بیست و دو سال پس از مسعود؛ مکتب مسعود به ما چه میآموزد؟
بیست و دو سال قبل از امروز، در نهم سپتامبر ۲۰۰۱، تروریسم بینالمللی، یگانه فرزند با درایت، آزادیخواه و پاکطینت افغانستان را به شهادت رساند و افغانستان را بیسرپرست ساخت. با نبود این مرد بزرگ، راه به تروریسم و ستمکاران بینالمللی مساعد گردید تا بتوانند اسپ مراد خود را در افغانستان به جولان اندازند و افغانستان را به کعصف ماکول تبدیل سازند.
حال سوال مهم این است که چه باید کرد و چگونه میتوان افغانستان را از حالت کعصف ماکولی بیرون ساخت، یوغ استعمار پاکستان تروریستپرور را از گردن مردم افغانستان دور انداخت و دستان سیاه ظلم و وحشت مزدوران تروریسم را از قدرت و اداره افغانستان قطع نمود؟
جواب درست و منطقی این سوال بزرگ را در اتحاد و همبستگی و یکدست شدن مردم افغانستان میتوان پیدا کرد. مردم افغانستان با احیای وحدت به خاطر یکدست شدن، باید وابستگیهای قومی خود را کنار بگذارند، استقلال افغانستان و محو جهل و بربریت عصر حجر طالبانی را در صدر وظایف خود قرار دهند. تاریخ افغانستان این وظیفه دشوار را به دوش احمد مسعود، تنها نشانی قهرمان ملی ما میگذارد. همانطوری که احمد شاه مسعود توانست تمام اقوام افغانستان را به خاطر استقلال و عزت افغانستان زیر یک بیرق متحد سازد، آرزو میکنم که احمد مسعود هم بتواند این وظیفه سترگ را به سر رساند تا مردم افغانستان از استقلال و زندگی شایسته انسانی بهرهمند شوند.
مکتب مسعود بزرگ میتواند احمد مسعود را رهنما شود تا بتواند وظیفه مهم تأمین استقلال افغانستان و نجات زنان و مردان افغانستان را پیروزمندانه به سر رساند.
مکتب مسعود بزرگ به ما چه میآموزد؟
۱. اعتدال در دین:
اگر به فرموده پیامبر اسلام که فرمودهاند خیر الأمور أوسطها، یعنی بهترین هر چیز و هر کار، حد میانه آن است. و به گفته ابن عباس که یکی از یاران بزرگ پیامبر اسلام و عالم بزرگ دینی بود: القرآن یفسرالزمان، یعنی قرآن نظر به زمان و مکانی که زندگی میکنیم تفسیر میشود. دقت کنیم، به درستی در مییابیم که دین اسلام، دین اعتدال است. چنانچه قهرمان ملی به زبان خود بیان نمود که «ما اسلامی میخواهیم که میان خود و هم با جهان خارج زندگی صلحآمیز داشته باشیم». اعتدال در اسلام، دین اسلام را قادر میسازد که با پیشرفتهای علم و فناوری عصر حاضر همگام و همنوا باشد، حقوق زنان را برابر با حقوق مردان بداند و امور دولتداری را کار دولتمردان رشتههای علوم اجتماعی و اقتصادی و حرفوی بداند. و زنان را برابر با مردان در پیشبرد کارهای اجتماعی و عمرانی و دولتی به حساب آورد. دینداری اعتدال، اسلام را چون لباس فاخر ابریشمینی نشان میدهد که هرکس میل به تن کردن آن را داشته باشد. ولی دین افراطی و دگما طالبان، دین اسلام را چون لباس ژولیده و چرکینی معرفی میدارند که هرکس از آن میل به فرار را خواهد داشت.
۲. حب وطن:
گفته تاریخی و ماندگار احمد شاه مسعود: «اگر به اندازه کلاهم جاه بماند، در آن استاد شده و به خاطر استقلال وطنم میجنگم»، الهامبخش تمام مردم افغانستان است که در راه استقلال و آزادی وطن خویش در برابر اشغالگران و نوکران داخلیشان تا آخرین رمق زیست برزمند تا وطن خود را آزاد و عدالت و سازندگی را در وطن خود جاری سازند. رهبران و نخبگانی که حب وطن را در سر داشته باشند، هرگز به تفوقطلبی قومی توسل نمیورزند. حب وطن به آنها میآموزد که در افغانستان هیچ قومی به سعادت نخواهد رسید تا تمام اقوام ساکن افغانستان به سعادت نرسند. تساوی حقوق تمام اقوام ساکن افغانستان و تشکیل دولت قانونی به انتخاب آزاد و دموکراتیک مردم افغانستان، و رعایت حقوق شهروندی، محصول حب وطن می باشد.
۳. راستی و حقیقت
راستی و حقیقت در مکتب مسعود از جایگاه ویژهای برخوردار است. در این مکتب پیروزی در حقیقت جستجو میشود، نه در فریب و نیرنگ.
