خبر و دیدگاه
فدراليزم در افغانستان
مسله فدراليزم در افغانستان غلط فهميده شده اســت و من ميخواهم توجه شما را جلب كنم.
توجه داشته باشيد كه در افغانستان از نگاه انتروپولوژي فرهنگي و جامعه شناسي سياسي ، چون پشتون ها مرتكب اشتباهات فرهنگي و سياسي شدند و اقوام ديگر را در حاشيه راندند، فدرال خواهان به ضديت قوم پشتون عرض اندام كرده اند نه اينكه افغانستان براي فدراليزم از نگاه سوسيو پوليتيك آماده باشد. در گذشته گفتيم كه پيش نياز فدراليزم از نگاه جامعه شناسي سياسي سرمايه و صنعت و قوه نظامي قوي اســت مانند ايالات متحده امريكا ، كه افغانستان فاقد هر دو اســت. و اما در نظام فدرال با اينكه ولايات حق سرنوشت خود را مي داشته باشند توجه كنيد كه در مركز فدراليزم كه پايتخت كشور باشد پشتون ها نقش دارند زيرا آنها هم جز همين خاك و جزء فدراليزم مي شوند. يعني فدراليزم باعث نمي شود كه ما از پشتون ها جدا مي شويم زيرا در حكومت مركزي آنها هم جزء دولت فدرالي مي باشند و اما صلاحيت مركزي را در ولايات از دست ميدهند .
يك عده نادان و يك عده ساده دل چنين فكر مي كنند كه فدراليزم ما را از پشتون ها مطلق جدا مي كند و سرنوشت خود را به دست ميگيريم كه اين در سطح ولايتي درست اســت و اما در دولت فدرالي همه اقوام سهم مي داشته باشند نه تنها فارسي زبانان . در حاليكه اگر آنها يعني پشتون ها در بعضي موارد از لابي گري قوي مانند امروز كار بگيرند حتي در فدراليزم هم مي توانند به مفاد خود كار كنند مثليكه يهودان در فدراليزم امريكا به نفع خود كار مي كنند. دليل عمده اي كه من با همكاري دوستان نوشتن قانون اساسي اسلامي فدرالي افغانستان را شروع كرديم كه يك وجه مشترك بين همه باشد و عدالت براي همه مطرح شود. همه اقوام و مذاهب و جنس زن و مرد. زيرا وجه مشترك همه در آن سرزمين اسلام است و اسلام از نگاه سياسي اول عدالت را مطرح مي كند و قرآن قشنگ مي گويد كه و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل يعني وقتي بين مردم حكم مي كنيد با عدل حكم كنيد و اينجاست كه عدل قوم و مذهب و جنس زن و مرد را نمي شناسد؛ همه را مطرح مي كند بدون امتياز . من درين مورد با جناب دكتر لطيف پدرام ، كسي كه اولين بار موضوع فدراليزم را در افغانستان مطرح كرد هم صحبت كردم و او هم با من موافق اســت. دولت فدرالي مي تواند تا اندازه ايي مشكل قوم گرايي و تسلط قومي و تك قومي را حل كند ، اما نه صد در صد، اول اينكه ديگر اقوام هم قومي هستند و روحيه قومي دارند. طور مثال زنان را مساوي با مردان نمي دانند. ازين لحاظ يكي از پيشنهادات من اين اســت كه چون اكثريت پشتون ها مخالف فدراليزم هستند زيرا صلاحيت سياسي را از دست ميدهند بايد با سران سرشناس پشتون يك كنفرانس داير شود و معلوم شود كه آيا آرزو دارند كه با همه اقوام يكجا مساويانه و برادر وار زندگي كنند يا خير ؟!؟!؟ . اگر مانند چند نفر شان كه همه افغانستان را از خود مي دانند و به اقوام ديگر اين سرزمين مي گويند كه از شما از افغانستان نيستيد درآنصورت يكجا بودن جزيي ترين سودي براي مردم ندارد مشروط بر اينكه همه اقوام و مذاهب و زن و مرد كشور از حقوق مساوي مدني در مقابل قانون برخوردار باشند. فدرال خواهان از تظام دموكراتيك سخن مي گويند در حاليكه نظام دموكراسي قادر نيست تا عدالت را مطرح كند و ناكام مانده اســت كه عدالت اجتماعي تامين شود زيرا دموكراسي از نگاه روانشناسي فاقد عدالت و اخلاق اســت كه در گذشته تشريح كرديم .
فريد يونس
استاد بازنشسته ي بشر شناسي فرهنگي ، مطالعات و فلسفه اسلامي