خبر و دیدگاه

در ارتباط به مقالۀ دکتر صاحب یونس زیر عنوان” دین از سیاست جدا نیست”

 

 

دکتر صاحب در مقاله خود کسانی را که به جدا اِی دین از دولت باور دارند، مورد انتقاد و طعن و لعن شدید قرار داده است. البته  دکتر صاحب یونس در انتخاب عنوان مقاله خود توجه نفرموده اند. بدون شک دین از سیاست جدا بوده نمیتواند. بدلیل اینکه همینکه تمام شهروندان به شمول ملا و مولوی به صندوقهای رای در روز انتخابات رای های خودرا میریزند، خود این معنی را میرساند که هیچ شهروند و ایدیولوژی نمیتواند از سیاست جدا باشد. ولی در اینجا مسئله برسر گرفتن چرخ قدرت و ادارۀ دولتی میباشد. که یکتعداد باور دارند که چرخ قدرت و اداره دولت اگر بدست دین بیفتد سانحه ببار خواهد آورد. و یکتعداد مثل دکتر صاحب یونس خلاف این باور معتقد است که اگر چرخ قدرت و اداره دولتی بدست دین یعنی مسلمانان و دینداران راستین بیفتد، خوش بختی دارین نصیب مردم آن کشور خواهد شد.

کوتاه اینکه  بحث بر سر دونکته میرود:

1-دین و دینداران راستین اگر چرخ قدرت و اداره دولتی را بدست داشته باشند، کشور ترقی نموده و مردم خوش بخت خواهند شد.
2- دین و تیکه داران دین اگر چرخ قدرت و اداره دولتی را بدست گیرند، حاصل آن جز عقبماندگی و بدبخی چیز دیگر نخواهد باشد.

یعنی موضوع بر سر جدائی دین از دولت است. نه جدائی دین از سیاست. یعنی جای ملاها و مولوی ها و آخند ها مساجد است که در مساجد هم ملاها و مولوی ها امتیاز بزرگی را در انحصار خود دارند و آن منبر مساجد می باشد که جز از ملا ومولوی هیچ کس دیگر حق استفاده از آن را ندارند. که در واقعیت امر این یک امتیاز استثنائی و بزرگی می باشد که پیشوایان دین از آن برخوردار اند.
وجای کسانیکه در امور اداره و رهبری بخاطر تامین نیازمندیهای مردم و ترقی و پیشرفت کشور فهم و تجربه دارند کرسی های اجرائوی دولت باید باشد. اصولا” همانطور که متخصصین و اهل حرفه های دنیوی حق استفاده از منبرمساجد را ندارند، باید ملاها و آخند ها هم حق استفاده از کرسی های دولتی امور دنیوی را نداشته باشند.

زیبا ترین واژه ایکه جدائی دین از دولت را بیان میدهد، واژۀ سیکولاریزم (secularism) است. در نظام سیکولاریستی امور دینی و  آخرت شهروندان را ملاها و مولوی ها و آخندها یعنی پیشوایان دین از طریق مساجد پیش خواهند برد. و پیشبردن امور دنیوی مثل غذا و لباس، مسکن، تعلیم و تربیت،  کار و تفریح و شادی شهروندان بدوش متخصصین مسلکی وحرفی از طریق ارگانهای دولتی میباشد. هرگاه امور دنیوی بر اساس معیار های مسلکی و حرفوی توسط اشخاص مسلکی پیش برده شود، برنامه های دولتی طور موثر و هدفمند تطبیق گردیده که در نتیجه سعادت و خوشبختی شهروندان را به بار خواهد داشت. تامین بموقع و درست نیازمندیهای شهروندان  سبب خواهد شود که شهروندان بتوانند عمل نیک را پیشه سازند که پی آمد آن آخرتِ  خوب شهروندان  خواهد باشد.

کوتاه اینکه سیکولاریسم دشمن دین نمی باشد حتی به دین  از سه طریق فایده می رساند :

1- از طریق تامین نیازمندیهای مردم همینکه نیازمندیهای مردم تامین باشد، مردم شکر آفریدگار را بجا آورده و عمل نیک بجا خواهند آورد.
2- از طریق دورداشتن چرخ قدرت و اداره دولتی از دست دین و پیشوایان دین. تجربه نشان داده است که قدرت دولتی پیشوایان دین را خواهی نخواهی به فساد مبتلا می سازد، تجربه و تاریخ به اثبات رسانده است که دین و پیشوایان دین نتوانسته اند نیاز های شهروندان را در هیچ برهه ای از تاریخ برآورده سازند.

3-از طریق دور داشتن دین و پیشوایان دین از نفوذ وایروسها و جراثیم خیانت و فساد . در اینصورت دست شهروندان هم از یخن دین دور خواهد بود.