۴. شجاعت و پایداری
مبارزه در راه استقلال وطن و سعادت مردم افغانستان شجاعت و فداکاری میطلبد. احمد شاه مسعود بزرگ در شجاعت و پایداری نمونه بیبدیل است. مکتب مسعود به تمام زنان و مردان و دختران و پسران افغانستان الهامبخش است. با الهام از شجاعت و فداکاری مسعود بزرگ است که زنان و دختران افغانستان از ظلم طالبانی و شمشیر از غلاف کشیده طالبان وحشی نهراسیدهاند و با متانت و فداکاری در سراسر افغانستان پرچم آزادی و دادخواهی را بلند نگه داشتهاند. و همینطور پسران جوان در سراسر افغانستان و کوههای سر به فلک کشیده هندوکش پرچم مبارزه برای نجات افغانستان از استعمار پاکستان و ظلم نوکران پاکستان را بلند و در اهتزاز نگه داشتهاند.
۵. بازنگری
بازنگری در مکتب مسعود بزرگ جایگاه مهمی دارد. بازنگری مبارزان را وا میدارد تا کارهای انجامشده خود را با معیارهای عقلی و علمی بازبینی کنند و در روشنایی این بازبینی طرح جدید و راه جدید را طرح و عملی میسازند.
در اثر بازنگری است که شخصیت مسعود بزرگ قوس صعودی را طی کرده است. مسعود بزرگ با رعایت همین خصلت نیک و مترقی، اول به سیاستهای مداخلهگرانه پاکستان نه گفت و در قدم دوم با اخوانیگری نه گفت و راه اسلام معتدل و دولت برخاسته از رأی آزاد و دموکراتیک مردم را در پیش گرفت.
اینکه در کشور ما هنوز هم مردم آن قومی فکر میکنند.
بار ملامتی این امر بر گردن کسانی میافتد که همیشه چرخ قدرت و اداره دولتی را به هر قیمت غصب و در انحصار خود داشتهاند. خرابکاری و امتیازطلبی آنها نفاق قومی را در افغانستان فربه ساخته است. تمام اقوام افغانستان در صورتی متحد خواهند شد و ملی فکر و عمل خواهند کرد که در تصمیمگیریهای کلان دولتی شریک باشند. و همه اقوام و شهروندان این سرزمین خود را از این وطن بدانند و دولت خود را پشتیبان و یار مطمئن خود بدانند. البته کشورهای خارجی هیچکدام نمیخواهند که مردم افغانستان واحد و یکپارچه باشند.
به این حساب، در درجه اول بر قومی که قدرت را با کمک بیگانگان غصب کرده فرض است که در به وجود آوردن روحیه اتحاد و همدلی اقدامات عملی را در پیش گیرند. و در درجه دوم به اقوام غیر حاکم افغانستان فرض است که وابستگی و امید خود را از کشورهای مربوطه قومی و مذهبی خود قطع کنند و فقط به وطن و زادگاه خود باندیشند و راههای کشیدن افغانستان را، از مصیبت و بدبختی پیدا و عملی سازند.
آنچه مرا به نوشته این پاراگراف واداشت این است که میبینم مردم آمریکای لاتین با درایت و عقل و روحیه انقلابی که دارند ارنستو چهگوارای خود را بهعنوان قهرمان در سطح جهان تثبیت کردهاند که بهعنوان علامت بزرگ اعتبار هم در سطح جهان تأیید و تثبیت شده است. اگر واقعاً زندگی این دو قهرمان را به مقایسه بگیرید، در مییابید احمد شاه مسعود هم باید در سطح جهان دارای چنین جایگاه و اعتبار میبود.
بدبختانه که حتی در افغانستان هم تعصبات قومی و دیدگاههای عقبماندۀ برتریجویانه قومی، او را حتی در داخل افغانستان از این مقام محروم ساخته است. در حالی که او به شرایط و دشواریهایی مواجه بود که ارنستو چهگوارا نبود. احمد شاه مسعود از نه حمله وسیع هوایی و زمینی ارتش سرخ جان به سلامت برد و پیروز میدان شد. هنگام اجرای وظیفه بهعنوان وزیر دفاع دولت مجاهدین به شورش و بغاوت وسیع به تحریک همسایگان مواجه شد. یعنی به تجاوز و شورش و حمله ۳۶۰ درجهای مواجه بود. که همه را با تدبیر و درایت و صداقتیکه که به افغانستان داشت، مدیریت نماید و در نتیجه غایله را حل سازد. در آخر هم در شهید ساختن او تروریسم بینالمللی با همکاری استخبارات چندین کشور جهان، توانستند جسد او را از افغانستان دور سازند، ولی مکتب او و تجربه او تا ابد زنده و رهنمای عمل تمام مبارزان صدیق افغانستان خواهد بود.
زنده و جاودان باد نام احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان؛ پیروز و پُر رهرو باد راه و مکتب فرمانده بزرگ، احمد شاه مسعود!
مطلب مرتبط: