اتحاد کشورهای فارسیزبان

در کش و قوس و همسوی و ناسویی میان کشورهای که بر سکوی قدرت تکیه زده اند و کشورهای که در حال قد برافراشتن استند, در این فرجامین هفته ها و ماه ها و حتی سالهای پسین, چنان گیر و داری براه افتاده که همچون بز میدان بزکشی, رهبران دروغین ودست نشاندۀ کشور ها و حتی گروه های خون آشام تروریستی, بدست زور آفرین رهبران کشورهای ابر قدرت ها, نزدیک است تکه و پارچه شوند و هر توته آن بهر کی رسید, رسید.
در همین میدان بزکشی پهلوانان قوی هیکل و تیز ران اسپ های رخش گون, رویش رستم های جهان پهلوان وپیلتن بکار است تا از فرهنگ و هویت درخشان مردمان متمدن پارسی زبان در حوزه فرهنگی آسیای میانه, پاسداری نمایند و راهی دیگری نخواهد بود بجز براه اندازی اتحاد کشورهای فارسیزبان تا از گزند نیش های گژدم گونه دیگران در امان بمانند, چونکه زبان پارسی میراث یک شهر و یک دیار بخصوص نیست بلکه میراث همۀ آنهای است که از این زبان بحیث پل مشرک همبستگی و همنوایی و همصدایی و همگرایی و همدیگر پذیری و همدیگر شناسی, لذت می برند .
برای بسر منزل مقصود رسیدن این هدف والای فرهنگی, در گام نخست, تقویت همکاریهای فرهنگی، هنری و میراثی میان کشورهایی که زبان فارسی در آنها می درخشد, ضروری پنداشته می شود. این خواست هویتی یعنی تشکیل اتحادیه کشورهای پارسی زبان, بهویژه میان کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان باید با پیگیری جدی مطرح شود, زیرا زبان فارسی در این کشورها زبان رسمی یا یکی از زبانهای رسمی محسوب میشود.
این اتحادیه و در فرجام اتحاد پارسی زبانان, باید بتواند با ایجاد کار گروههای مشترک، در تدوین نقشه راه های مشترک برای ثبت جهانی میراث فرهنگی، برگزاری نمایشگاههای مشترک و انتقال تجربه ها میان این کشورها همکاری کند.
لازم به قدردانی و گفتن است که امام علی رحمان رئیس جمهوری کشور زیبای تاجیکستان, در این راستا, نشانه های از پیشگامی و خوشبینی را از خود ابراز داشته است.
در دیدار ماه دسامبر 2024 دکتر پزشکیان رئیس جمهوری ایران از تاجیکستان, امام علی رحمان رئیس جمهوری تاجیکستان, به صورت آشکارا از ایرانیان دعوت به عمل آورد تا در جشن های 40 روزه نوروزی در تاجیکستان اشتراک ورزند تا این یادگار ماندگار آریاییان باستان فروزنده بماند. در افغانستان هم, جشن نوروز دل افروز تا 40 روز به تجلیل گرفته میشود.
درهمین نقشه راه,توسعه و گسترش زبان فارسی بهعنوان یکی از اهداف اصلی این اتحاد در نظر گرفته شود که شامل همکاری ها و نزدیکی بیشتر فرهنگی و هنری کشورهای فارسیزبان شامل ایران، تاجیکستان و افغانستان باشد.
در راه اندیشه پردازی و کوشش ها و لاشهای به همین هدف والای هویتی, جسته و گریخته براه افتاده مگر لازم است تا خشت های پخته و ناشکن در همین راستا قایم بندی گردد. امید است با پیگیریهای بیشتر و همکاریهای نزدیکتر میان این کشورها، اتحادیه کشورهای فارسیزبان بهمنظور حفظ و گسترش زبان و فرهنگ فارسی بهزودی سر بلند نماید شود.
بیایید از پیشینه زبان قند پارسی اندکی گفته آید
زبان فارسی یکی از کهنترین و غنیترین زبانهای جهان است که ریشه در زبانهای هندواروپایی دارد. این زبان در طول تاریخ سه دوره اصلی را پشت سر گذاشته است:
- فارسی باستان (حدود 550 تا 330 سال پیش از میلاد مسیح): که زبان رسمی هخامنشیان به خط میخی نوشته میشد.
- فارسی میانه (330 پیش از میلاد مسیح تا حدود 800 میلادمسیح): که زبان دوره اشکانیان و ساسانیان به نام پهلوی شناخته میشود.
- فارسی نو (از قرن ۹ میلادی تاکنون): زبانی که از دوره سامانیان رواج یافت و امروزه زبان رسمی ایران، افغانستان (به نام فارسی دری) و تاجیکستان (به نام فارسی تاجیکی) است.
فارسی نو با آثار شاعرانی همچون رودکی، فردوسی، و حافظ به اوج شگوفایی رسید و نقش مهمی در فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی ایفا کرد.
