طالبان و زد و بندهای میان گروه در سطح رهبری
تغییر یا تعویض معمولاً به علت بهبود بخشیدن به وضعیت اتفاق می افتد. احتمالاً به دلیل اینکه گفتگو های صلح از چندی بدین سوء در حالت غیر دینامیک قرار گرفته بود و یا شاید این مرحله از گفتگو ها نیاز به کار کشته یی همچو مولوی عبدالحکیم داشت تا از هیچ لحاظی در مذاکرات کم نیارد. و در لابی گری های میز مدور بورد از آن شان باشد.
مولوی عبدالحکیم که به ریاست تیم مذاکره کننده طالبان تعیین شده، قبلا قاضی القضات این گروه و از نزدیکان ملا اختر محمد منصور، رهبر پیشین این گروه بوده است . ملا منصور مدتی پس از آنکه رهبری طالبان را برعهده گرفت در حمله هوایی نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۱۶ کشته شد. پس از مرگ وی مولوی عبدالحکیم که از پشتونهای درانی و از قوم اسحاقزی است، یکی از گزینهها برای رهبری طالبان و انتخابش بهعنوان “امیرالمومنین” بوده است. از دید طالبان، او از جایگاه علمی خاصی برخوردار است. که اکثریت از فتواهای طالبان را وی صادر کرده است. وی از خلاقیت خاصی در مذاکره و استفاده از منابع دینی جهت اقناع جانب مقابل دارد.
با پیدایش تحریک طالبان وی یعنی شیخ عبدالحکیم به صفوف طالبان پیوست و در محکمه طالبان ایفای وظیفه نموده است. در حدود پنج سال قبل شیخ عبدالحکیم رئیس دارالافتاء محکمه طالبان مقرر شد و ملا هیبت الله آخند رهبر موجود طالبان در آن وقت ریاست محکمه طالبان را به عهده داشت، بعد از کشته شدن ملا اختر منصور ملا هیبت الله آخند رهبر طالبان تعین شد و شیخ عبدالحکیم حقانی از ریاست دارلافتاح طالبان ترقی نموده عوض ملا هیبت الله رئیس محکمه طالبان مقرر شد و دو روز قبل از طرف ملا هیبت الله آخند رهبر طالبان شیخ عبدالحکیم بحیث رئیس هئیت مذاکره کننده طالبان توظیف شده است. وی یک ملای نهایت سخت گیر مذهبی در امور باور های اسلامی بوده بدون قید و شرط طرفدار احیای دوباره امارت اسلامی است. و از جمله شخصیت های مورد اعتماد ملا هیبت الله آخند میباشد.
این تعویض نشاندهنده آمادگی هرچه بیشتر طالبان برای مذاکرات بینالافغانی است. حالا با تغییر میدان مذاکره، ریاست مذاکرهکنندگان طالبان هم تغییر کرده است.
قبلا ریاست تیم مذاکراتی با آمریکا را عباس ستانکزی به عهده داشت که طی تقریباً یک سال به نتیجه رسید و توافقنامه یی میان طالبان و امریکا به امضا رسید. البته این توافقنامه زمینه ساز مذاکرات بین الافغانی بود و جز این مفادی برای افغانها نداشت.
تغییر ریاست تیم به سمتی حرکت کرده که محتوای ماهیت طالبان در آن برجستهتر دیده میشود. یکی از ویژگیهای محمدعباس استانکزی از نظر ابزار، تسلط او بر زبان انگلیسی بود که در زمینه مذاکره با آمریکاییها کمکش میکرد. اما حالا در مذاکرات بینالافغانی، گروه طالبان، فردی را فرستاده اند که دارای ویژگیهای طالبانی منحصر به فرد است و میتواند از ماهیت طالبان و باورهای این گروه در برابر افرادی که چندان با اصلیت طالبان موافق نیستند و یا حتی مخالف هستند، در پشت میز مذاکره دفاع کند.
حکومت افغانستان نیاز دارد تا در این دور گفتگو های صلح اشخاص قوی در فن مذاکره و دیپلماسی را به نماینده گی از ملت و حکومت نوپای کشور بفرستد تا در میدان مبارزه ارزش ها و دست آورد های ۲۰ سال اخیر را در برابر آرمان های طالبان نبازند.
احتمالا طالبان برای تایید یا رد برآیند مذاکرات و بحثوجدالهای مذاکرات بینالافغانی، مسیری را تعریف کرده باشند؛ مسیری که کمتر پیچیده باشد و نیازمند ارجاع لحظهای آن به ملا هیبتالله آخوندزاده که کمتر در دسترس قرار دارد، نباشد. از جمله همین حضور مولوی عبدالحکیم در ریاست تیم مذاکره کننده، از یکطرف و از طرف دیگر در کنارش حضور ملا عبدالغنی برادر، رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر، راه را تا اندازه زیادی کوتاه کرده است.
با این نوع نگاه، میتوان گفت که رد یا تایید آنچه که در مذاکرات بینالافغانی بیان میشود، بخش عمدهاش در همان قطر و از سوی هیئت مذاکرهکننده انجام میشود و مولوی هیبتالله آخوندزاده و مقامهای مطرح این گروه بدون بحث بیشتر، فقط مهر نهایی را بر آن میزنند.
افغانستان با طالبان در مرحله ایجاد صلح قرار دارد. جنگ های طویل المدت میان این گروه و حکومت ضمن تلفات هنگفت جانی و مالی که به طرفین وارد کرده، تخم عقده ها را نیز به ثمر رسانده است. اما این مذاکرات مکان مناسب بخاطر تعقیب نکات مشترک دولت و طالبان است تا بر محور آن صلح پایدار و اقتدار متوازن را در کشور حاکم گرداند. ادامه عقده گشایی مسبب تداوم جنگ خواهد بود و پایان دادن به آن عصر همدیگر پذیری را به ارمغان خواهد آورد. شناسایی ریشه جنگ و بر آورده ساختن متعادل خواستار طرفین درگیر باعث حل بنیادی اختلاف میگردد، و این پروسه نیاز به توجه صادقانه و حکمیت عادلانه جامعه جهانی دارد.