خبر و دیدگاه

آيا گناه كبيره و صغيره قرآني است ؟

در يكي از سفر ها در كشور تونس متوجه شدم كه تاكسي هاي شهري بالاي آن نوشته شده تاكسي صغير و اگر بزرگتر مي بود تاكسي كبير.  تا آن زمان فكر ميكردم كه واژه  صغيره و كبيره تنها براي گناهان است .
شعر زيباي سعدي عليه الرحمه به خاطرم آمد كه:      بسياًر سفر بايد تا پخته شود خامي   صوفي نشود صافي تا در نكشد جامي
در اثر تحقيقات دريافتيم كه نه در قرآن واژه گناه كبيره و صغيره تذكر يافته است ونه در  احاديث حضرت رسول كريم ( ص) اين واژه ديده مي شود . اگر شما گوگل كنيد فهرست گناهان كبيره و صغيره بين فقهًا بسيار متفاوت است و در فقه شيعه فهرست گناهان كبيره بسيار طولاني تر از تسنن است . واژه صغيره و كبيره را  علما از خود ساخته اند و اصلا در اسلام نيست .علما آيات را به ضم خود تفسبر كرده اند و هر چه در قرآن زشت گفته شده آنرا كبيره گفته اند. مانند ظلم.  در اسلام گناهان جسمي و فكري است و بس . از نگاه روانشناسي گناه ، گناه است. يك گناه مي شود به نظر شما كوچك باشد و اما صدمه آن براي جامعه و محيط بسيار زياد باشد

يا يك گناه مي تواند بزرگ باشد و اما اثرات آن در جامعه بسيار كوچك باشد. و اثر آن تنها به خود شخص باشد .

اين موضوع فوق العاده مهم است زيرا از هزار سال به اينسو ما مطالب را كوركورانه قبول كرديم كه نه در قرآن است و نه در حديث . طور مثال به اين آيه كوتاه توجه كنيد:
قد افلح من زكها ( سوره شمس آيه نهم ) يعني كسي رستگار مي شود كه نفس خود را پاك كند .
در تفسير اين آيه دقت زياد نشده است. طور مثال  در تفسير كابلي كه بين مردم افغانستان مروج است و از اهل تسنن است در تفسير آيه فوق  گفته  اند كه نفس پاك كردن يعني از غضب و شهوت دوري كردن . مي شود كه يك انسان شهوت نداشته باشد مثلا كهنسال باشد و يك انسان ديگر بسيار آرام خو  باشد و هرگز عصبي و يا غضب هم نشود پس نفس او پاك است ؟  نخير ! موضوع در تفسير نمونه از اهل تشيع بهتر گفته شده است با اينكه روشن و واضح نيست .  اما گفته است كه از كفر و عصيان خودش را تزكيه كند .
تفسير آيه چنين است :
اول بايد بدانيد كه اساسا دو نوع گناه است جسمي و فكري . گناهان از نگاه روانشناسي و علم امروزي نه مي تواند صغيره و كبيره باشد.  قبل ازينكه به صغيره و كبيره فكر كنيد بايد بدانيد كه چون دين يك موضوع فكري است پس گناه يا جسمي است و يا فكري نه صغيره و كبيره .
 گفتيم كه  دين يك موضوع فكري ، عقلي و تفكري است، و ايمان شما به چشم ديده نميشود پس چطور مي توانيد نفس تانرا پاك كنيد؟
اول از شرك است زيرا به اساس نص قرآن شرك نا بخشودني است . همين لحظه شما شكر مي كنيد كه مشرك نيستيد . اما معني شرك تنها اين نيست كه خدا العياذ بالله دو تا و يا سه تا است . يهود و نصارا هم مشرك نيستند و به خداي واحد عقيده دارند . قرآن ايشان را اهل كتاب خطاب مي كند نه كافر و نه مشرك . شرك آن است كه شما به يگانگي خدا و يگانگي جهان هستي شك كنيد . و جهان هستي را جدا از خدا بيبينيد و خدا را جدا از جهان خلقت او بيبينيد. يعني توحيد را  انكار كنيد  . توحيد را كه كسي ندانست و انكار كرد  گمراه است  و مي شود كه مشرك شود . توحيد يعني خدا يكي است ؛ انسان يك انسان است ؛ جهان هستي يك است و علم يك علم است و مرجع همه خداوند است . اگر شما در قلب به اين اصول اعتقاد نداشته باشيد يعني به  توحيد اعتقاد نداشته باشيد شما مشرك هستيد . زيرا نظام هستي را كه خالق آن يك موجود است يكي نه مي بينيد . فكر مي كنيد كه طبيعت جدا است و خدا جدا
پس براي اينكه نفس شما پاك باشد بايد به توحيد اعتقاد كامل و منزه داشته باشيد
دوم گناه فكري و  عقلي حدس و گمان است . خواه اين حدس و گمان به خدا باشد و شما شك كنيد و يا خواه سر مردم باشد . به حدس و گمان زندگي كردن حرام است .  هرگز سر كسي شك مكنيد تا به چشم نه بينيد و به گوش خود نشنويد. حدس و گمان گناه فكري است .
سوم گناه افكار آلوده است كه شما بايد اجتناب كنيد. افكار آلوده و فاسد آن است كه شما را از راه حق به دور  مي كند. مثلا شما خود را مسلمان مي گوييد و در عين زمان به ماركسيزم يا كاپيتاليزم و يا سوسياليزم فكر مي كند كه راه حل براي زندگي همين هاست. راه حل در همه موارد قرآن مجيد است نه ايديولوژي هاي ساخته انسانها. افكار آلوده گناه فكري است و نفس شما را آلوده مي كند و شما را از حق به دور مي كند
زنا يا قتل و يا دزدي گناهان جسمي است . به چشم ديده مي شود . ثبوت مي شود و اما گناه فكري ثبوت نميشود، حتي اگر كسي ايمان خود را اظهار نكند. مي شود يك انسان ايمان كامل به خداوند داشته باشد و اما از ترس ابراز نكند . نمي توان او را بي ايمان گفت زيرا ايمان انسان را تنها خودش و خدا مي داند و بس . يا يك منافق ابراز ايمان داري مي كند در حاليكه ايمان ندارد.
وجه مشترك گناه جسمي و فكري اين است كه با توبه نصوح پاك مي شود. اما بدانيد كه چون دين خدا قسميكه گفتيم يك موضوع عقلي و تفكري است گناه فكري مجازات آن زياد است و آتش جهنم است. از همين سبب منافقين شديد محكوم شدند. چرا ؟ براي اينكه گناه فكري داشتند. در گناه جسمي مثلا كسي زنا مي كند توبه مي كند و بخشيده مي شود و اما اگر انسان با گناه فكري زندگي كند نه تنها نفس ناپاك دارد بخشوده نه مي شود. بعضي گناهان است كه انسان به خود صدمه مي زند و خودش جوابگو است نه ديگران زيرا قرآن مي گويد هر كس مسول گناه خود است. اما گناهان كه شخص حقوق مردم را پايمال مي كند از جانب خداوند نا بخشودني است تا مردم عفوه نكنند، خدا عفوه نه مي كند زيرا درين جان مسله حق الله و حق العبد مطرح مي شود كه خداوند حق دارد حق خودش را ببخشد و اما حق مردم را نه مي بخشد تا مردم نبخشد. اين است عدالت اسلام
دكتر فريد يونس
استاد بازنشسته بشر شناسي فرهنگي خاور ميانه و فلسفه اسلامي از دانشگاه ايالتي كليفورنيا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا