Uncategorizedخبر و دیدگاه
حکمتیار ابزار ارتش پاکستان در افغانستان/ بخش نخست
حکمتیار به اشاره ارتش پاکستان و آی.اس.آی. در سفر های دوره ای اش مصروف تحقق پروژه صلح پاکستانی ـ امریکایی، است. کوچ کشی حکمتیار از زیر غژدی احمدزی به خیمه ی طالبان، با هماهنگی کامل با جماعت اسلامی پاکستان، آی.اس.آی. وارتش صورت گرفته است. جماعت اسلامی یکی از محور های اصلی صدور اسلام سیاسی، سلفی و وهابی در دهه های شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی به افغانستان بوده وپس از آن صادرات کالایش به افغانستان دهشت افگنی، تروریزم ، مرگ وویرانی بوده است. جماعت اسلامی چنان با ارتش پاکستان در قبال سیاست هایش در برابر افغانستان وهند آمیزش یافته که رابطه گوشت وناخن با ارتش بر قرار کرده است؛ یا به عبارت دیگر ارتش پاکستان مصروف تحقق سیاستهای جماعت اسلامی بوده که برای توسعه اسلام سیاسی وسلفی در منطقه و به ویژه افغانستان ماموریت داشته و گلبدین حکمتیار افزار این سیاست بوده است.
هرچند در میان تمام حاکمان گذشته، حاکمیت های ایدئولوژیک دست راستی وچپی ورهبران احزاب سیاسی در کشور، برخلاف مقوله سیاست به عنوان فن کیاست و تنظیم رایطه مردم برای قدرت وخدمت به مردم ، رعایت اخلاق سیاسی، موازین قبول شده اصل مسئولیت پذیری وپاسخگویی در برابر مردم ، راست گویی، صداقت در برابر مردم، پابندی به ارزشهای سیاسی و منافع مردم؛ مردم ما هیچگاه شاهد نبوده اند، که مسئول حکومت ورهبر یک حزب سیاسی در مورد نحوه کردار ورفتارش، شکل گیری وشیوه های تصرف قدرت، اشتباهات، لغزش ها، خطا ها، وابستگی اش به بیرون وحتی خیانتش به مردم وکشور راست گفته و یا چیزی در خاطراتش نوشته باشد؛ اما در میان همه سیاست مداران وحاکمان سیاسی، گلبدین حکمتیار و اشرف غنی احمدزی دو تن از کسانی اند، که به خدا سوگند خورده اند، که هرگز در حیات سیاسی خود راست نگویند. در میان رهبران جهادی، گلبدین یک استثنای است، که در عمرش برای خدا هم در امور سیاسی، کارروایی و خیانت پیشگی حزبش راست نگفته است. او سوگند خورده است که در سیاست هرگز راست نگوید. رویکردش به سیاست و سیاست پیشگی پیوسته بر مبنای توطیه، دروغ، دسیسه، ریاکاری، موج سواری، عوامگرایی، عوامفریبی و وابستگی مطلق به بیرون رقم خورده است. گلبدین حکمتیار و اشرف غنی احمدزی آنقدر لافیده ودروغ گفته اند، که اکنون اگر برای مردم بگویند شیر سفید است، کسی باور نخواهد کرد. لیکن حکمتیار به ارتش پاکستان و آی.اس.آی. همواره راست گفته است و آنچه از او خواسته شده در افغانستان به منصه ی اجرا گذاشته است.
گلبدین آنچه را در روز روشن و پیش چشمان باز مردم در صبح انجام داده، پس از چاشت از آن انکار کرده است؛ چی رسد به اینکه او در مورد رفتار وکردار تروریستی و فاشیستی خود پس از گذشت هفته، ماه وسال و اعمالی که در شب، دور از چشم مردم ودر تبانی با آی.اس.آی. وسازمان سیا انجام داده است، در موردش به مردم راست بگوید.
او خود را یگانه موسس نهضت اسلامی میداند، که یازده تن بودند وهمه به ملکوت خدا پیوستند یا به توطیه حکمتیار از میان برداشته شدند وتنها یک زنده باقی مانده است؛ چون نمی تواند شاهد زنده از قول خود داشته باشد، بنابران به مرده ها تهمت بسته است؛ در حالیکه گرایش اسلام سیاسی مدتها پیش از گلبدین به وجود آورده شده و پیش از آمدن گلبدین به دانشگاه کابل به آنجا برده شده بود و حکمتیار نه از پایه گذاران اسلام سیاسی، بلکه از رهروان و نشخوار کنندگان بوده است وحزب اسلامی حکمتیار هم بر خلاف این همه لاطایلات نویسی او، در پاکستان به وجود آورده شد و در واقع مخلوق آی.اس.آی. است، که از بدنه جمعیت اسلامی جدا ساخته شد و به عنوان سر سپرده ونوکر آی.اس.آی. پا به عرصه ای وجود گذاشت.
حکمتیار بنا بر حکم وسپارش ارتش پاکستان و آی.اس. آی. حد اقل به پنج کودتای نافرجام وشورش در برابر محمد داود خان دست زد، که در آن زمان نه از تجاوز به کشور خبری بود و نه هم دولتی، افغانستان را اشغال کرده بود. گلبدین زیر رهبری آی.اس.آی. دست به سه کودتای مشترک به زعم خودش با کمونیست ها ( امین ـ گلبدین؛ گلبدین ـ تنی و گلبدین ـ نجیب) برای رسیدن به قدرت زد. پس از شکست در همه کودتاها به امر یه جنرال اختر عبدالرحمان رئیس آ.اس.آی. ویک پشتون پاکستانی کابل را به آتش کشید وسر سپردگی اش را به جنرالان آی.اس.آی. به اثبات رساند.
گبدین، از طریق جماعت اسلامی وآی.اس.آی. آی. به افغانستان پرتاب شد؛ با سیا در کابل و اسلام آباد ارتباط تنگاتنگ جاسوسی بر قرار کرد. در واقع گلبدین ها نه در زمره ای مخلصان اسلام، آزادی، استقلال، حفظ تمامیت ارضی، داعیه ملی، دفاع از نوامیس دینی وملی قرار داشته اند، بلکه بیشتر از همۀ گروه های ایدویولوژیک چپ وراست در ویرانی، قتل، غارت و فروش نوامیس دینی وملی وجهاد فروشی دست داشته و یکی از مهره های اساسی برای کشانیدن کشور به وابستگی، ترویج جاسوس بازاری، تداوم وپایداری حاکمیت های وابسته خارجی، تداوم آئین چاکری ونوکری به بیرون بوده است، که باعث سیه روزی مردم، جنگ، تنشهای اجتماعی وقومی وبحران دامنه دار سیاسی وملی در سرزمین ما شده است. و حال مطابق به فیلنامه پاکستان ـ امریکا رقص مود روز را در اسلام اباد با جماعت اسلامی تمرین میکند تا سهمی از خوان تنعم پروژه ی پاکستانی ـ امریکایی بردارد.
( ادامه دارد)