خبر و دیدگاه
آیا جنت زیرپای مادران کرزی و غنی و دیگر خائنان وطن هم است؟
جهانِ خلقت انسان هایی را هم آفریده که گویی باطینت رذالت همراه اند.نه در فلسفهی مردمشناسی و نه در مطالعات انسانشناسی و نه علوم متداولهی روانشاختی آدمها مواردی را نهمی یابیم که نشانگرِ عمقِ نفرت از همنوع مان باشد. اما گاهی مادران و پدران فرزندانی به دنیا میآورند و تربیت میکنند که هم برای خودشان مایهی سرافکندهگی است و هم برای اجتماع سبب بروز ناملایمات و جنایات و خیانتها. در اینصورت است که نهمیشود آندسته از پدران و مادران را هم تقدیر کرد و آنان را تندیسهای رویاهای انسانی دانست. ما نه میتوانیم همه انسانها را بشناسیم و رابطهها را ایجاد کنیم. چنانیکه شناخت کامل انسانهای ماحول ما و محیط ما و جهان ما از ما غیر ممکن است. از منظر شرعی الست بربکم ما را به تفکر وا میدارد که شاید با چهرهی یکجا آفریده شده باشیم و از دید اجتماعی انسانها را به گواهیها و روایتها و داستانهای حقیقی و کهنی یا روزمرهمیشناسیم. مشاهیر علمی و خدمتگزارانِ جهان را نه از بهر رابطهی خونی یا هموطنی یا هممذهبی یا همزبانی که از ورای عملکردهای شان میشناسیم. پیامبران را از احکام قرآن و کتب و صحیفههای آسمانی میشناسیم. جهان و آسمان و زمین و خلقتِبشر و قدرتِلایزالی پروردگار را از مشاهدات دنیوی و از بزرگی خدایی میدانیم که عالمالغیب است و مالک کُنفُیکون. ابنایبشر را هم به کارکردهای شان.آنچه مربوط شناختِما از انسانهای محیطزیستی و کشوری ما میشود هم بسته به رفتار و کردار و گفتار و عملکرد انسانهاست که خودِ ما هم شامل آن میباشیم.نگارهیی را که میبینید یکی از دوستانِمن برایم فرستاده است. چنین نگارهها هزارانبار در شبکههای اجتماعی با تفاسیر و وجوهات مختلف و منحصر به فرد یا همهگانی داوری هایی داشته و دست به دست شدند. من در یک تصادف این نگاره فرستاده شده توسط محترم همایون غازیزاده را از دیدِ نقد بررسی کردم. خوشبختانه هر چهار تن را از نزدیک نه میشناسم و دو تنِ راست و چپ را که حتا در شبکههای اجتماعی هم نه میشناسم. اما دو تای میانه را که هر کسی میشناسد و منهم در ردیف همه از دورایدورر میشناسم شان. این شناخت نه بهسبب بزرگی شخصیتی این آقایان که به سبب ذلت و خیانت و شرارت و وطنفروشی و بیناموسی و فحشا و فسادِ شان. اتفاق هم چنین بوده که نوشتههای زیادی در نقد از جنایات محب و فضلی داشتهام که از چندسال پیهم یا با گسست و گسل نشر شده اند. اما دیدِ اینبار ِ من به نگارهی این آقایان از بُعدِتربیت خانهوادهگی بهخصوص از سوی مادران و پدرانِ اینها است. کموکاستیهای فراوانی در زندهگیهای هر کدام از ما ها وجود دارند. مندبه شخصه آدم گنهکار هستم و کمبودیهای فراوانی دارم و هرگوشهیی از زندهگی من به خاکریزهیی از کفِبوت یکانسان نهمیرسد. اما پرسشی که بادیدنِ عمیقِ عکس این دو برایم پیدا شد مرا دچارِ سرگیچه ساخت.پرسشِ ذهنِ من چنان است که آیا احکام قرآنی و خدایی و سنتهای رسولاللهیی برای باالوالدین احسانا شامل پدر و مادرهای این گروه هم میشوند یاخیر؟ پدران و مادرانی هم سزاوار احترم اند؟ که نهتوانستند در زانگو و گهواره ودر ایام پرورش و شیرخوارهگی و در ایام قدکشیدن فرزندان درسِ انسانیت، شرافت، غیرت، وطندوستی، دینداری، صداقت، نرمخویی، عاطفه و دیگر موارد را بدهند. آیا مادری که از اثر تربیت ناسالم و پرورش غیرمسئولانهی او فرزندش سببِتباهی ملت و مردم و وطنِ خود میشود و وطنخود را میفروشد هم قابل احترام و سزاوار سهبار بیشتر احترام از پدری است که او هم نهتوانسته فرزند صالح تربیت کند و ملتی از خیانت و جنایت او به تباهی رفت و یا کشوری که حیثیت مادر برای او را داشت را برای بیگانهها فروخت و عزتمادر خودرا زیرپا کرد؟ من فکر میکنم عدالت خداوندی شامل حال چنان مادران و پدران چی خواهد بود؟ آیا باز هم جنت زیرپای همچو پدران و مادران خواهدبود؟ اگر عدل خدایی شامل حال این مردم شود و مادران شان و پدران شان را هم جنتمکان و بهشت را زیرپای مادرانِشان بدانیم پس موضوع حقالعبدی بندههایخدا چی میشود که میلیونها انسان وطنِ ما را به سرنوشتِمرگبار دچار کردند و کشور را به بیگانهها فروختند؟ آیا پولی و ثروتی و سرمایهیی که اینان از راه حرام و خیانت به وطن و مردمِ وطن به دست آوردند و باجاسوسی به کشورهایاجنبی فقط بسترِ عشرت و عیشونوش را برای خانهوادهها و پدران و مادران شان گستردند دامن مادران و لنگی پدران شان را در جهنم نهمیکشاند؟ اینجا که بحث حقوقی مدنی ساختِ دست انسان مطرح نیست تا پاسخگویی جرم و جنایتِ شخص را به دوش خودش واگذارند. اینجا یک خبط و یک کوتاهی شرعی تربیتی وجود دارد که مسئولِ آن پدران و مادرانِ کرزی، غنی، محب، فضلی، دانش، الماس، عبدالله، امرالله و صدها تن دیگر بوده اند و به آنها احساس و تربیت وطندوستی و ارزششناسی وطن را نه داده اند.