مسایل کشوری فعالان مدنی بلخ صدای شان را بلند نموده‌اند و راه پیمایی ‌کرده‌اند. رسانه‌ها امور دولتی را زیر نظارت دارند، حضور گسترده‌ی رسانه‌ی سبب گشته است که حکومت محلی بلخ نسبت به همه ولایت‌های افغانستان پاسخگو تر باشد.

البته حکومت محلی بلخ دارای چالش‌های نیز می‌باشد، محدودیت منابع اقتصادی برای عرضه خدمات بهداشتی، ارایه ضعیف خدمات عمومی برای شهروندان، محدودیت صلاحیت‌های اداری؛ چون نظام اداری افغانستان به شدت متمرکز است و حکومت‌های محلی برخودار از هویت مجزای قانونی نیستند. فرسوده‌گی دیوان سالاری که سبب کندی کار در ادارات دولتی می‌شود. همین‌گونه نمی‌توان فساد را از اداره افغانستان منتفی ساخت. با آن‌هم بلخ اکنونی الگوی حکومت مناسب برای سایر ولایت های شده و این شهر به پناه‌گاه امن برای شهروندان شمال مبدل گشته است، بدین لحاظ زنده‌گی در سایه‌های حکومت محلی بلخ به مراتب آرام‌تر از سایر شهر افغانستان است.

نوشته های مشابه

‫۲ دیدگاه ها

  1. رهبری دولت افغانستان باید آنعده از والیانی راکه در کارخویش موفق اند و در تامین امنیت نقش مثبت داشته اند، مورد تقدیر و مکافات قرار دهد و ترتیبی را رویدست گیرد تا تجارب شانرا تعمیم ببخشد. البته با تعمیم تجارب مزار ولایات دیگر افغانستان نیز بیدار شده و سر درگریبان خود فرو خواهند برد و از خود سوال خواهند کرد که چرا یک ترورست دزدانه و از راه دزدی وارد ولایت شده و با عمل غیر قانونی و غیر شرعی میتواند امنیت و نظم را در ولایت مربوط شان خراب کند، پس این والی که موقف قانونی و شرعی دارد و علاوه از داشتن قانونیت امکانات و تشکیلات زیادی مثل پولیس، امنیت، اداره امنیت، محکمه و داد ستانی در اختیار دارد، چرا در تامین امنیت ولایت کم می آید.؟ اگر دقت نمائیم دیده میشود که کار والی ولایت بلخ در این ارتباط در خور توجه و تقدیر میباشد. اینکه رهبری دولت در برجسته ساختن دست اورد های ولایت بلخ اقدامی نمیکند، قابل سوال میباشد.

  2. استاد عطا محمد نور در عمل نشان داد که یکی از شخصیتهای باکفایت و بادرایت و درعین حال غمخور مردم افغانستان میباشد. او با شجاعت و شهامت بینظیر در انتخابات ریاست جمهوری موضع روشن داشته و بربنای حفظ سربلندی افغانستان و تامین سعادت مردم افغانستان، رای خودرا بر صندوق کاندید مستحق واریز نموده است. شخص شان همین اکنون چرخ رهبری حزب جمعیت اسلامی را با شهامت و جرئت موفقانه میچرخاند. اگر روزی چرخ رهبری افغانستان بدست شان برسد همان روز خواهد بود که مردم افغانستان امید به آینده درخشان را در قلب خود احساس و تمام انرژی خودرا در آبادی افغانستان بکار خواهند برد. از همه مهمتر اینکه او یک مسلمان راستین معتدل بوده و دین اسلام را همگام و هم آهنگ با پیشرفت های ساینس و تکنالوجی معاصر، آرزو میکند. انسان محوری خصوصیت برجسته دیگر او میباشد. او کسانیراکه دور قوم میچرخند و به انحصار قدرت قومی تأکید میورزند، نه تنها بیعقل و کوچک بلکه بحیث خائنین ملی می پندارد. پیروزی های مزید در امر تحقق اهداف انسانی و شریفانه شان آرزو میکنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا