حماسه آفرینی حق طلبانه زنان در موجی ازخشونت آفرینی های طالبان
هرچند پس از تصرف کابل بدست طالبان تمام مردم افغانستان تکان خوردند و چتر یاس و افسرده گی و فقر و بیکاری در سراسر کشور دامن گسترد؛ اما زنان به مثابهء محروم ترین قشر جامعهء افغانستان بعد از به قدرت رسیدن طالبان بیشترین ضربه را متحمل شدند و با از دست دادن حق کار و آموزش و حقوق بنیادی شان به آسیب پذیر ترین قشر جامعه بدل شدند. زنان شجاع و با شهامت افغانستان که زنده گی خود را تحت سیطرهء طالبان در مرزی از فاجعه و فلاح احساس می کنند. آنان باتوجه به حس شدید زن ستیزی طالبان به زودی درک کردند که باید هرچه زودتر به فصل انتظار پایان داده و با جدیت تمام به اعتراض در برابر آموزش ستیزی طالبان به پا خیزند تا حق خود را از کام طالبان بیرون کنند. زنان درک کردند که حق گرفته می شود و حق داده نمی شود. این حس مشترک سبب شد تا زنان سراسر کشور دست بدست هم بدهند و با حمایت از یکدیگر جنبش سرتاسری زنان را در کشور بوجود آورند و خانم هدا توانست که صدای اعتراض زنان افغانستان را در نشست ناروی بلند کند و صدای مظلومانهء زنان افغانستان را به گوش جهانیان برساند تا حمایت و توجهء جهانیان را به زنان شجاع افغانستان جلب کنند.
آری ایستاده گی تمنا ها و پروانه ها و هدا ها و تهمینه ها در برابر طالبان چماق و کیبل بدست، عزم و ارادهء استوار و خلل ناپذیر زنان با غرور افغانستان را در سطح ملی و بین المللی به نمایش گذاشت. حماسه آفرینی زنان افغانستان زن ستیزی و آموزش دشمنی طالبان و حقانیت و مظلومیت زنان را به اثبات رساند. زنان افغانستان، بدین باور رسیده اند که ایستاده گی و مبارزهء پایداری یگانه گزینه برای رهایی از بن بست موجود است و تنها مبارزهء حق طلبانه است که جهان را به فریب و خدعهء طالبان در سطح ملی و بین المللی آگاه می سازد و سیمای اسلام ستیز آنان را نیز آشکار کرد. سخت گیری طالبان در واقع بجای هویت اسلامی برعکس هویت استخباراتی و قبیله ای آنان را برملا ساخت. طالبان در حالی با آموزش زنان مخالف اند که قرآن طلب علم به مرد و زن را یکسان فرض پنداشته است.
زنان غیور افغانستان پس از آن شانه های نحیف خویش را سپر شلاق ها و کیبل طالبان ساختند و با قبول تمامی دشواری ها شجاعانه و پر غرور به نبرد با طالبان برآمدند و به جاده ها بیرون شدند که به اسلام کذایی آموزش ستیز و حق ستیز طالبان باورمند شدند.
زنان با شهامت افغانستان با این شعار های حق خواهانه چون؛ ” حق آموزش و حق کار”، ” نان، کار و آزادی”، ” خاک پاکم را گرفتی – تخته مشقم را نگیر”، «ما زنان بیداریم، از تبعیض بیزاریم» و «ما صدای مردم گرسنه هستیم»، “ما حکومت قانونی میخواهیم”، «نان، کار، آموزش»، «ما صدای کودکان گرسنهی افغانستان هستیم» و شعار های دیگر تا کنون توانسته اند، حکومت استبدادی طالبان را به چالش بکشند. زنان تا کنون توانسته اند تا با تغییر شیوه های مبارزاتی یک گام به پیش حرکت کنند و به تظاهرات خود ادامه دهند. زنان شعار های بالا را در میان فیر های هوایی و خشونت آفرینی های طالبان به بهای جان های شیرین شان سر می دهند؛ اما سنگر های مبارزهء خیابانی را از دست نمی دهند.
حالا که از حاکمیت طالبان بیش از پنج ماه می گذرد. آنان نه تنها به خواست برحق زنان اعتنا نکرده اند و برعکس با توسل جستن به شیوه های ضد انسانی و ضد حقوق بشری از هیچ نوع ستم بر زنان معترض دریغ نکرده اند؛ اما زنان مبارز و مظلوم افغانستان به مقاومت پرداخته و شجاعانه به اعتراض های شان ادامه داده اند. این مبارزه از کابل آغاز شد و به ولایت های بامیان و دایکندی و مزار و پنجشیر و هرات سرایت کرد. طالبان خواستند با زدن برچسب های نادرست و توسل جستن به اختطاف و به زندان کشاندن زنان از شور انقلابی آنان بکاهند و آنان را به عقب نشینی از خواست ها وحقوق انسانی شان وادارند؛ اما زنان بررغم وعده های فریب آلود و توطیه های زیرکانهء طالبان به راه شان ادامه دهند.