اشعار بزرگان درباره زبان فارسی
رودکی سمرقندی (آغازگر شعر فارسی)
رودکی سمرقندی، شاعر بزرگ قرن سوم و چهارم هجری، از نخستین شاعران پارسیگو بود که تأکید ویژهای بر زیبایی و توانایی زبان فارسی داشت:
هر که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
حکیم فرزانه فردوسی (حافظ زبان فارسی)
فردوسی با سرودن شاهنامه، زبان فارسی را از خطر فراموشی و انحطاط نجات داد:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
حکیم سعدی شیرین سخن (بلبل شیراز)
سعدی، شاعر بزرگ قرن هفتم، به زبان فارسی عشق میورزید و آن را زبان شیرین و روان میدانست:
زبان فارسی را چه نقصان رسد؟
به گفتار شیرین و لفظ خوشش
حکیم فرزانه حافظ (لسانالغیب) مستانه
حافظ شیرازی، که از ظرافت و موسیقی زبان فارسی بهرهمند بود، چنین میسراید:
شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود
دشمنان تمدن و زبان پارسی
چندی پیش دکتر حسین ابراهیمی دینانی استاد دانشگاه در یکی از گفتگوهایش گفته بود که زبان پارسی دو دشمن دارد که تنها یک نقطه از همدیگر تفاوت دارند یعنی غرب و عرب.
براستی که اگر یعقوب لیث صفاری نبود, زبان پارسی چنین که است نمی بود و عرب ها و انگلیس ها و همچنان روس ها در کمرنگ سازی زبان پارسی از همدیگر سبقت می جستند.
عرب ها تا توانستند مذبوحانه کوشیدند تا زبان قند پارسی را اگر نابود نمی توانستند, در حاشیه برانند و انگلیس ها هم پس از اشغال هندوستان, زبان پارسی را که زبان رسمی و دفتر و دیوان دربار شاهان تیموری هندوستان بود, از بین ببرند. بنده که چار باز از هندوستان دیدن کرده ام, اگر از تاج محل دیدن کردم یا از لعل قلعه ویا هم قطب منار وجا های دیدنی صدها سال پیش, درهمۀ آنها قدرت و عظمت و بزرگی زبان قند پارسی به خوبی نمایان بود. اگر از اندونیزیا دیدن کردم , اندونیزیا کجا و کانون رویش وپرورش زبان قندپارسی در آسیای میانه کجا, بیش از 80 واژه زبان قند پارسی در زبان اندونیزیایی مورد استفاده روزمره قرار دارد بمانند گندم. در ترکیه که بنده دوبار از آن دیدن کرده ام , پیش از کمال اتاتورک, زبان تورکی به الفبای زبان پارسی نوشته می شد و حالا شده لاتینی. در موزه مشهور استانبول, شما به خوبی قدرت و عظمت زبان پارسی را در همه نوشته های آنجا درمی یابید.
بگوییم از افغانستان , انگلیس ها در معاهده دیورند در سال 1893 فرنگی, نام خراسان را که تا پادشاهی امیر عبدالرحمن خان, همه پادشاهان این سرزمین از تورکمانانی که هوتکیان نامیده شده اند تا احمدشاه درانی گرفته تا پسرش تیمورشاه و شاه زمان و شاه محمود و شاه شجاع و امیردوست محمدخان و امیر شیرعلی خان و اعظم خان وافضل خان, همه در فرمان ها و اسناد و مکاتیب شان خود را پادشاه خراسان می نامیدند نه پادشاه افغانستان. انگلیس ها نظر به اهداف استعماری و (تفرقه انداز و حکومت کن) , نام سرزمین خراسان رابه افغانستان تبدیل کردند تا از پتان های هندوستان برای اهداف استعماری خود شان همدستان و همکاران قابل اعتماد بسازند و هم مردم این سرزمین را به جان هم بیاندازند که تا به امروز همین توطئه و دسیسه و بدبینی ها ادامه دارد.
چرا پارسی ستیزی
تاجیکان یعنی پارسی زبانان از جمشید جم تا آفریدون شاه هفت اقلیم وتا منوچهر و شاهنشاه کوروش نخستین پادشاه بنیانگزار میثاق حقوق بشر و دادگستری در 2500 سال پیش وتا کابلشاهانی که 350 سال تمام در برابر هجوم تازی های غارتگر مردانه ایستادند واز ناموس و جان و مال مردمانش جانانه دفاع کردند, و آن شاهکار جهانی شاهنامۀ حکیم فرزانه ابوالقاسم فردوسی که روحیه آزادمنشی را در تار وپود وجود پارسی زبانان می دمید, بی تردید, کشورهای استعماری, با چشم بدبینی با چنین آزادمنشان می نگرستیدند وهمیشه درپی تخریب و نابودی وکم بهادادن تاجیکان پارسی گوی بودند واستند.