حالا توجه داکتر صاحب یونس را به سیر تاریخی دولتداری در ادیان ابراهیمی جلب می کنم

الف_ سیکولاریزم در یهودیت: پر واضح است که دین یهویت پدر یا منبع ادیان عیسویت و اسلام میباشد.  در سده دوم قبل از میلاد پیروان دین یهودیت به سه گروه تقسیم شده بودند:

  • گروه اول بنام صدوقیان که کار تجارت و اداره و رهبری را بدست داشتند.
  • گروه فریسی ها که طرفدار جدی تطبیق خط به خط تورات کتبی و تورات شفاهی (تلمود) بودند.
  • گروه ایسی ها که باور به زهد و تقوا و فنا فی الله ویکنوع صوفی گری داشتند.

در اینجا به وضاحت دیده میتوانیم که در دین یهود چرخ پیشبرد امور دولتی نه بدست فریسی ها و نه بدست ایسی ها بلکه بدست صدوقیان بوده است. و همین اکنون هم دولت اسرائیل یک دولت سیکولار میباشد. و دیده شده است که در طول تاریخ هیج پیشوای دینی یهود و یا هیچ خاخامی در راس امور دولت نبوده است.

 

ب_ سیکولاریسم در دین عیسویت :   جمله معروفی از عیسی روح الله وجود دارد که در شهر یوریشلم در برابر سوال فریسی ها که در برابر مالیه دادن به قیصرچه  میگوئید ؟ فرمودند: “آنچه از آن قیصر است، به قیصر بدهید،  و آنچه از آن خدا است به خدا”

در اینجا حضرت مسیح بوضاحت امور دینی را از امور دولتی جدا ساخته است. که در نتیجه  کشیش و کاردینال  همه در گلیسا و اهل مسلک و حرفه امور دنیوی به کارهای رهبری دولتی مصروف اند. ما در اروپا به چشم سر دست آوردهای عالی نظامهای سیکولاریستی را دیده میتوانیم.

ج_ سیکولاریسم در دین اسلام : در صدر اسلام توسط چاریار کبار امور دینی از امور دولتی جدا فیصله شده است. چنانچه هنگام رحلت پیغمبر اسلام مسئله جاگزینی پیامبر اسلام مطرح بود. صحابه و اراکین بزرگ اسلام در مدینه در مجلس مهم انتخاب جانشینی حضرت محمد ص. جمع شده بودند. که کدام شخص با کدام مشخصاتی لیاقت جاگزینی حضرت محمد ص را داشته باشد. در میان از طرف ابوذر و سلمان فارس صدا برآمد که بهترین جانشین حضرت علی خواهد باشد. در اینجا حصرت عمر پیشنهاد داد که این مقبول نمی نماید که امور دینی و امور دنیوی یعنی امور ولایت و خلافت بدست یک فامیل سپرده شود. حضرت عمر پیشنهاد نمود که شایسه آنست که رهبری امور دینی به حضرت علی و رهبری امور خلافت به حضرت ابابکر داده شود. پعد از تعمق همه به مشوره و پیشنهاد حضرت عمر توافق نمودند که امور خلافت به حضرت ابابکر داده شود. در نتیجه حضرت ابا بکر صدیق وظیفه خلافت مسلمین را عهده دار شد.

در اینجا بصورت واضح دیده میتوانیم که در صدر اسلام امور دینی از امور دولتی جدا توصیه شده است.

طوریکه دیده میشود دکتر صاحب یونس به دین اسلام  فقط توسط عینک های خود مینگرد، بدبختانه که عینکهای او با رنگهای فریبنده دینِ خیالی و آیدیال یعنی غیر عملی را به دکتر صاحب نشان میدهد. در صورتیکه  به چشم سر می بیند که در ایران چه میگذرد و در افغانستان چه جریان دارد، بازهم از دین خیالی خود که هیچ جا زمینه تطبیق نداشته و نخواهد داشت تاکید می ورزد. بعضا” داکتر صاحب یونس از قر آن مثال می آورد. در حالیکه در قرآن مبارک ما دوست و دشمن میتوانند از آن بنفع خود آیات بیابند. نقل است که جنگ میان حضرت علی و معاویه سانحه ببار آورده بود. تعدادی از مسلمانان به دور علی جمع شده و گفتند که  مسلمان کشی بس است و باید با معاویه گپ زده شود. کسی صدا بر آورد که بلی ما باید گپ بزنیم قرآن کریم نزد ما است و از او مدد جسته و استدلال میکنیم. حضرت علی گفت از قرآن نه بلکه از رفتار و گفتار محمد ص مثال و استدلال نمائید. قرآن در اینطور موارد خاموش است. حضرت علی دقیق از تناقضات قرآن خبر بود. مثلا یکجا میگوید که گردن ملحد و کافر بریده شود .ولی در جای دیگر میگوید لکم دینکم هرکس دین خودرا دارد.

در اخیر از دکتر صاحب یونس عذر میخواهم که جرئت به خرج داده و در باره نظریاتش به مخالفت پرداختم. جر ئتم از این خاطر میباشد که من تجربه هشتاد و پنج سال زندگی در افغانستان و بیرون از افغانستان را دارم. دکتر یونس در کابل بزرگ شده است و لی من در دهات افغانستان با دین و مسجد و مدرسه کلان شده ام. اینکه  من موضع گیری های سیاسی اورا تا ئید میکنم به خود حق دادم که در این مورد اورا یاری رسانم.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا