از تیتر دفاع مقدس
گزارشنامهی افغانستان منتشر کرد.جنگ سرزمینی افسانهٔ سرمنگسک است
از برگه کاوه جبران
در این پنج ماهی که امارت تروریستی افغانستان، به صورت سیستماتیک و گسترده دست به جنایات ضدبشری زدهاست، شماری از وطنداران تحصیلکردهٔ افغان|پشتون حتی برای یکبار هم که شده، دربارهٔ این مصیبت عظیم سخنی بر زبان نراندهاند و واژهیی ننوشتهاند. اما همین وطنداران، از موقعی که واکنشها به اظهارات عوامانه و سخیفانهٔ یکی از نوادهگان عبدالرحمانخان اوج گرفته، او را منجی وحدت ملی قلمداد میکنند و هزار بار از خدای ندیده سپاسگزار اند که هنوز حامیان افغانستان واحد، زیر این آسمان کبود نفس میکشند.
این حجم از ملیگرایی بیرحم و ستمکار، دست کم برای آنانی که تاریخ افغانستان را میدانند، ناآشنا نیست. ملیگرایی افغانی|پشتونی در همان حد قسیالقلب است که حاضر است همهٔ مردم غیرافغان زندهزنده از سوی مجریان امارت تروریستی سوزانده شوند اما از ناافغانبودن و فدرالیسم حرفی نزنند، چه برسد به تجزیه.
اما آنچه قابل فهم نمیتواند باشد این است که چهگونه ملیگرایان افغان|پشتون نمیتوانند درک کنند که واقعیت روی میدان از احساسات و فخر افغانیت و خونجوشی پیروی نمیکند. راه حل منطقی و عادلانه میخواهد، و لو که جغرافیا کنونی دست اصیلترین فرزندان افغان باشد.
جنگ سرزمینی افسانهٔ سرمنگسک است. پایانی ندارد. حتی اگر بیرحمی طالب به توان ده برسد و دههها زمان بردارد، هیچ غیرافغانی دست از داعیهاش بر نخواهد داشت. منابع ثروت و قدرت کشور باید عادلانه توزیع شود حتی به قیمت تجزیه. شهروندان کشور فارغ از هر گونه فرق، خود را در نظامهای برابر تاریخی، فرهنگی، حقوقی و آزادیهای مدنی و شهروندی پیدا کنند، در غیر آن، مثل خربوزه قاشش میکنند. چه بخواهید، چه نخواهید. با سروصدا و هیاهو جلو تقسیم و تجزیه گرفته نمیشود. منطق و خرد میطلبد. همدلی و نیت نیک میخواهد. توهم افغانستان واحد و دفاع غیرمنطقی از آن، خود داعیهٔ تجزیه را محق میسازد، روندش را تسریع میکند. بیرحمی به کنار اما این کوتهفکری اول از همه گلیم آن عشق ابدی و پنجهزارساله را برای همیشه برخواهد چید.
۴۰۰ بهمن ۷, پنجشنبه
به دستور استخبارات طالبان، روسپی خانه ها دو باره فعال شده اند
اطلاع مؤثق گزارشنامه افغانستان ازکابل
استخبارات شبکه حقانی مراکز فحشا را زیر کنترول گرفته است.
بعد از شدت گیری خیزش زنان برای نان آزادی و کار، زنان تن فروش را از تمامی مناطق کابل مکتوب داده و دو باره جمع کرده اند.
به زنان ابلاغ شده که ما به کار تان کار نداریم به ما کار کنید.
شخصی به اسم مشعل امر حوزه سوم امنیتی غرب کابل مربوط شبکه حقانی نخستین مرکز تربیه، نگهداری و آموزش زنان را برعهده گرفته است.
حدود یک صد دختر آسیب پذیر را به همین منظور در یک حویلی کلان گرد آورده، ودر یک محوطه وسیع دیگر آنان را تحت آموزش گرفته و سپس دسته دسته به وظایف خاص درهر نقطه کابل و دیگرولایات روان می کنند.
شکل و تاکتیک های جمع آوری اطلاعات ونفوذ در بین حلقات زنان مبارز به آنان درس داده می شود.
گزارش شهری دیگری که واصل شده نشان می دهد که استخبارات طالبان با دستور و موافقت سراج الدین حقانی، فاحشه خانه ها را که در دوره اشرف غنی در گوشه و کنار آزاد کرده اند.
هیچ کسی درکار شان دخالت کرده نمی تواند.
مسوول این مراکز مستقیم با حوزه امنیتی وصل اند.
جالب این که برای زنان این مراکز از سوی شبکه حقانی معاش تعیین شده است.
نفوذ در بین تجمعات زنان
کشف شبکه های مقاومت ملی
کشف مراکز بانوان مبارز و فعالان مدنی
ارتباط با خبرگزاری ها