خبر و دیدگاه
تئورى دومينو!
(نفاق و شيطنت ارگ و اپوزيسيون در پروژه صلح )
همانگونه سالهاست سرنوشت كشور و مردم ما، گروگان مافياى سياسى است. پروژه صلح امريكايى هم در مقياس داخلى، بازيچه نفاق و شيطنت ارگ و رقباى سياسى اوست.
عمران خان صدر اعظم پاكستان، بعد از احضار رهبران طالبان به كشورش، در يك مانور مُزَورانه، ارگ را به حاشيه رانده با داكتر عبدالله بعنوان نفر دوم مملكت و رئيس شوراى مصالحه مستقيماً وارد تماس شده، از احتمال مذاكرات بين الافغانى بمحوريت و نقش فعال اسلام آباد، چراغ سبز نشان داد.
ارگ در پاسخ بى اعتنايى پاكستان، در يك اقدام واكنشى اما حساب شده، رئيس و اعضاى رهبرى شوراى مصالحه را در ليست بلند بالايى قطار نموده، طورى تعين و رسانه ى ساخت كه گويا همه چهره هاى ريز و درشت سياست، تحت فرمان و هدايت او كار ميكنند و از قلم و فرمان او مشروعيت ميگيرند. غنى عمداً نام مُهره هاى گردن كُلفت سياسى مخالف و رقيبش را شامل آن ساخت تا وانمود كند كه تصميمگيرنده اصلى و نهايى اوست و قلاده ارگ به گردن همه بازيگران صحنه سياسى آويخته است.
اپوزيسيون كه منافقت غنى را درك نمودند، يكى پى ديگر از عضويت در شوراى صلح انصراف ورزيدند تا نه تنها خود را مستقل وانمود كنند، بلكه دسيسه و ترفند ارگ را نيز خنثىٰ سازند. كرزى كه از فعالين درجه يك پروژه صلح بوده و است. بعنوان جاده بازكن اين روند، اولين اعلاميه را داد و بعنوان كلان قوم درانى، كار تحت نظر، خان غلجايى را كسر شأن پنداشت. متعاقباً رهبران حزب و جمعيت بمثابه دو بازوى قوى جهادى با اين اقدام مخالفت نمودند.
بدون شك امرالله صالح نيز، كار تحت رياست رفيق قبلى و رقيب فعلى اش، عبدالله را نخواهد پذيرفت. مسلماً سياف با ترديد حكمتيار، حريف اخوانى اش حاضر نخواهد شد اشتراك كند و دست امير هرات را گرفته، به بهانه مريضى خود را كنار خواهد كشيد. دوستم كه با اخذ رتبه مارشالى سنگين تر شده، احتمالاً با درك وضعيت اينچنينى، بدون سر و صدا از جوزجان نخواهد آمد. با رفتن اينها، شورا هم بى مزه شده، انصراف از آن براى قانونى و عطاء و خليلى و محقق هم مود خواهد شد.
كنار رفتن اين ها، طرح معروف دومينو را بيادم آورد. دومينو در دهه هاى ١٩٥٠ تا ١٩٨٠ طرحى بود كه مثلاً شما یک ردیف از خشت ها را كنار هم قرار ميدهيد و به اولین خشت ضربه میزنید، در اثر افتيدن خشت اول، خشت دوم متزلزل و بى جا ميشود و همينطور هر خشت، هنگام افتيدن، خشت بعدى را نامتعادل و بى جا مى سازد. و چیزی که برای خشت آخر اتفاق میافتد قطعاً حقیقتی است که بسیار سریع رخ خواهد داد. هرچند طرح دومينو در آن زمان، در مورد سقوط كشور ها به دامن كمونيزم و توجيه مداخله پيشگيرانه امريكا در ساير كشور ها، مبنى بر ايجاد فاصله ميان كشورها (خشت ها) بخاطر جلوگيرى از تأثير گذارى بهمديگر بود، اما در مورد اعضاى شوراى مصالحه نيز كاربرد و مصداق دارد.
سئوال اينست كه با چنين عقبگرد ها، سرنوشت مذاكرات چه خواهد شد؟
-ارگ خوشحال شده، با دفع الوقت، فرصت بيشتر براى تداوم حاكميت در ارگ را الىٰ روشن شدن سرنوشت انتخابات امريكا مى يابد و اپوزيسيون را به ناتوانى و كارشكنى متهم ميكند و بار ملامت را بدوش آنها مى اندازد.
– طالبان از اختلاف جناح درون حكومتى سود برده، بهره بردارى سياسى بر حقانيت خود مبنى بر امتياز طلبى بهتر و انجام انفجارات بيشتر خواهد نمود.
– پاكستان با حفظ محوريت خود، امتيازات بيشترى از امريكا كسب خواهد نمود.
– داكتر عبدالله بعنوان سياستمدار تنها، بى پشتوانه و منفعل، دست خالى در صحنه باقى خواهد ماند و بيشتر نيازمند كرزى و دست بين و دنباله رو غنى خواهد شد.
– طيف وسيع اپوزيسيون كه بمحور كرزى، حكمتيار، سياف و ربانى كار ميكنند، همچنان رؤياى حكومت مؤقت را خواهند ديد و به اميد جو لغمان، منتظر خزان خواهند ماند و آب بزاق از دهان خواهند ريخت.