خبر و دیدگاه

سفرهایی متعدد و توطئه هایی بی پایان در هماهنگی با پاکستان

aslam_salim
محمداسلم سلیم

از سال ۲۰۰۱ که حاکمیت قرون وسطایی طالبان بنا بر ضرورت زمان و بر اساس برنامه نقشه راه از قبل طراحی شده بود، صفحه جدیدی از سیاست بازی هایی توام با توطئه و نیرنگ به حمایت برنامه ریزان نقشه راه و همکاری پادو هایی داخلی شان درین مرحله تاریخی گشوده شد.

داستان سر دراز دارد ولی در انتخابات سال ۲۰۰۹ دقیق و تثبیت شد که استعمار با پرتاب مهره هایی قابل اعتماد شان در کشور ما به نیروهایی دیگر سیاسی و نظامی امکان تبارز را نمیدهند.

همه مردم مانیک میدانند که در انتخابات اخیر نیز غنی به حمایت پاکستانی ها در تبانی عربستان سعودی و انگلیس  و فراهم نمودن تمام زمینه ها توسط فرماندار قبلی امریکایی کابل حامد کرزی برای تقلب گسترده وسازمان یافته و به فرمان امریکایی ها به فرمانداری کابل منسوب شد.

از سال ۲۰۰۱ تا همین اکنون فرمانداران امریکایی کابل در تلاش بودند به شکلی از اشکال حمایت پاکستانی ها را برای تقویت نیروهایی داخلی خود شان در همکاری باطالب ، برای سرکوب نیروهایی ضد طالبانی و پاکستانی جلب کنند. و به همین مناسبت سفر هایی متعددی علنی ومخفی فرمانداران امریکایی کابل به پاکستان برای هماهنگی گذشتن از سد مقاومت ضد طالبانی وپاکستانی صورت پذیرفت و درین زمینه موفقیت هایی هم برای تحقق برنامه هایی پاکستانی ها داشتند که همانا ترور سازمان یافته شخصیت هایی محوری مقاومت ضد طالبانی و تقویت دوباره طالبان به حیث یک نیروی مطرح درمحاسبات سیاسی ونظامی درکشور می باشد.

اما سفرهایی بعد منسوب شدن غنی به فرماندارای کابل توسط امریکایی ها صورت گرفت توطئه هایی بسیار خطرناکی را در پی دارد و بخشی از این توطئه در حال اجرا شدن است و برخی دیگر آمادهء اجرایی شدن می باشد.

سفر هایی که غنی فرماندار منسوب شدهء امریکایی کابل به پاکستان داشته به دوام همان سیاست هایی توطئه ونیرنگ حامد کرزی ، تقویت طالبان و سرکوب نیروهایی مقاومت ضد طالبانی و پاکستانی سازی حاکمیت می باشد.

توطئه خطرناک اخیر که درهماهنگی غنی با پاکستانی ها در سفرهایی بعدمنسوب شدنش توسط امریکایی ها به فرمانداری کابل  به موافقه رسیده به احتمال زیاد چنین می باشد:

از آن جائیکه غنی به صورت مستقیم توسط نیروهایی داخل حاکمیت برنامه هایی پاکستانی را اجرا کرده نمی تواند ، عملیات هایی بهاری طالبان را که خود گروه غنی تبلیغ می کرد، برنامهء بوده که باپاکستانی ها به موافقه رسیده بود . اگر چنین نیست چرا با وجود آگاهی از این برنامه ها هیچ نوع اقدام وتدابیر جلوگیری کننده برای دفاع از مناطق آسیب پذیر صورت نگرفت ، واین عملیات بهاری طالبان در کندز وبغلان صورت می گیرد  پاکستانی ها و طالبان قبلا نیز تجربه جنگ و نیروهایی تعبیه شده توسط یکی از گماشته هایی استعمارداشتند که توسط چرخ بال ها به منطقه انتقال داده شده بود و این مناطق از طول چندین سال با وجویکه همه میدانستند مرکز طالب ونیروهایی نیابتی پاکستان است از وجود آنها پاک سازی نشد و زمانی که حمله صورت می گیرد و محلات زیر فشار نیروهای پاکستانی و طالبانی قرار می گیرد بصورت عاجل نیروهایی کمکی اعزام نمی شوند؟

مردم مجبور می شوند برای دفاع از عزت ، شرف وناموس خود دست به سلاح برده و دفاع مردمی را درمحلات آغاز کنند ،زمانیکه عملیات پاکسازی آغاز می شود برای جلوگیری از تلفات سربازان نیابتی منافع پاکستان فرماندهان ارشد به کابل احضار می شوند.

چرا این عملیات های سربازان نیابتی پاکستان از هرات و بادغیس شروع تا بدخشان، کندز و تخار و بغلان و سرپل در مناطق پایگاهی مقاومت ضد طالبانی و پاکستانی آغاز می شود؟

عملیات بهاری سربازان نیابتی پاکستان که دربدخشان، کندز، تخار، بغلان، فاریاب، بادغیس و غور، سرپل آغاز شده در هماهنگی کامل با غنی و پاکستانی ها را جریان سفر هایی شان توافق صورت گرفته است.

این عملیات ها درست درمناطقی صورت می گیرد که بازمانده هایی مقاومت ضد طالبانی و پاکستانی وجود دارند ومناطق پایگاهی مقاومت ضد طالبان پاکستانی می باشد، غنی در تبانی باپاکستانی ها می خواهد که این مناطق را از وجود نیروهایی ضد طالبانی وپاکستانی برای ایجاد توازون قوا به اساس تیوری جدید توطئه  پاکسازی نمایند و یا این نیروها را چنان ضعیف بسازند که به هر معاملهء که غنی با پاکستانی و طالبان انجام دهند یارای مقاومت  در برابر شان وجود نداشته باشد.

آغاز عملیات هایی بهاری طالبان نیرو هایی نیابتی پاکستان در جنگ علیه مردم ما و سفر هایی متعدد مقامات سیاسی ونظامی پاکستان به کابل و فرماندار کابل به اسلام آباد وملاقات هایی مخفی غنی با  ریئس ستاد ارتش و ریئس استخبارات نظامی  پاکستان و آغاز مذاکرات جدید با طالبان رابطه مستقیم دارد.

با آغاز عملیات هایی هماهنگ شده طالبان با فرماندارکابل غنی برای بزرگ نمایی طالبان و آمدن طالبان به سر میز مذاکره با دست آوردی هایی نظامی و اشغال مناطق وسیع موازنه قدرت را درجریان مذاکرت به نفع طالبان وزمین تر ساختن و پذیرش بسیاری از خواسته هایی طالبان درجریان مذاکرات با این دست آورد ها خواهد بود.

متاسفانه حاکمان پشتون تبار درین کشور همیشه به رخ مردم ما در داخل کشور شمشیر کشیده اند و چه جفا هایی که به حق مردمان این سرزمین برای تحقق برنامه هایی استعمار کهنه دیروز و استعمار جدید امروزنکرده اند و در برابر قدرت هایی استعماری بسیار مزدورانه دوقات و سرخم بوده اند .

برای جلوگیری از تحقق توطئه هایی دومدار غنی و سربازان نیابتی منافع پاکستان در داخل وخارج حاکمیت ، باید شورا هایی مقاومت مردم ایجاد و همه متحدانه در مناطق آسیب پذیر سنگر های مقاومت دفاع از شرف وناموس مردم ما را تقویت ومحافظت نمایند.

غنی مامور است تا آخرین سنگر مقاومت علیه نیروهای نیابتی منافع پاکستان را درهم کوبد و مقاومت مردمی را از میان بردارد.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. نوشته جاناب محترم ا سلم سلیم بیانگر حقایقی است غیر قابل انکار. اما آنچه مایه تعجب است، عدم واکنش کارا از سوی به اصطلاح رهبر ان سیاسی – مذهبی است. کنون زمان مقاله خوانی ها بویان های تند و تیز دیگر گذشته، امروز، روز عمل است.

  2. راستی هم این چه نوع مذاکره و سفر و بازدید میتواند باشد؟ هرقدر که این مذاکره و دید و وادید ها زیاد میشود، بهمان اندازه حملات اجیران استخبارات پاکستان بنام طالبان و قتل وکشتار مردم مسلمان بیگناه افغانستان، تشدید میگردد. عجب صلحی و عجب مذاکره ای! به دولت افغانستان ننگ و شرم است که از طالبان صلح میخواهد. به دودلیل: اول اینکه طالبان اجیر اند. به نوکر و اجیر هیچوقت از طرف بادار اختیار مذاکره و مصالحه داده نمیشود. و دوم اینکه ما این مزدوران اجنبی را میشناسیم که آنها فقط تصاحب قدرت دولتی را میخواهند و ازان کمتر به هیچ چیز راضی نمیشوند. باداران خارجی شان همینطور برای شان دستور داده است و آنهارا به نوکری گرفته است تا یوغ بردگی را بگردن مردم افغانستان باندازند.

  3. تجربه و شواهد همین را نشان میدهد که نویسندۀ محترم بیان داشته است. ما بخاطر داریم که در زمان آقای کرزی کلماتی چون پاکستانیزه کردن افغانستان و طالبانیزه کردن افغانستان بر سر زبانها بود. حتی گماشتگان پاکستان در مقامات اجرائی دولت بشمول اقای کرزی حمله های انتهاری و فعالیتهای ترورستی که جان صد ها بیگناه را میگرفت، را از طرف طالب نمیدانستند. حالا آقای غنی”فرماندار کابل” با کلمات دیگر و تکتیک دیگر عین سیاست را دوام میدهد. همه میدانیم که طالبان یک مشت اقلیت اجیر و وطنفروشی هستند که زیر رهبری و سوق و اداره استخبارات پاکستان وطن خود افغانستان را با زمینه سازی ارگ نشینان و دیگر جواسیس در درون دولت، ویران میکنند و مردم بیگناه را بقتل میرسانند و افغانستان را به ماتم سرا تبدیل کردیده اند. سفر های رهبری پاکستان و سفر های آقای غنی فقط همه بر بنیاد فریب و عوامفریبی و ضد منافع اقفانستان سازمان می یابد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا