خبر و دیدگاه
دين و سياست
از ماه جولاي تا حال كه در فرانكفورت آلمان هستم ، در كنفرانس هاي كه به مناسبت راه حل بحران سياسي و اجتماعي أفغانستان داير گردبده اســت دعوت شدم و شركت كردم . در هر گردهمايي يكي دو نفر پيدا مي شود كه بدون شواهد علمي ابراز نظر مي كند كه دين از سياست بايد جدا باشد و جالب اين اســت كه تصور مي كنند در كشور هاي غربي چون دين عيسيوي را تحميل نمي كنند پس دين از سياست جداست در حاليكه چنين نيست و اين اشخاص نه دين را درست فهميده اند و نه سياست راو يك فريب بزرگ اســت .
همه بدبختي كه امروز بالاي مسلمانان آمده اســت از اتحاد يهود و نصاراي بر عليه اسلام اســت . عراق و سوريه را تكه تكه كردند . افغانستان را معامله كردند . امريكا بدون قيد و شرط در كشتار مردم فلسطين از إسرائيل حمايه و پشتيباني مي كند . آيا واقعا دين از سياست درين شرايط جداست ؟ همين حالا كه در آلمان هستم ، آموختم كه اگر كسي درين كشور آزاد و دموكراسي به مخالفت اسرائيل و با طرفداري فلسطين سخن گويد روز خوبي را نمي بيند . پول و سرمايه كه از دوران امپراطوري فديم روم و حتي پيشتر از آن نقش اساسي در سياست داشته اســت امروز همان نقش را دارد و كشور هاي غربي همه به لابي اسرائيل تسليم هستند و صداي خود را كشيده نمي توانند !!!! آيا واقعا دين از سياست جداست ؟
از نگاه جامعه شناسي سياسي هر زمانيكه در يك كشور مردم توسط دستگاه دولتي مورد قضاوت قرار گبرند و قضات وجود داشته باشد آن كشور سياسي مي شود . در اسلام هم قضات اســت و جامعه اي اسلامي يك جامعه ي سياسي اســت . در كشور هاي غربي دين را تحميل نمي كنند و قوانين مدني را مي سازند كه از نكاه اجتماعي بسيار مشكلات دارند . در اسلام هم دين تحميل نمي شود و قرآن مي گويد لا اكراه في الدين يعني نگذار در راه دين اجبار باشد . اين را قرآن براي اين گفت كه در عيسيويت قبل از اسلام و تا دوره رنساس ، دين بالاي مردم توسط كليسا تحميل مي شد . اما امروز تحميل نمي شود و اما طور ديگري در دين و سياست عمل مي كنند كه شما حس نمي كنيد زيرا مردم امي را آزاد گذاشته اند كه هر كاري كه دل شان ميخواهد بكنند . تحصيل يافته شرقي در همين بخش فريب خورده است .و اما دين از سياست هاي شان جدايي ندارد . پادشاه انگليس بدون تاييد و تصديق مقام كليسا تاج پادشاهي را به سر كرده نمي تواند . پس دين از سياست جدا نيست. در بانك نوت ايالات متحده امريكا نوشته شده كه In God We Trust
و يا وقتي يك شخص رئيس جمهور مي شود بايد به كتاب مقدس حلف وفاداري كند. اين مردم ، دين را تحميل نمي كنند و اما سياست شان در زير ميز به منافع يهودان و عيسيويان اســت و قرآن درين مورد زيبا مي گويد كه يهود و نصارا دوست و حامي همديگر هستند و از همديگر حمايه و پشتيباني مي كنند. امريكا را عيسيويان ساختند و در سياست هاي اين كشور نقش بارز دارند و اينكه امروز يهود و نصارا دست شان بر عليه فلسطين يكي اســت براي اين اســت كه دين از سياست جدا نيست . لطفا كتاب American Theocracy by Kevin Philips را مطالعه كنيد و يا كتاب They dare to speak out by PaulFindley را مطالعه كنيد كه چطور لابي يهودي با پول و سرمايه و تهديد سياست خارجي امريكا را تحت كنترل خود دارد و امريكا بدون مشوره يهودان خود را شور داده نمي تواند.
يكي سخنان هوايي هوايي گغتن اســت و يكي از طريق علمي. حالا براي اينكه طالب يك بدبختي را به وجود آورده است و آخوند ايران يك بدبختي را به وجود آورده اســت و يا وهابي ها در كشور هاي خليج دين را تحميل مي كنند و باعث بدبختي مردم شده اند كه يك اشتباه بزرگ اســت كه كرده اند و مي كنند اما بدين معني نيست كه دين از سياست جداست . روش كاري شأن غلط اســت .
از نكاه اسلام ، انسان آزاد خلق شده اســت و مسول كناه جود اســت. هدف دين در سياست آرامي مردم و پيشرفت معنوي و فكري مردم اســت كه مسلمانان ناكام ماندند تا در عمل پياده كنند. در اسلام همه قوانين مدني توسط مردم نظر به شرايط زمان و مكان ساخته مي شود. يكي از معاني دين در اسلام حكومت داري و رهبري اســت و معني سياست اصلاح امور مردم اســت نه تحميل دين. در دموكراسي هم ناملايمات اســت اما انسان مسول گناه خود اســت تا وقتي كه به مردم صدمه نرسد. موضوع كه دولت اسلامي از طريق قانون مطرح مي كند مسله اخلاق و عدالت عمومي اســت كه در دموكراسي وجود ندارد. مثلا شما از طرف شب در ايستگاه قطار يك كشور غربي برويد دختران براي خود فروشي صف بسته اند. اين دموكراسي و آزادي اســت !!!! دكتر علي شريعتي جامعه شناس معروف ايران اين نظام را بي بند و بار خواند و دكتر فريد يونس جامعه شناس افغانستان اين نظام را بي ناموس گفت. دولت اسلامي قوانين وضع مي كند تا فساد اخلاق در آن نباشد. آمار نشان ميدهد كه در عربستان سعودي معيار جنايت فوق العاده كم اســت نظر به يك كشور غربي .
چندين گروه است كه ميخواهند دين و سياست كه اصلا در هيچ كشور جدا نيست جدا باشد. دليل اول خدا باور نيستند. دليل دوم يك طبقه به نام مذهب بسيار مورد تجاوز و بيرحمي قرار گرفنه اند مانند هزاره هاي افغانستان و فكر مي كنند كه اين دين بوده كه باعث بدبختي شان شده در حاليكه اين مذهب سني بوده كه باعث بدبختي شأن شده نه دين . يا در ايران اين شيعه بود كه باعث تجاوز بر سني شد و صفويان هزاران سني را از تيغ كشيدند، نه دين . دين آمد كه مردم با اخلاق زندگي كنند. عادل باشند و قرآن گفت كه “و اذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل. ” زنان در اسلام از همه حقوق برخوردارند و اما اين مذهب اســت كه ايشان را در قوطي كرده نه دين . در ايران زن حق طلاق را ندارد و در افغانستان حق تحصيل را . اين كار دين نيست كار مذهب اســت .
وجه مشترك ، در همه كنفرانس ها گفتم كه در افغانستان دين اسلام اســت. اما مشكل اين اســت كه تحصيل يافته اكثرا دين را نمي داند و ملا چون مذهبي اســت غرق تعصب اســت . نتيجه اينكه به جاي يافتن راه معقول كه نه سيخ بسوزد نه كباب تحصيل يافته مي گويد كه دين نباشد و ملا به زور قمچين مذهب را تحميل مي كند .
من كه در غرب تحصيل كردم و در اروپا و امريكا تقريبا پنجاه سال زندگي كرده ام يگانه راه معقول براي يك كشور مسلمان راه اسلامي اســت نظر به ايجابات و مقتضيات عصر حاضر نه دموكراسي غربي كه خود در لجن فساد اخلاقي ، استثمار مردم به نام آزادي ، نوكري إسرائيل غرق اســت . اسلام در همه مسايل مي تواند پبشتاز باشد مشروط بر اينكه دانشمندان هوشمند طرح تطبيق آن را پي ريزي كنند و باعث پيشرفت اقتصادي ، اخلاقي و معنوي كشور شوند كه تركيه همين فعلا كار را مي كند و ميخواهند تا هويت اسلامي تركيه را كه توسط قوه هاي امپرياليستي و به قدرت رساندن اتاتورك صدمه ديد ، احياء كنند بدون اينكه دين را تحميل كنند.
دكتر فريد يونس
فرانكفورت ، آلمان
١٢ سپتامبر ٢٠٢٤