خبر و دیدگاه

‘هیچ افغان از افغان دیگر برتر و هیچ افغان از افغان دیگر کمتر نیست’

alt
احمد سعیدی

خدایا کمک ام کن تا آنچه را که حق و حقیقت است بی پروا از تهدید، تهدید کننده گان حکومت وحدت ملی و  ملامت منافقین و بدخواهان و حسد حاسدان  بیان کنم.

 خدایا تو از همه بهتر می دانی، ملت مظلوم افغانستان در حال حاضر شدیداً تحت ستم قرار دارند و در محاصرۀ انواع توطئه های خودی و غیر خودی نیمه جان زنده گی می کنند؛ برای نجات خویش از این نا ملایمت ها نیاز به مبارزۀ جدی و همه جانبه دارند.

 تا آنجائی که من می دانم این مردمان خدا پرست و مخلص و عدالت خواه آگاهانه در حال مبارزه برای نجات مردم خویش از این بد بختی ها هستند گرچه نهاد های سیاسی ایجاد گردیده، اما فعلاً هیچ امیدی به جز مبارزه عدالت خواهانه از هیچ جائی ندارند و فقط به کمک تو توانای مطلق دلبسته اند و تنها امید شان تو هستی و همت بالای مردم با شرف افغانستان.

 خداوندا! این مخلصین بی یار و یاور را که زمامداران موجود زمینگیر شان کرده اند کمک بفرما تا بتوانند از ارزش های دینی و انسانی خود، از ملت مظلوم خود و از وطن و سر زمین به خون کشیدۀ  خود آگاهانه و مردانه دفاع کنند و تا آنجا مبارزه نمایند که به عدالت و امنیت دلخواه خود برسند. در  گذشته نیز بحران فزایی چنین بوده است در حال حاضر نیز وجود اشرافیت شاهد وگواهی بر تبعیض و بیعدالتی این حکومت هستیم وبا گرفتن نام اشراف هدف مخالف آن درسیمای وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اقشار عادی جامعه در پیش روی ما تجسم می کند، قشری که باید ناز بردار و فرمان پذیر بدون چون وچرای اشراف باشد وباری سنگین مزاحمت ها و نا ملایمت های راه بندی های اجتماعی را با پیشانی باز بر دوش بکشد. اشرافیت نماد وشکل روشن از طبقه بندی جامعه است وشاهد بر وجود بی عدالتی ها وبی نظامی در هر کشوراست و بیشترین مظاهر اشرافیت درکابل پایتخت افغانستان در مراسم گونا گون خود نمائی می کند که کارد را به استخوان مردم رسانیده و این نوشته هم فریاد ملت مظلوم وقشر تسلیم به تقدیر جامعۀ ماست که نمی تواند از زیر سایه مرگبار مزاحمت اشراف فرار کنند. اشرافیت چیزی جز تصویری از بی عدالتی، قانون شکنی ونا همگونی در جامعه نیست وهمین کلمه می رساند که جامعۀ ما نا متعادل ونا متجانس بوده روح وجوهر همزیستی وهمبستگی در آن وجود ندارد چون اقلیت خود خواه و قانون شکن زور گو و تفنگدار خود را صاحب مال وجان وقانون دانسته سایرین را به تعظیم، تسلیم واطاعت وا می دارند، همان است که می گوییم جامعه ما دیگر هیچ زیبائی ندارد چون معیار زیبائی وزشتی همه پدیده ها در ترازوی عدالت به سنجش گرفته می شود آنجایی که عدالت نیست زیبایی نیست وجایی که زیبائی نیست زنده گی نیست واگر زنده گی هم باشد برزخ بیش نیست و این درد آشکار و دوامدار من را وا داشت تا بنویسم سایه مرگبار مزاحمت اشرافیت ونمونه درچند مورد  در حکومت وحدت ملی.

-۱ مکتب اشراف ویا سایه مرگ:

مکتب باید شمع وچراغ روشن جامعه تاریک چون افغانستان باشد، اما دریغ که نخستین مظهر ونماد اشرافیت ویا بی عدالتی را در وجود مکاتب فرزندان طبقه اشراف جامعه به شما باز گو می کنم آنهم، اشراف مدرن چکیده قرن بیست بر ظرف قرن بیست ویک که دارنده گان قدرت، پول وسلاح می باشند شاید در گذشته اشراف بوده، اما تنها با زور وقدرت بر دیگران می خرامیدند واما حالا سایه مرگ یعنی راکت وپیکا در کلمه سلاح نیز با وی ضمیمه شده است. این وضعیت هولناک وخسته کن را می توانید حین آغاز وختم ساعات درسی مکاتب اشرافیت در شهر  کابل مشاهده کنید روز دو مرتبه از طرف صبح و بعد از چاشت ده ها محافظ مسلح با موتر های دولتی ضد گلوله ومُدل بالا در کنار این مکاتب صف می کشند تا فرزندان اشراف را به خانۀ شان برسانند برای شهروندان عادی کابل چه زنده گی باقی می ماند؟ باید ساعت ها صبر کنند تا فرزندان نازدانه اشراف مملکت که وزیر و وکیل اند از مکتب بیرون شوند وبه تدریج سرک ها خالی شود که همه ساعات کاری روز را در بر می گیرد. بوی دود وسایط نقلیه وسر گلوله های راکت وکلاشنیکوف پهره داران لجام گسیخته وازدحام بیحد قانون شکنان در شهر حکایت از شهر ارواح دارد لذا سایه شبه سیاه وتاریک اشرافیت مدرن حق زنده گی را از ملت مظلوم وبی دفاع ما گرفته است. اشراف آنقدر وطنپرست اند که هرگز فرزندان شان را به مکاتب داخلی شامل نمی کنند چون روح اجنبی گرائی در جسم وجان شان عجین شده است و از مکاتب دولتی و نشستن به فرزندان با برهنه ملت مظلوم ننگ دارند.

.-۲فاتحه اشرافیت یا زنجیر دست وپای مردم مظلوم:

در روز فاتحه گیری، تحرک وزنده گی مرده های اشراف از زنده های طبقات دیگر جامعه بیشتر است. روزی که مراسم اتحاف دعای ریا کارانه بر رفته گان یکی از اشراف شهر در مساجد پایتخت بر گزار گردد، دیگر حیاتی برای سایرین وجود ندارد همه سرک ها باید مسدود گردد وارواح زنده های مظلوم خشک ونفس ها ایستاد شود تا بلند گویان مساجد وروضه خوانان ومدیحه سرایان ارواح مرده گان اشراف گوش ها را کر کند و وسایل نقلیه شان در کوچه ها آزادانه حرکت کنند. شاید صاحبان زر وزور ادعا کنند در فاتحه گیری چه ظلمی بر دیگران روا داشته اند باید عرض کنم هر جایی وهر زمانی که حقی ضایع گردد، ظلم قد بر می افرازد، وقتی کسی آزادانه از راه عمومی استفاده کرده نتواند، وقتی کسی از وقت منحیث سر مایه زنده گی استفاده کرده نتواند، وقتی مریضی به راحتی به شفاخانه رسیده نتواند، وقتی مادری طفلش را در تکسی زایمان کند شاید برای شما خنده دار باشد، اما برای مردم مرگ تدریجی است وشما حین عبور ومرور اشرافیت سلطنتی این مصیبت را بیشتر احساس می کنید آنگاهی که رئیس جمهور یا رئیس اجرائیه یا معاونین نازدانۀ شان از یک جا به جای دیگری خرامان خرامان می روند چه مشکلاتی نیست که دامنگیر مردم ما نمی شود.  بندش راه در پهلوی دیگر مشکلات جدی، یکی از اساسی ترین مشکل در جامعه امروزی در شهر کابل به حساب می آید. این که چنین مشکلات در چه وقت و زمان حل می گردد، کسی هم نمی داند. مقام ریاست جمهوری جناب اشرف غنی حین کمپاین انتخاباتی شعار داده بود که بر راه بندان حین عبور و مرور مقامات عالی رتبه برای همیش خاتمه داده می شود حالا خود رئیس جمهور خلاف حرف خود عمل می کند، نمی دانم  مقام ریاست جمهوری کشور سخنانی را که بخاطر عدالت، انصاف و خدمتگزاری و تحقق عدالت به مردم گفته بود به یاد دارد یا آهسته آهسته همه وعده ها را فراموش نموده، آرام، آرام خاموشی اختیار می نماید.

جناب رئیس جمهور! من در یکی از سخنرانی های شما شنیده ام که گفته بودید: هیچ یک ازمسؤولان دولتی و غیردولتی حق ندارند تا به هنگام عبور از جاده های شهر راه های رفت وبرگشت را به روی ترافیک مسدود سازند. چرا دیروز سه شنبه ۱۱ حمل ۱۳۹۴ حین رفتن شما به خیمه لویه جرگه تمام سرک ها از چهارراهی باغ زنانه الی چهارراهی قمبر و از چهارراهی پولیتخنیک الی ایستگاه اخیر دانشگاه کابل بروی ترافیک مسدود گردیده بود؟ چرا به حق ملت اینقدر ظلم و بی عدالتی را روا می دارید؟ در  حکومت گذشته نیز این مشکلات وجود داشت، اما شما برای مردم وعدۀ رفاه، آسایش و قانون پذیری را داده بودید.

 جناب رئیس جمهور! در حال حاضرکابل به یک شهر محاط به دیوار هاى سنگى مبدل گردیده است، ارگ ریاست جمهوری، وزارت خانه ها به شمول پارلمان نیز با این سنگ ها محاصره شده است.

 آقای رئیس جمهور می خواهم از شما پاسخی داشته باشم که مردم بیچارۀ ما  چرا اینطور مظلوم قرار گرفته اند؟ در این راه بندی ها و موانع گذاری در سرک های شهر شاید مریض هایی هستند که جان می بازند، چنانچه به نقل از رسانه ها حین تشریف بردن شما برای عیادت از یک عضو شورای ملی بخاطر راه بندان دو طفل حیات خود را از دست دادند که پسانتر اداره مطبوعاتی شما آن را نپذیرفت. دور از امکان نیست که بخاطر راه بندان دیروز تا رفتن و آمدن شما از خیمۀ لویه جرگه تعدادی از انسان های مریض دیگر جان های خود را از دست نداده باشند. جناب رئیس جمهور! دیروز بخاطر رفتن شما در فستیوال صنایع دستی در خیمۀ لویه جرگه دانش آموزان و دانشجویان به دروس خود بخاطر چماق به دستانی که راه را مسدود کرده بودند رفته نتوانستند معلمین و استادان به صنوف خود حضور پیدا کرده نتوانستند، تعداد زیادی به کار و وظیفه خود نرسیدند، به باور شما  مردم قانون شکن اند یا حکومت شما ؟ آیا کسی هست برایم  جواب دهد و  توجهی حد اقل با این قانون شکنی ها و بی عدالتی ها صورت گیرد. این همه تا چه مدتی دوام خواهد کرد؟ و کی هست که آه مظلومانه مردم را که به گونۀ ساختن دولت و انتخاب دولتمردان به دست آنهاست، دوا کند؟ پیشنهادهایی که در گذشته ها روی این موضوعات صورت گرفته بود توسط نویسنده گان عزیز نیز کسی به آنها توجه نه نموده است. گرچه من از روز اول با این شعار شما که گفته بودید (هیچ افغان از افغان دیگر برتر و هیچ افغان از افغان دیگر کمتر نیست ) می دانستم فریبنده است حالا نمی دانم چه خواهد شد تا چه وقت قانون شکنی تا چه وقت بی عدالتی تا چه وقت باور به وعده های دروغین تا چه وقت فریب و ریا کاری  بهتر است به دربار خداوند دعا کنم، خداوندا همۀ ما را توانایی و روشنایی دهد تا به کار خود آشنایی حاصل نموده دروغ نگوییم و بتوانیم تا  در آنچه که وعده دادیم و  عمل کنیم  خود سالار قانون شکنان نباشیم.

مشکلی ز دانشمند مجلس باز پرس****توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند

احمد سعیدی

احمد سعیدی نویسنده و تحلیلگر امور سیاسی افغانستان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا