تعامل با طالبان؛ جفا به اشک های دختران مظلوم افغانستان و جنایت بشری
طالبان بار دیگر با کوبیدن میخ به دروازه های مکتب دختران در موجی از اشک های هزاران دختر مظلوم و چشم به راهء آموزش به وعده های شان وفا نکردند و در دقیقهء نود در وازه های مکتب ها را بر روی دانش آموزان دختر نگشودند و به فریادها و زاری های هزاران دختر مظلوم و امیدوار افغانستان هم خمی بر ابرو نیاوردند. طالبان با این عمل ناشیانه ثابت ساختند که نه تنها زن ستیز و دشمن زنان اند؛ بلکه خلاف اصول و احکام اسلامی مشتی از آدم های متعصب و عقده ای و در ضمن افرادی بدوی و متعلق به عصر حجر اند که دشمن درجه یک آموزش دختران و ترقی و پیشرفت دختران و زنان اند. حال بر کشور های جهان و مردمان دانش دوست جهان است تا در کنار دختران مظلوم افغانستان ایستاد شوند و از هرگونه تعامل با طالبان به بهای چشم بستن در برابر اشک های هزاران دختر مظلوم افغانستان، خودداری کنند.
به همگان آشکار است که طالبان به اسلام و احکام و متون اساسی آن آگاهی درست نداشته و تعبیر های، ظاهری، ناقص و خود ساختهء خود از قرآن و حدیث پیامبر را شریعت اسلامی می خوانند. طالبان بی توجه به احکام اساسی قرآن و سخنان پیامبر با اسلام برخورد سلیقه ای و قبیله ای نموده و اسلام را قربانی تعصب های تباری خود کرده اند.
باتاسف که طالبان مشکلات زیادی دارند و نه تنها با احکام اسلامی و متون قرآنی وحدیث های پیامبر برخورد سلیقه ای می کنند؛ بلکه با توجه به وابستگی های ذلت بار شان با آی اس آی پاکستان اسلام را ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصی و گروهی و قبیله ای و سرپوش نهادن بر اختلاف های داخلی خود گردانیده اند. بسته شدن مکاتب در دقیقهء نود پرده از اختلاف میان طالبان برداشت و آن را آفتابی نمود. اختلاف طالبان در این رابطه پس از آن آفتابی شد که سران طالبان پس از بسته کردن دروازهء مکتب ها نشست کلانی در قندهار داشتند. بعید نیست که این نشست در کنار مسائل مهم دیگر ملی و بین المللی که طالبان به آن رو برو اند، به موضوع آموزش دختران ارتباط داشت؛ زیرا این نشست پس از انتقاد ها و تهدید های کشور های جهان و موسسه های دفاع از حقوق آموزش دختران و نهاد های حقوق بشری در قندهار برگزار شد. چنانکه طالبان از هدایت های رهبر شان در مورد آموزش دختران پس از این نشست خبر دادند.
طالبان در حالی دختران را اجازهء داخل شدن به دانش آموزان دختر را ندادند که هزاران دانش آموز خود را در عقب دروازه های مکتب ها رسانده بودند و طالبان برای آنان اجازهء داخل شدن به مکتب را ندادند. این رویکرد طالبان نه تنها عزت و وقار و اتوریتهء طالبان را به شدت در زمین زد و آناندر سطح جهانی مسخره نمود؛ بلکه سیمای حقیقی طالبان را بحیث یک گروهء متعصب و دروغگو نیز به نمایش نهاد. شدت شتاب این تصمیم گیری این واقعیت را به اثبات رساند که طالبان اراده و اختیار ندارند و تنها پاکستان است که در دقیقهء نود تصمیم اتخاذ می کند. طالبان هزاران دختر را بیرحمانه از مقابل دروازه های مکتب ها وادار به بازگشت به خانه های شان کردند. شماری دختران با طالبان پرخاش لفظی کردند و شماری هم به جاده ها رفته و دست به تظاهرات زدند و به اعتراض خیابانی پرداختند و آموزش را حق اسلامی و ملی خود خواندند. دختران دانش آموز با چشم های اشک آلود و دل های شکسته طالبان را به دو رویی و عوام فریبی متهم کردند و از آنان خواستند تا دروازه های مکتب ها را بر روی آنان باز نمایند.
