خبر و دیدگاه
روز بزرگداشت کوروش کبیر فرخنده و مبارک باد
امروز هفتم عقرب/ آبان روز بزرگداشت کوروش کبیر؛ شاهنشاه عدالت گستر کل فلات ایرانشهر تمدنی و بلاد خراسان بزرگ می باشد.
چرا باید از کوروش کبیر تجلیل نمود؟
الف
زیرا ما وارث حقیقی تمدن و تفکر کوروش هستیم، در زمان سلطنت فدرالی او این شهر های بلاد خراسان بزرگ در آبادی و آزادی و رفاه؛ زیست و زندگی می نمودند.
(پارسو : سرزمین پارت = خراسان، طبرستان
هَرای وا : مملکت هرات
باختریش : سرزمین بلخ
سوگودَ : سرزمین سغد تاجیکستان
هووارزَن : سرزمین خوازَرنکه : زرنج، بست و کل سرزمین سیستان باستان
هرووانیش : سرزمین رخج = بلوچستان
تنگه گودیان : پنجاب
گندار :گندهارا» (Gandhara) (گنداره یا گندارا با مرکزیت «پوروشاپورا» (Purushapura)
ب
هویت سیاسی ایران امروز هم به لحاظ تفکر ائدیولوژیک و هم نظام سیاسی بزرگترین دشمن جهان بینی و تفکر کوروش می باشد و فقط برای نمایش مضحک سیاسی گاهی در سازمان ملل متحد داد از کوروش می زنند؛ در حالیکه نظام مطلقه ولایت فقیه برای زردشتیان حق مدنی و شهروندی قایل نیست، بهایی ها را حتی به عنوان انسان به رسمیت نمی شناسد، بیست میلیون از اهل سنت حتی اجازه یک مسجد در تهران را ندارد، آزادی مذهبی و دینی را رعایت نمی کندو حقوق بشر را رسماً و علناً زیر پا گذاشته است و حتی از دیروز آرامگاه منسوب به کوروش را به روی مردم بسته است، پس چنین رژیمی نه وارث کوروش است و نه می تواند مدعی تاریخ و تمدن کوروش باشد.
آری، روز ملى كوروش كبير(ذى القرنين) بنيان گذار و مؤسس امپراطورى هخامنشى، صاحب اعلاميه منشور كوروش يا نخستين اعلاميه حقوق بشری را گرامی می داریم.
گفتنی است که بنا به اعتقاد بسيارى از اهل دانش و اصحاب تحقيق؛
از جمله شادروان مولانا ابوالكلام،
شادروان عبد المنعم الصاوى مصرى و
علامه طباطبايى مؤلف تفسير كبير الميزان؛
ذى القرنين همان كوروش كبير مى باشد.
شناخت هويت ، تمدن و تاريخ نياكان ما به ما انرژى مثبت، اعتماد به نفس و غرور معنوى ايجاد مى كند و همين كافى است كه براى رسیدن و احياء عظمت تمدنی خود گام های جدی برداریم.
فرمان کوروش
«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند.
در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم، مردوک (مردوخ = خدای بابلیان)، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد. … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد.
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
برده داری را بر انداختم، به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. …
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و کسی آنان را نیازارند.
خدای بزرگ از کردار من خشنود شد …
او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت.
ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم.
فرمان دادم تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند.
همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به سرزمین خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم، باشد که دلها شاد گردد و هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی بلند خواستار باشند …
من برای همه مردم جامعهای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
من به تمام سنتها، و ادیان بابل و اکد و سایر کشورهای زیر فرمانم احترام میگذارم.
همه ی مردم در سرزمینهای زیر فرمان من .در انتخاب دین، کار و محل زندگی آزادند.
تا زمانی که من زنده ام هیچکس اجازه ندارد اموال ودارایی های دیگری را با زور تصاحب کند.
اجازه نخواهم داد کسی دیگری را مجبور به انجام کار بدون دریافت مزد کند.
هیچکس نباید به خاطر جرمی که اقوام یا بستگان او مرتکب شدهاند تنبیه شود.
من جلوی برده داری و برده فروشی از زن و مرد را می گیرم و کارکنان دولت من نیز چنین کنند تا زمانیکه این سنت زشت از روی زمین برچیده شود.
شهرهای ویران شده در آنسوی دجله و عبادتگاه های آنها را خواهم ساخت تا ساکنین آنجا که به بردگی به بابل آورده شدهاند بتوانند به خانه و سرزمین خود بازگردند.»
درود ما بر روان کسی باد که خنجرش برای گردن زدن دیگر اندیشان بی شرمانه در جولان نبوده است و تفکرش بستر تکفیر و خباثت و منافقت و جنگ و نبرد و خدعه و انسان کشی را، هموار نمی ساخته است.
امروز که دژخیم جهل و جعل و تکفیر در سرتاسر فلات ایرانشهر و خراسان بزرگ حکومت می کند؛ ما بیش از هر زمانی دیگری به بازخوانی تاریخ تمدنی خود ضرورت داریم.