خبر و دیدگاه

آزادیها در دولت های فرزانه

آیا دولت ها آزادی های فردی مردم را رعایت می کنند؟

آیا رهبران دولت ها به خود بزرگ بینی که بزرگترین مرض ساری مزموم در انسان است گرفتار آیند،در جامعه انسانها و کشور چه وحشتی بار خواهد آورد؟

آیا این  خصیصه (خود بزرگ بینی)عامل برهم خوردن مناسبات بین مردم و دولت نمی شود؟و نتیجه و عامل جنگ های جهانی اول و دوم از همین نقطه خود شیفتگی و خود بزرگ بینی سرچشمه نداشته است؟

آیا ما به رئیس دولت خود با چنین نقطۀ عطفی مواجهه نیستیم؟

آیا کمترین  کشوری در جهان پیدا می شود که به درد ملت خود رسیدگی نموده باشند که رهبر آن مانند مهاتما گاندی باشد،که بعد مرگش جای قدمهایش را مردم هند طلاکاری کرده باشند؟

آیا رهبری  مخصوصاَ در جهان اسلامی پا به قدم خواهد گذاشت،که مانند  ‹‹عمر بن خطاب››، حتی لحظۀ ای کوچکی از نور چراغی استفاده نموده باشد،که روغن و فتیله آن از بیت المال تأمین شده باشد؟

آیا زمانیکه روح قدرت در بدنۀ رهبر یک کشورداخل می شود جسم هیولانی او را بطرف برزخ می کشاند و یا به باغسار های بهشت؟

هر باری که نوشته ای را میخواهم به شما ترتیب دهم در این اندیشه می باشم که چه بنویسم که برای شما که خوانندگان نوشته هایم می باشید مفید باشد . و چه طور می توانم از رهگذر معنوی برای شما کمکی فراهم سازم؟

 

هر انسانی میتواند با مراجعه به خود مقام موجود معنوی خود را کشف کند.پی بردن به این کشف خدمتی  در بلندای شخصیت انسانی شما بسوی بینشی بر تر به سوی هستی خواهد بود(که یکی از پرسش های بالارا جواب می گوید).

از همین جاست که انسانهای که سیر اکتشافی دارند میتواند در برابر اوقیانوس های پر تلاطم هستی،با دریا های خشم گین از سیل که همه چیز را در مسیر خود نابود می کند،با هستی خودش و راز آفرینش این معمای بزرگ،به کشفیاتی برسد.

در چنین حالتی که انسان آگاه برای کشف آگاهی ها در ضمیر ناخود آگاه خود آنگاه که نور تابناک الهی از طریق پیامهای روشن قرآن،ابر های تیره  روز مردگی را  عقب می زند،با گسترده شدن  نور حقیقت در قلب های پاک انسانهای مؤمن کشتی شکسته ما را از غرقاب فنا نجات میدهد و عاقبت به دریای آرام  آزادی معنوی راه یافته سفر ما را بسوی  هدف و با جهتی تعین شده ادامه میدهد.

اینبار میخواهم به آزادی هایی اشاره کنم که از طریق  فرزانگی دولت ها به مردم فراهم میگردد،ویا بر  عکس آن ناکارآئی دولت ها و عناصر فساد پیشه در دولت ، مردمان کشور را در حضیض ذلت زندگی شان را  شوم و نکبت بار می سازد.

انسانها طبیعتاً زیبا  هست شده اند و از چاشنی معرفت الهی ریشه در عمق روح خود دارند . چرا که انسان را خداوند توانا ! اشرف مخلوقات خوانده است وبشر صرف وقتی میتواند به این شرف نایل آید که بهترین فرستاده ها از جانب او مأمور تربیت و تهذیب کافه بشر باشد . لذا در طریق بی پایان شریعت  اسلام کلام او از طریق ارائۀ مستقیم (قرآن)و از آگاهی های این فرستاده بزرگ(محمد صلی الله علیه وسلم) که دانش علمی اش منشأ از حواس معنوی اش و از آگاهی انسانی اش که در چنبرۀ یک پیامبر امی (که مدرسه نخوانده است)میباشد، آگاهی انسانی او را از تجربیات عملی که از روح بزرگش سرچشمه می گیرد کلام او را در چهار چوب احادیثی که ترتیب و تدوین شده است با تسلسل بخشیدن اسناد آن به عهد پیامبرآزادی اندیشه و بیان از نگاه قرآن، ما را قادر می سازد که با مراجعه به این دو اصل (قرآن و سنت) زندگی دنیوی و  اخروی خود را بسازیم.تا جایی که تجربه و تعهد و تقید  ایمان  اجازه می دهد هر دوی این کلام احادیث خوش گواری است که همانند  نغمۀ گوارای آبشار، ذهن و ضمیرانسان درد مند را  آرامش می بخشد و انسان را به آنچه که خداوند او را اشرف مخلوقات خوانده است می رساند.