هزاران دختر دانش آموز افغانستان از مقام ها و ملت های آموزش پسند جهان و شخصیت های تاثیر گذار و می خواهند که نباید آرزو های هزاران دختر دانش آموز افغانستان را قربانی معامله و تعامل با طالبان برای رسیدن به اهداف سیاسی و راهبردی شان ننمایند و فریب لابی گری های اسلام آباد را نخورند. دختران دانش آموز افغانستان آموزش را حق انسانی و ملی و اسلامی خود می خوانند و طالبان را متهم به دو رویی و عوام فریبی می کنند. دانش آموزان دختر می ءویند، طالبان در حالی مانع آموزش آنان شده اند که شناری رهبران طالبان دختر های خود را به دانشگاه های مهم پاکستان و ترکیه جهت کسب آموزش فرستاده اند. دانش آموزان با تمسک ورزیدن به دساتیر قرآنی و محمدی آموزش را حق اسلامی خود دانسته و می گویند که اسلام برای زن و مرد حق آموزش مساویانه را داده و پیامبر ارشاد فرموده که ” علم اگر در چین هم موجود باشد، برای فراگیری آن به آن کشور بروند” این حدیث هرگونه اضافه گویی های طالبان پیرامون محرم اجباری را نفی می کند و برای مردان و زنان مسلمان حق می دهد که نه تنها در کشور خود بدون هرگونه موانع به آموزش بپردازند؛ بلکه برای طلب علم به بیرون از مرز های کشور شان نیز مخیر اند.
هزاران دانش آموز دختر در افغانستان با اشک های دردبار بالای مقام ها و مردمان جهان فریاد می زنند که نباید فریب وعده های دروغین طالبان را بخورند و با آنان وارد تعامل سیاسی شوند. این دختران مدعی اند که وجدان های مقام های جهانی چگونه آرامش در معامله با کسانی احیاس می کند که در مکتب ها سنگر گرفتهاند، شیشهها را شکسته و از میزهای دانش آموزان بهعنوان چوب سوخت استفاده میکنند؛ اینان مصرانه از جهانیان می خواهند که باید صدای آنان را بشنوند و به این محرومیت آنان پایان دهند. پس با این حال چگونه ممکن است که کشور های جهان این همه ستم طالبان را زیر نام شریعت به باد فراموشی بگذارند و با غاصبان حقوق انسانی و اسلامی آنان وارد معامله می شوند. طالبان در حالی این ستم را در حق دختران مظلوم افغانستان روا داشته اند که هنوز هم صدای مظلومیت زنان افغانستان با کوله بار های رنج و مصیبت از پشت قرن ها به گوش می رسد. بنا براین هرگونه تعامل با طالبان نه تنها جفا در حق اشک های هزاران هزار دختر افغانستان است و بلکه بدتر از آن جنایت بشری است.
دانش آموزان دختر از طالبان می خواهند که به حق انسانی و اسلامی آنان ارج بگذارند و از غصب حقوق آنان خودداری کنتد. این دختران بالای طالبان فریاد می زنند که هر کدام شما را یک زن به دنیا آورده و پیش گیری از آموزش را ناسپاسی برای مادران طالبان می دانند. این دختران به طالبان پیام داده اند که نباید به بهای جفا به مادران تان مانع آموزش دختران شوید و این حق انسانی آنان را قربانی سنت های زشت قبیله و معاملهء استخباراتی و راهبردی پاکستان نمایند. اينان به طالبان می گویند که هرگاه شما را مادران درس خوانده به دنیا می آورد و به یقین که چنین ظلم را در حق دختران و زنان افغانستان روا نمی داشتید. دختران به همین گونه از جهانیان می خواهند که نباید آرزو های انسانی هزاران دختر د و زن افغانستان را در ترازوی معامله با طالبان بگذارند و از جهانیان خواسته اند تا بحای معامله با طالبان با هزاران دختر دانش آموز افغانستان همصدا شوند و تا نگذارند، طالبان بیش از این بر گلوی زنان و مردان افغانستان دشنه های زهر آلود خویش را بگذارند. اينان به جهانیان گوشزد می کنند که بی توجهی به رنج دختران و زنان و مردان افغانستان، فاجعهء دردبار و خطرناک را در پی خواهد داشت که بسان تروریزم دیر یا زود دامنگیر کشور های همسایه و جهان خواهد شد. یاهو