تن ندادن به کاهش خشونت ها برای چه؟
حالا که چندین روز از افتتاح مذاکرات رسمی میان دولت افغانستان و گروه طالبان می گذرد و عملاً کار روی چگونگی آجندای این پروسه جریان دارد اما با آنهم دیده میشود که گروه طالبان به حملات نظامی شان بالای نیروهای دولتی و خشونت ها بالای افراد ملکی افغانستان افزوده اند.
طالبان از یکسو به این باورند که با تشدید حملات مسلحانه و افزایش خشونت ها می توانند امتیازات بیشتری در مذاکرات صلح به دست بیاورند اما از جانب دیگر با پررویی به زیر قول شان که همانا جهاد برای خدا بود میزنند. زیرا امروز عملاً این گروه همه روزه افراد ملکی و نظامی را که 5 وقت نماز می خوانند و برای خدای یگانه سجده می کنند به کام مرگ میفرستند و از این عمل آنها تنها نتیجه ای را که می توان گرفت این است که طالبان نه برای رضای خدا بل برای رضای حلقات خاص استخباراتی گام می بردارند.
از دید من هرگاه طالبان به معنای واقعی هواخواه صلح و استقرار یک دولت عادل و فضای عاری از خشونت اند می بایست خشونت ها را کنار بگذارد و تن به یک آتش بس طولانی که منتج به صلح واقعی گردد، دهند در غیر آن با ادبیات جنگ و خشونت نمی شود به صلح دست یافت.
با آن که در حال حاضر ظاهراً پاکستان تحت فشارهای بین المللی خود را هواخواه صلح افغانستان عنوان می کند. اما بصورت پنهانی شدیداً رهبران طالبان را زیر فشار گرفته تا خشونت های شان را تشدید بخشند و از این طریق پروسه صلح را به چالش بکشند.
در حالی که کمیسیون حقوق بشر از این ناحیه ابراز نگرانی کرده و سایر سازمان های بین المللی این عملکرد طالبان را پذیرفتنی نمی دانند مگر متاسفانه تا کنون طرف طالبان هیچ گونه تحرکی در راستای برقراری صلح و آتش بس نداشته است.
دولت افغانستان با وجود این که رهایی 5 هزار قاتل و آدمکش را خلاف تمام معیارهای منطقی عصر حاضر میدانست برای رسیدن به صلح تن به آن داد و زندانیان را رها کرد تا باشد حداقل فضای عاری از جنگ، کدورت های دیرینه را بزداید. مگر طرف مقابل از این فرصت استفاده سوء نموده و همه روزه در پی افزایش خشونت ها برآمده اند که این کار شان در واقع سنگ اندازی آشکار در کار رسیدن به صلح است.
هرگاه براستی رهبری طالبان دستکم 50 درصد استقلالیت در تصمیم گیری داشته باشند اکنون بهترین فرصت برای دستیابی به یکی از آرمان های دیرینه مردم افغانستان می باشد و می بایست به زودی دست از خشونت ها بردارند.