زنان تحت ستم طالبان با دست یازی به روش های گوناگون مبارزاتی توانستند، جغرافیای اعتراض هارا در داخل و خارج کشور گسترش بدهند تا فرصت دادخواهی بیشتر را بدست آورند. چنانکه بانو هدا در نشست ناروی توانست صدای میلیون ها زن مظلوم و معترض افغانستان شود و پرده از ستم و پنهان کاری ها و فریب طالبان بیرون کند. او پس از رایزنی با زنان معترض کابل از تحریم نشست ناروی انکار و خواست های زنان افغانستان را مطرح و سیمای طالبان را افشا و مشت های آنان را عریان کرد. او در آغاز سخنرانی خود تصویر های زنانی را که در اسارت طالبان است؛ به حضار نشان داد و از متقی خواست تا به کابل زنگ برند و خواهان رهایی آنان شود. هرچند متقی با آری گفتن کاری نکرد و مثل گذشته به بهانه متوسل شد و گفت، زنان اختطاف شده و برای آزادی آنان می کوشد. متقی با این سخن در واقع مکر طالبان را آفتابی کرد که برای پنهان کردن جنایات شان آدم ربایی را بهانه آورد تا از سیاه کاری های شان سفیدنمایی کند؛ هرچند متقی برروی خود نگرفت و اما خانم هدا او را نزد مردم افغانستان و جهانیان خجل و شرمسار نمود. بانو هدا می دانست که متقی و یاران گرمابه و گلستانش چنین جرات ندارند؛ اما او توانست برخود اتمام حجت کند و مکر طالبان را آفتابی نماید و در عین زمان مظلومیت زنان افغانستان و ستمگری طالبان را عریان کند. این عریانی بر بار نامشروعیت طالبان افزود و آبروی رفتهء آنان را بیشتر برد.
خانم هدا در حالی پیام زنان معترض افغانستان را در نشست ناروی رساند که پیش آن همصدایی با زنان معترض کابل افغانستان شمول شده بود؛ اما در این میان همصدایی زنان دیار مقاومت با زنان معترض کابل درخشش بیشتری پیدا کرد. درست آن زمانی بود که زنان پنجشیر این کچکن کهن و پنجهیر پارینه، نه تنها فریاد در گلو شکستهء هزاران زن؛ بلکه صدای میلیون ها مرد خاموش شدند که در زیر ستم طالبان سخت ضجه می کشند. آن زمان در دیار دردمند و اسطورء پایداری بانو تهمینه جماسه آفرینی کرد و خشم و انزجار خویش را برضد انسان های عصر حجر ابراز نمود. وی با صدای بلند و با ایستاده گی تمام با همه نیرو بر طالبان فریاد زد و آنان را از ستمگری برحذر و به عدالت فرا خواند. زنان در سرزمینی برضد طالبان قیام کردند و خواب آرام را در چشمان مزدوران پاکستان شکستند که نماد ایستاده گی و پایداری و مقاومت اش خوانند. این قیام نه تنها هم صدایی شجاعانهء زنان را در دیار مقاومت با زنان قهرمان در شهر کابل و سایر زنان معترض در ولایت ها بازگو کرد؛ بلکه پیام همبستگی و خیزش را برای زنان مظلومین زن را در سراسر کشور رساندند که طالبان حق انسانی و امتیازات مادی و معنوی آنان را سلب کرده اند. تهمینه ندای آزادی را در ولایتی به نمایش گذاشت که مردانش از وحشت و دهشت طالبان حتا به مسجد نمی روند. این زنان با قیام عدالت خواهانهء شان سیر تاریخ سیاسی را در دیار مقاومت عوض کردند و حتا مهاجمان طالب را به چالش کشیدند. این قیام تاریخ مذکر در دیار مقاومت را مورد بازخوانی قرار داد و در دایرهء وسیعی با آغاز از دیار مقاومت دوم تا سراسر کشور وارد بحث جدید کرد. این حادثه را می توان بجای تاریخ مذکر؛ تاریخ مونث خواند؛ یعنی تاریخی که نقش زنان را برجسته تر از مردان به بررسی و کنکاش می گیرد.