بدبینان پارسی زبان در داخل افغانستان
نخستین جرقه های ترفندگری استعماری بدبینی و پارسی ستیزی و افغانگرایی بیشتر از آن پادشاه افغانپرست که هیچ به زبان افغانی هم بلدیت نداشت ,سرزد که با کشتن پدرش بهمدستی سرورسلطان بیگم مادرش, خودرا غازی نامید وپدرش را شهید و برای اینکه خودش براریکه تخت پادشاهی تکیه بزند, سردار نصرالله خان کاکا و سردار عنایت الله خان برادرش را به زندان انداخت تا جان به جان آفرین بدهند. همان پادشاه فراری که پولیس ایتالیا اورا مست مست از کاباره های عیاشی به خانه اش همراهی میکرد تا درکدام جوی و جویچه نه غلطد, دست به خیانت بزرگی در حق مردم تاجیک و اوزبیک و هزاره و تورکمن در قطغن زمین و ترکستان زمین زد یعنی نظامنامه ناقلین را ساخت و هزاران مالکان بومی و اصلی جایدادها و باغ ها و کشتزارها را به زور برچه و تفنگ, از شهرهای آبایی و اجدادی شان فرارداد و جایدادهای شان را به ناقلینی از کیسه خلیفه بخشید که بنام پتان های هندوستانی یاد می شدند و همان بود که تخم دشمنی و بدبینی را میان مردم بکاشت. از آن پس, نادرغدار, داود پشتونستانخواه, هاشم جلاد, سپه سالار شاه محمود مکار و در حکومت شورشی کمونیستی نورمحمدتره کی روسی الاصل جاسوس روسیه, حفیظ الله امین خروتی ناقل در خالداری پغمان, سلطان حسین ببرک کارمل ناقل کشمیری در شهرک کمری جنوبشرق کابل, نجیب گاو ناقل پاکستانی در پکتیا وبه ویژه طالبان تروریست چاکران پاکستان, همگی شان بدبینان پارسی زبانان آزادمنش بودند و استند ودرپهلوی آنها, خلقی های باندیست تره کی ها و امینی ها, حزب افغان ملت قبلا به رهبری غلام محمد فرهاد وفعلا به رهبری انوارالحق احدی, گلبدین حکمتیار نوکر پاکستان, درپهلوی طالبان به هدف دشمنی وبدبینی با پارسی زبانان, دست به دست هم داده اند. حکومت کمونیستی تره کی ها, امینی ها, کارملی ها ونجیبی ها که یک لحظه هم از گرفتاری وشکنجه واعدام های گروهی مردم افغانستان باز نمی ایستادند, 95 % گرفتار شدگان, شکنجه شدگان و اعدام شدگان از تبار تاجیک ها بود.
بدبینان پارسی زبانان در خارج از افغانستان
همان دلقک های خلقی و اوغان ملتی و گلبیدینی و طالبان در خارج از کشور, با دهن های کف کرده و صدای خشن و خلق و خوی بدسگال شان, از تمدن جهان پیشرفته غربی چیز مفید ومثبتی نیاموخته اند و یگانه هدف آهریمنی شان همانا, ناسزا گویی, تهمت بستن, دسیسه و توطئه کردن , بد و رد گفتن زهر پراگنی و دیگر تلاش های شیطانی بر ضد پارسی زبانان است وبس.
نقشه راه
برای برآوردن این مامول انسانی و تمدن پذیری و فرهنگ درخشی تاجیکان آریایی تبار یعنی پارسی زبانان, گسترش و پهناسازی انجمن ها و همبستگی های پارسی زبانان در هر کشوری که باشند به ویژه در کشورهای تاجیکستان, افغانستان و ایران و همچنان آنعده پارسی زبانانی که در کشورهای بیرونی پراگنده شده اند, دست بکارهای پر دست آور باید زده شود و روز تا روز در همین راستا مسیر های پرپیچ و خم را با دلاوری پیموده و ایجاد فضای همگانی سازی را با همه پرسی, شایسته سالاری و بایسته کاری پهنای بیشتری باید بخشید تا همه پارسی زبانان و پارسی دوستان خود را در آن فضای دلپذیر بیابند و همنوا و هم دست شوند و بعدش نقشه راه کلانتر را که عبارت از اتحاد کشورهای پارسی زبان است, مهیا و مسیر باید ساخت.
فرایند
در فرایند نقشه راه, اندرز های انسانی زردشت پیامبر را که اندیشه نیک, گفتار نیک و کردار نیک است و همچنان راهکارهای جمشید جم, آفریدون شاه, منوچهر شاه و شاهکارهای پیل تنانی چون نریمان, سام, زال زر, رستم جهان پهلوان , میثاق حقوق بشر کوروش بزرگ هخامنشی که عبارت از تساوی حقوق انسانی و احترام به مقام و منزلت مساوی زن و مرد و بازهم دستورهای خداوند جان وخرد را در قرآنکریم , بیشترتر فراه راه زندگی مردمان پارسی زبان در حوزه تمدنی آسیای میانه باید ساخت وپاکیزگی و عیاری و پایمردی وآزادمشنی را باید بیشتر نهادینه کرد و طرد و نفی بدکنشی و بدسگالی را به مرحله اجرا باید گذاشت تا در فرجامین نقشه راه, به اتحاد کشورهای پارسی زبان دست یافت که هیچ کشوری وهیچ نیروی استعماری و هیچ دشمنی, جرئت چپ دیدن را به سوی کشورهای پارسی زبان نداشته باشند.
دکترشکرالله کهگدای
رئیس دانشکده آنلاین ژورنالیزم