خبر و دیدگاه
خاکزدن بهچشم مردم تا سفیدنمایی تالب
ویسنده: شیرزاد
فرستنده: محمدعثمان نجیب
جناب که گفته میشود شریک تجاری خلیلزاد و کرزی است، بهقول خودشان: «هنگام آمدن بهکشور فکر سرمایهگزاری در بخشهای راهآهن و انرژی به فکرم رسید» اکنون تصمیم دارد
بهمبلغ ۱۰ملیارد دالر در بخش «انرژی-راهآهن» سرمایهگزاری کند تا زمینهکار برای جوانان مهیا شود.
اولن هر سرمایهگزاری و پروژهای عمرانی از سوی هرکس و در هر حکومتی صورتگیرد جای بسا خوشی و خوشبختی است. اما آنچه از سخنان میروس عزیزی فهمیده میشود بیگمان دروغ بیش و خاکزنی بهچشم مردم نیست.
تاکنون بیشترین سرمایهگزاری در کشور در حوزهی مخابرات و تکنالوژی صورتگرفته که دستکم دور-بر ۲ملیارد دالر می باشد. بعد از آن در عرصهی واردات تیل چه بهطور «قانونی و غیرقانونی». با این وجود سرمایهگزاری بالغ به «۱۰ملیارد دالر» از سوی تاجری که تمام داراییهای منقولوغیرمنقول اش در حدود ۵۰۰میلون دالر تخمینزده شدهاست. خالی از چند نکتهای ذیل نیست.
یکم: فکر و برنامهریزی سرمایهگزاری بالغ: «به ۱۰ملیارد دالر کار یکشبه و جریان پرواز» نیست. اینگونه سرمایهگزاریها در گام نخست بایستی، برآورد سود و زیان، امکانات، کارگر… و تحلیلوتجزیه فرایند ساختوساز و موارد مورد نیاز را در اجراییشدن پروژهی بهآن بزرگی باید کند. دستکم یکسال الی دوسال مصرف زمانی دارد.
شرکتهای بزرگجهان مانند کوکاکولا، سامسونگ… بیشترین سرمایهگزاری را صرف تبلیغات، تجزیهوتحلیل موقعیت، مواد و پیشزمینههای نیازی پروژه میکنند. باری در یک مقالهای اقتصادی خوانده بودم، این شرکتها ۸۰درصد سرمایهشان را در بخش تبلیغات، بازاریابی، تجزیهوتحلیل هزینه کرده و تنها ۲۰درصد آنرا در بخش ساختوساز محصولاتشان سرمایه گزاری میکنند. بناً از قاعدهی اقتصادی منتفی است که چنین سرمایهگزاری بزرگ و عمرانیای یکشبه و در جریان پرواز به فکر متشبث بزند متشبث؛ بلافاصله به اجراییشدن آن بدون درنگ و کدام تحقیقات و تجزیهوتحلیل مورد نیازی دست به اقدام آن بزند. کاملن از خِرد و میکانیزم سرمایهگزاری تجاران و متشبثین بزرگ بعید است.
دوم: این حرفها میتواند داری یک مصرف تبلیغاتی برنامه ریزی شده برای سفیدسازی گروه حاکم در تبانی با لابیگران داخلی و منطقهای باشد. چنین مورد تازه و بکر نیست. جهان شاهد بزرگتر از اینها بودهاست. مثل پروژهی قوشتپه، راه لاجورد. دهلیزهای اقتصادی جهان… در دورهای اشرفغنی را میتوان دال بر وجود چنین مدعاهای گرفت.
دوسالواندی از حاکمیت نامشروع گروه حاکم میگذرد؛ اما تا کنون هیچ کشوری حاضر بهرسیمتشناسی این گروه نشده است. چنین پروژهای میتواند انعطاف در دیدگاه کشورهای که قصد سرمایهگزاری در کشور را دارند ایجاد کند. همزمان میتوان این رخداد را پیوند زد با مسئلهی تحریم داراییها و اموال “میررحمان رحمانی اجملرحمانی” از سوی هیئتهای خزانهداری امریکا، چندی پیش نهاد مذکور، بدون ارایه کدام سند و دلیل معتبر قسمتی از اموال و دارییهای رحمانی را مورد تحریم قرار داد. میتوان به این مسئله ناگهانی از چند جهت پرداخت.
اول-اینکه احتمالن امریکاییها در همآهنگی لابیگران داخلی و منطقهای تالب “رحمانی و پسرش” را مجبور به بازگشت و سرمایهگزاری برای تمهید-بسترسازی جهت مشروعیتبخشی و بهنوع اقناع افکار منفی حاکم داخلی-خارجی برگروه حاکم کردهاست؛ اما وی سرباز زده و نپذیرفته، خزانهداری امریکا جهت تحت فشار قراردان و قبولاندن خواست خود دست به تحریم اموال و داراییها وی زدهاست. خوشبختانه! باوجود وضع تحریمات ناموجه “رحمانی و پسرش” تن بهخواستهای تالب و لابیگران داخلی، منطقهای و فرامنطقهیاش نداده اند. کماکان تحریمات و فشار بر رحمانی و افراد دیگری که از امر امریکاییها سرباز زنند بیشتر و فراگیرتر میشود. این مورد تازه و ناممکن در سیاست امریکا نیست. سالهاست امریکا از قدرت اقتصادی و نظامیاش با وسیله قراردان تحریمات در سطوح بزرگ افراد و کشورها را تحتفشار برای قبولاندن امر و منافعاش میکند. نمونهای شایع آن کشور ایران، چندین سال است زیر تحریمهای کمرشکن امریکا نفس میکشد.
دوم-اینکه میررحمان رحمانی و اجمل رحمانی را فشار وارد کردند تا به کابل رفته با تالبان بیعت نمایند، اینطور پروسه و دریچهای تعامل و بیعت حوزهای ضدتالبانی تسهیل یافته و از خطر بالقوهای مقاومت و براندای نظام نامشروع حاکم تا مدت جلوگیری میشود. با قوتتمام پروسهی دعوت و تعامل سران حوزهات ضدتالبانی از سوی تالب و حامیان منطقهای شان جریان دارد. شماریام قبلن از طریق همین پروسه بزرگ بهشمول خانم مریمکوفی، قیصاری… بهوطن بازگشتند. این پروسه در صورت متحققشدنش به صورت قابل ملاحظهای میتواند که روند مشروعیتبخشی تالب را در سطح منطقه و فرامنطقه از دید سیاسی، اجتماعی و اقتصاد نزدیکتر و تسهیل کند.
سوم-اینکه محتملن رحمانی و پسرش را بهدلیل کمک مالی و پولی برای جبههی مقاومتملی و جبههی آزادی تحت فشار و مورد تحریم مالی و پولی قرار دادهاند. حرف و حدیثهای وجود دارد که رحمانیو پسرش با جبهههات فعال ضدتالبانی میانه داشته و حتا کمک مالی میکند. و موارد دیگری ام می تواند مرتبط به تحریمهای مالی از سوی خزانهداری امریکا بر داراییها رحمانی و پسرش وجود داشته باشد.
سوم: مبلغ هنگفت بالغ به ۱۰ملیارد دالر از توانوتوش مالی عزیزی فارغ است. محتملن اگر هم چنین پروژه بزرگیام در راه باشد، قطعن شرکای بزرگتر داخلی و خارجی، برنامه و آماجهای کاملن طرحیزیشدهای در قالب «راهسازی و انرژی» الاخص در مناطق ضدتالبانی در حال پیادهسازیواجرا است. بایستی حوزهات ضدتالبانی این حرف را جدیگرفته و مورد پیگیری و مداقه قراردهند تا تهِوتوی قضیه بر ملا و آفتابی شود. جالب نیست که مورهی بازهای بزرگ آدمهای کمسواد و سادهی مانند عزیزی و امثالهم باشد. از یکسو وجود افرادی مانند میرویس عزیزی میتواند در افکار عامه کمتر در نقش مهره بازیهای بزرگ جلو کند از سوی دیگر بهراحتی میتوان از اعتبار اقتصادی آن برای اهداف در پوشش سرمایهگزاری و زیربناسازی استفاده کرد.