تحولات اجتماعی در افغانستان پس از حضور نکبت بار طالبان فصل جدیدی را می پیماید که این بار خلاف انتظار و بررغم تهدیدها و خشونت آفرینی های طالبان؛ زنان رزمنده و دلیر این سرزمین تاریخ ساز شده اند. در این مقطع تاریخی زنان افغانستان به مثابهء نسل پیشتاز بجای یک گام ده ها گام پیش گذاشته اند و مصمم اند که تحولات کنونی را با خون های پاک و سرشار از عاطفهء مادری این بار به گونهء دیگر رقم بزنند. این به معنای آن نیست که زنان در گذشته فعال نبوده اند و اما این بار پیشتازی زنان در مبارزه حکایت از یک حرکت خودجوش و توده ای دارد که بررسم مبارزات نمایشی و مسخره و انجویی قراردادی گذشته خط بطلان کشیده است. هرچند زنان از زیر خاک و خاکستر حوادث گذشته سر بیرون کرده اند؛ اما شجاعت ها و دلاوری آنان درس های جدید مبارزاتی را برای زنان و مردان افغانستان به ارمغان آورده است که نیاز به جامعه شناسی جدید دارد تا در روشنایی حوادث جدید تحولات آینده با پیش گامی زنان مورد بحث و مناقشه قرار گیرد. از قیام های خودجوش زنان افغانستان طی چهار ماه گذشته فهمیده می شود که تهمینه ها و هدا ها پروانه ها و دیگران به گونهء بی پیشینه و خلاف انتظار خیلی استوار و مصمم وارد میدان مبارزه با چماق بدستان بی فرهنگ و دشمن آشتی ناپذیر علم و دانش و آموزش شده اند که مبارزات آنان را می شود، کم نظیر خواند.
امید می رود که این قیام نیرومند زنان هرچه زودتر به قوام برسد و با حمایت مردان به جریان نیرومندی بدل شود که توفان آن برج و باروی حکومت طالبان را فرو بریزد. هرچند در گذشته هم زنان افغانستان حماسه آفرینی کرده اند و قیام هزاران دختر دانشجو و دانش آموز در کنار دانش آموزان و دانشجویان پسر در زمان تهاجم شوروی و شهادت ناهید ها نمونه های آشکار آن به حساب می رود؛ اما این بار زنان در صفوف فشرده و هرچه مصمم تر و شجاعانه تر به تنهایی بدون مردان وارد کارزار شده اند که در تاریخ خونبار افغانستان بی پیشینه است. در این شکی نیست که تهدید و ارعاب و خشونت گرایی طالبان مردان را از صحنهء مبارزهء فعال به عقب زده و زنان را پیشتاز گردانیده است که این خود بیانگر عقلانیت و خودارادیت زنان شجاع افغانستان است و در ضمن نبوغ سیاسی و خودآگاهی های انسانی و اجتماعی و تاریخی و جغرافیایی زنان را به نمایش می گذارد. این خودآگاهی دستاورد ها و دگرگونی هایی را به دنبال دارد که اسلام سیاسی را به بازخوانی فراخوانده و بحث دین و مقاومت را در گره گاهء جدیدی به تفسیر گرفته است.
شاید پرسش های مطرح شود که چگونه شده تا این بار زنان با شتاب بیشتر وارد کارزار مبارزاتی شده اند؟ چه علل و عواملی دست بدست هم داده تا زنان خلاف جریان تاریخ گذشته؛ تاریخ ساز شده اند و دارند جریان تاریخ را در افغانستان از لحاظ سیاسی و اجتماعی عوض می کنند و تاریخ را از سر ورق می زنند. اکنون که زنان افغانستان تاریخ ساز شده اند؛ طالبان بدانند که با شلاف های وحشت و دهشت نمی تواند، جریان تاریخ را عوض کند. طالبان با کیبل و چماق مانع تحولات تاریخی شده نمی توانند. تاریخ هرچند با اصطکاک هایی مواجه شده و اما در کل حرکتی به پیش بوده و هرنوع حرکت برخلاف تاریخ معنای انتحار را دارد. طالبان با حمله های انتحاری خوب آشنایی دارند و می دانند که چگونه حیات انسان ها را زیر نام شریعت کذایی به خاک و خون بکشند؛ اما بی خبر از جبر تاریخ اند که ستمگران و مستبدان و دانش ستیزان و زن ستیزان را در خشم خود فرو می برد. آن زمانی است که توده های میلیونی یک باره طالبان را غافلگیر کرده و با قیام گسترده و شکوهمند تیغ از دمار طالبان بیرون می کنند. طالبان یقین داشته باشند که این بار چرخ تاریخ را زنان شجاع و دلاور افغانستان با شانه های نحیف مادرانهء خود خلاف میل طالبان به حرکت درآید. زود است که فریاد های مظلومانهء زنان معترض و شجاع افغانستان سر تا سری شود و به قیام دادخواهانهء گرسنگان بدل شود و هیمنه و طنطنهء طالبان را زیر و رو کند. یاهو