دوحه بازی وتداوم فاجعه طالبی
سازمان ملل که تاکنون یکی ازافزارهای مؤثرقانونمند سازی تجاوز، غارت و نقض حاکمیت مردم درگوشه گوشه جهان از سوی ایالات متحده امریکا وشرکای جهانی اش بوده است، دراین روزها برای جاده سازی به سوی به رسمیت شناختن جهانی یگ گروه تروریستی حاکم برمردم درخون نشسته ی کشور، دردوحه مصروف است.
دو دورنشست های پیشین درنتیجه ی رقابت های سخت وفشرده ی: چین، روسیه وایران ازیکسووبلاک غرب زیررهبری امریکا از جانب دیگر شکست خورد. ودردورسوم هردو بلاک رقیب درتلاش اند دررقابت با یک دیگرتروریستان طالب را بیشترنوازش بدهند. وازاین نیروی مزدور، اجاره ی وتروریستی درمیدان افغانستان ومنطقه علیه همدیگربهره برداری کنند.
آنچه دراین روزها شاهدیم وشاهدند، روسیه گام جدید را درمعاشقه با طالبان برداشت تا آنها را ازفهرست گروه های تروریستی خارج وراه را برای به رسمیت شناختن طالبان هموارکند. به دولت قزاقستان ازسوی کرملین دستور داده شد، تا قدم نخست را دراین راه بردارد. درمقابل مزدوردیگرامریکا امارات متحده عربی فرمان یافت تاازرهبرگروه انتحاری سراج الدین حقانی که درخیمه شب بازی های گذشته برای سرش جایزه گذاشته بودند، دعوت کند تا درپستوخانه های امارات با سیا تجدید پیمان کند. خروجی این فرایند بازی دوطرف با کارت طالبان، دست بازگذاشتن یک رژیم حاکم تروریستی به جان مردم بیدفاع است که درسرکوب، قتل عام وآزادیکشی دست چنگیزخان مغول را ازپشت بسته است.
وقتی تاریخ خونبارظاهرشدن کشوری به نام افغانستان را درنتیجه بازی بزرگ ورق می زنیم، دوحه بازی تکرارهمان دورباطل بازی بزرگ است که تنها به جای بریتانیای کبیر، ایالات متحده امریکا نشسته است؛ اما درماهیت ومضمون بازی چیزی تغییرنکرده است. تکیه گاه داخلی ومنطقه یی دوطرف دربازی بزرگ وبه ادامه آن جنگ سرد فدراسیون قبایل وحاکمیت یک قومی در کابل بود واکنون نیزچنین است. هردوطرف درباج گیری ازیک دیگر همان افزار را داشتند، که امروزدارند.
ازبازی بزرگ تا امارت دوم تروریستی طالبان پیامد این بازی انحصار تک قومی برقدرت سیاسی، حاکمیت، لشکر، اقتصاد، فرهنگ ونمادهای ملی درکشوربوده است که به حاشیه نشینی کامل جوامع واقوام غیر پشتون از تمامی عرصه ها منجرشده است. ومسیردوحه بازی تکرارتاریخ حذف این جوامع ازروند سیاسی، زیرنام حل سیاسی است.
برعکس تفسیر های من درآوردی « تحلیل گران» سیاسی که برخورد به مساله را ازعینک دوران جنگ سرد می بینند و وابستگی های استخباراتی، مواجب ومزد گیری نیز درآن بی تاثیر نیست؛ این بازی شاید بتواند منافع روسیه، چین، امریکا… را برآورده کند، اما قطعاً درنقطه مقابل منافع مردم وبه ویژه جوامع واقوام غیرپشتون کشورقراردارد. چون آنها به طورکلی ازروند سیاسی حذف شده اند.
راهکاروچاره ی اساسی برگشت جوامع واقوام غیرپشتون به روند سیاسی و واردشدن ازحاشیه به متن بازی های سیاسی، مبارزه ومقاومت مسلحانه است، تا راه را برای حل سیاسی عادلانه وفراگیرهموارکند؛ درغیرآن هردوحه بازی، تداوم سنت منحوس انحصارتمامی عرصه ها به دست یک گروه تروریستی وفاشیستی خواهد شد.