خبر و دیدگاه
چرا تصمیم گرفتم که در لویه جرگه مشورتی اشتراک ننمایم؟
شاید عدم اشتراک من در این جرگه برایم گران تمام شود، به هر صورت منافع ملی و آینده سرزمینم نسبت به هر چیزی دیگری برایم مهمتر است.
هرچند که در جرگه سال گذشته اشتراک داشتم، در آن جرگه رئیس یک کمیته هم بودم و در این جرگه از من مکررآ دعوت بعمل آمده بود باز هم بنابر دلایل ذیل مصمم بر آن شدم تا از حضور و شرکت در این جرگه صرف نظر نماییم:
۱- در قدم اول تلاش صورت میگیرد تا توسط همین لویه جرگه مشورتی که نه جایگاه قانونی دارد و نه جایگاه حقوقی، اشخاص ذیل بدون قید و شرط رها شوند؛ ۱۵۶ نفر محكوم به اعدام، ۱۰۵ نفر دارای بحث حق العبدی، ۳۵ نفر اختطاف گر، ۵۲ نفر مجرم مواد مخدر و ۴۴ نفر شامل لست سياه.
۲- با در نظر داشت مشکلات اقتصادی و فقر مردم افغانستان برای این جرگه بیشتر از ۳۳۰ ملیون افغانی تخصیص داده شده است. بدون تردید از این مبلغ یکمقداری در جرگه مصرف شده و متباقی حیف و میل خواهد شد که در شرایط موجود و جرگه ی که نتایج مثبت و مثمری را به همراه ندارد را به نفع منافع ملی نمیدانم.
۳- اگر میدانستم که رهایی این ۴۰۰ نفر باعث صلح و امنیت در افغانستان میشود با تمام نیرو و قوت در این جرگه اشتراک میکردم و باعث تشویق دیگران میشدم. چون میدانم که رهایی این ۴۰۰ نفر هم مانند چهارهزار و نیم دیگر که قبلآ رها شده اند هرگز تضمین کننده صلح در افغانستان نخواهد بود. طالبان هرگز از امارت اسلامی و خواسته های که پشت پرده دارند نمی گذرند. بنآ جلسه ی که نتایج آن تضمین کننده صلح و امنیت سرتاسری در کشور نباشد، بودن خود را در آنجا درست نمیدانم.
از سوی دیگر در حالیکه جناب رئیس جمهور بخاطر ترس کرونا در جلسات کابینه حاضر نمیشود و حتی با وکلای پارلمان حضوری صحبت نمیکند- میخواهد توسط اسکایپ صحبت کند. ولی بخاطر جرگه مشورتی که اضافه تر از سه و نیم هزار نفر در آن حضور به هم میرسانند امیدوار هستم که در وضعیت کرونایی تجمع این تعداد نفر در یک مکان عواقب و پیامدهای بدی را بدنبال نداشته باشد.
به هر صورت تصمیم گرفتم تا از اشتراک در این جرگه که نه کدام صلاحیت قانونی دارد و نه هم کدام صلاحیت حقوقی صرف نظر نمایم، نخواستم که در آینده به نزد خدای خود، به نزد ملت خود خجل و سر افکنده باشم. کسانیکه اشتراک میکنند آزاد هستند برای شان آرزوی موفقیت دارم.
احمد سعیدی شرشره
اگر شرکت می کردی یا نه، از سرنای چی چه کم می شد؟ فقط یک پف!
بیچاره بلقیس روشن رفت و لت خورد. اما بلقیس روشن شجاعانه تاریخ ساخت. نامش ثبت تاریخ جرگه های قبیلوی شد. غوغا برپا کرد. خود تان را کسی خبر نکرده بود. حالا هر کس به دروغ می گوید که مرا اداره امور زنگ زده بود و دعوت کرد. اما من نرفتم. چرا دروغ. والله که پنجاه هزار افغانی پول نقد برای تان می دادند با سر می دویدید. اما شما به دهزار افغانی و سه روز نان مفت و چکر محدود قانع نبودید. دستم به آلو نمی رسد، آلو ترش است آقا.