پیامبر گرامی ما حضرت محمد (ص) در سراسر دوران رسالتش یکجا با قرآن و حیات مردمانی که در پیرامون او به سخنانش گوش میدادند و ایمان می آورند یکجا در این سیر فزیکی (حیات)گنجینه ی گرانبهایی از تفاسیر قرآن را بما به ارمغان  گذاشته است تا در پرتو  آن تردیدی برای شناخت  روح خداوند که بر بندگانش آن را ودیعه کرده است شبهۀ باقی نماند،تا انسان بتواند جایگاهش را در مسیر حیات که به آن مأمور و موظف ساخته شده است آشنا گردد.

پیامبر گرامی اسلام  دو نوع تعالیم را برای امت خود به ارمغان گذاشته است که به عقیده دانشمندان علوم  اسلامی عبارت اند از:

تعالیم بر مبنای قرآن (وحی)

و تعالیم بر مبنای سنت (حدیث)

چون موضوع  بحث ما آزادی اندیشه است میخواهم حدود آزادی واندیشه را در بیان قرآن  باز گو کنم:

چیزی که در این مبحث خیلی مهم می باشد و قرآن به آن تاکید دارد موضوع آگاهی عامه است زیرا خداوند جهل و نادانی  را عامل عقب گرد  وپس رفت  فکری و عملی  گمراهان در این دنیا ،و عامل  فلاکت وبد بختی در دیار باقی میخواند واز تمام کافه انسانها  می خواهد  که از عاقبت این جهل  ونا دانی درس بگیرند واجازه ندهند که ملت واجتماع شان از اثر جهل و نادانی به درد سیه روزی  دچار گردد.

چنانچه به فهوای تأکید های قرآنی ما عمل نکرده ایم و از دیرگاه است که به سرنوشت واژگون جهل وبی خبری گرفتاریم و هر کس می آید و در بین ما تفرقه ایجاد می کند و ما را از نشانی دین و شریعت  با نمایش های دروغین به زمین می زنند ،و با تبانی با باداران قلدر شان (یهود و نصارا)و در رأس آن  حکومت های امریکا و شرکای شان ،از دها سال به اینطرف نظم جامعه ما را به انهدام برابر ساخته ، و با گذاشتن نام جهاد علیه کفر،با هراس افگنی و جنگ های میدانی،دزدی و غارت و قتل نفس و تباه سازی زندگی ومدنیت های شهری مردم را به روز گار سیه روبرو ساخته مدارس ، مساجد و عبادات گاه های دینی (مساجد را عموماَ و کنیسه های هندوان را خصوصاَ در حالی که تحت قیمومیت اسلام جزیه می پردازند و حکومت اسلامی ملزم  به حفظ آنها میباشد) واماکن عامه رابی شرمانه  از نشانی جهاد اسلامی نابود ساخته اند. در حالیکه قرآن  مسلمانان و پیروان دین اسلام را همواره به مسامحه و صلح و آشتی دعوت کرده وتأکید به فهم و دانایی نموده است.

زیرا خداوند جهل و نادانی راعامل عقب گرد و پس رفت فکری  و عملی گمراهان در این دنیا و عامل فلاکت وبد بختی آنها در دیار باقی می خواند وبه تمامی مسلمانان دستورمی دهد که از عاقبت این جهل و نادانی که ثمرۀ جز بربادی ندارد درس بگیرند و اجازه ندهند،اجتماع و ملت شان  بدرد سیه روزی گرفتار شوند .چنانچه خداوند در  آیه 42 سوره بقره می فرماید:

وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ42

ترجمه:حق را با باطل میامیزید وحقیقت را با آنکه میدانید پنهان مکنید.

وقرآن در آیه ده سوره ملک به بندگانی که پنبه غفلت بگوش دارند ودر عمق جهل گرفتاراند تآکید میدارد:

وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعيرِ10

ترجمه: اگر حق را گوش میدادیم یا درک و فهم حقایق را می داشتیم،از زمرۀ دوزخیان نمی بودیم.

هوشیاری،آگاهی واندیشیدن راه نجات هر انسان و هر اجتماع،در هر مقطع ای از زمان می باشدودر برابر آن،جهل ونادانی عامل سقوط وتباهی هر گروه و اریکه وقدرتی  است. 

چنانچه اگر مردم ما هوشیار و عامل می بودند نتیجه حکومت های انتخابی آنها می بایست باعث رفاه و آسایش و نیل به رسیدن اهداف عالی  زندگی پایدار که قرآن همانا به آن تأکید دارد می شدند،و کسانی را در رأس دولت و حکومت به سروری تعیین می کردند که دین،زندگی و حیات آنها را به وجه احسن و حمیده تأمین می کرد. اما بر عکس می بینیم در میان  حدود چهل ملیون نفر  نفوذ کشورکه(9،6ملیون نفر را واجد شرایط رای دهی دانسته اند که اگر این سروری را  درست قبول کنیم  از اثر اعلامیه  کمیسیون  انتخابات افغانستان که خودش را یک نهاد  غیر وابسته و مستقل میداند از جمله عدد واجد شرایط رأی دهی “9،6 ملیون ،صرف 923،868رأی را رئیس موجوده دولت،بدست آورده که اگر در کار  کمیسیون انتخابات دغلی وجود نداشته باشد و رأی های حساب شده همه پاک باشد باز (19%) رأی بدست آمده است که به هیچ وجهه نمیتواند نمایندگی از کلیه اقشار مردم افغانستان بنماید واز همین سبب است که مردم در مورد دولت  که حالا حدود قریب به نه ماه از آن میگذرد حتی کابینه آن آماده نبوده و هر روز  در اطراف و اکناف کشور، ما شاهد قتل کشار ، تخریب سرکهای اسفالت و پل ها،پایه های انتقال برق، آتش زدن  موتر ها که دارایی اشخاص می باشند می باشیم وحکومت در قانون اساسی کشور و قوانین  اسلامی که بموجب آن از مردم  خراج  ویا مالیه می ستانند مکلف به حفظ اموال عامه و دارایی اشخاص با جدیت می باشد . ولی حکومت نه تنها از تامین امنیت عاجز است،بل در برابر تاراجها ، دزدی های مسلحانه و کشتار ها و قتل های  هدف مند و زنجیره ای که گاه گاه از طریق رسانه ها به تصویرکشیده می شود و یا خبر آن ارائه می گردد.کذا،دولت در میدان های نبرد نیز ضعف تصمیم  مدیریتی دارد که ضعف مدیریت جنگی کشور را که  عساکر آن  تا به دندان مسلح هستند و تعداد شان را در اردوی ملی و پولیس و امنیت ملی،اگر بر شماریم شاید به صدها هزار نفر برسد(که شور بختانه معلومات دقیق آن را نتوانستم  از مراجع اطلاعاتی بدست بیاورم)علی رغم شهامت و دلاوری فطری ای که این مردمان  همواره در ازمنه تاریخ در برابر قدرت های هجوم گر نشان داده اند همه روزه جان های پر ارزش و پاک  بسیاری از این سربازان محبوب از سوی دشمنان این کشور گرفته می شود.

یگانه دلیل ناکامی حکومت ها ،که باعث فقر گسترده وروز افزون مردم،بی امنیتی، دزدی رهزنی وقاهت های اجتماعی و بد اخلاقی، بد دینی خیانت به مسالح ملی،گروه های مافیایی پول،سرمایه با داشتن تسلیحات غیر مجاز و وزیر های نا کارآ ونالایق، والیان بی قدرت ، پولیس  های بی خبر  و کار شکن و صدها عنوان مفاهیم دلخراش دیگرگریبان گیر دولت میباشد که هر روز بدنه کشور را به سقوط  رو برو میسازد.

از همه سوگمندانه تر این که روستانشینان،خود شان را از دولت بری دانسته و کوچکترین اعتمادی به برنامه های اصلاحاتی وانکشافی آن ندارند و گاهی چنین واقع می شود که قوای هوایی کشور بجای هدف گرفتن مراکز دشمن خانه هاو کاشانه هایی روستاییان را آماج حملات هوایی قرار میدهند که زن وطفل و مردم غیر مسلح کشته ویا زخمی می شوند که نظیر  آنرا در هفته های گذشته در شهرستان ادرسکن هرات وننگرها،شاهد بودیم.

هوشیاری،آگاهی واندیشیدن راه نجات هر انسان و هر اجتماع،در هر مقطع ای از زمان می باشدو در برابر آن جهل و نادانی عامل سقوط وتباهی هر فرد یا گروهی است.انسان باید همواره  به جهتی حرکت کند که او را در مسیر اندیشه و تعقّل قرار داده  وسعادت خود را تنها در چنین محیطی جستجو کرده و مهمتر از آن اینکه فرصت این آزادی و این حقوق را برای دیگر همنوعانش فراهم کنند که خوشبختانه در کشور ما همواره پیامهای روشن از طریق دانشمندان دین در منابر مساجد و از طریق وسایط ارتباط جمعی و آگاهی دهندگان اجتماعی از طریق رسانه ها ، کتاب ها و رساله ها و نشریات مکتب ها و دانشگاه ها به مردم رسانیده می شود.قدر مسلّم این است که بدون اندیشیدن و تعقل ،در جایی که عقل میتواندجایگاهی داشته باشد در نظر نگرفتن آن اعتماد به عناصر دیگر ،برای آدمی نتیجه جز تیره روزی در بر نخواهد داشت.

علم و روشن بینی افراد را از نعمت های خداوندی تلقی می کنند.وفرصت اندیشیدن که تنها راه فرار ازجهل و نادانی است،حق هر انسان می باشد.بعضی مسایل در مورد حقوق و آزادی ها اخیراً در اعلامیه جهانی حقوق بشر مسّجل گردیده است .اما دین اسلام راه فرار از جهل و نادانی را زمینه رشد شخصیت علمی  و دینی هر فرد مسلمان می داند و هیچ وقتی عالم با جاهل در یک وزن در ترازو قرار ندارد و هر انسانی در هر جایگاه و مرتبه ای این حق را دارد که آزادانه بیندیشدو برای سرنوشتی که در خط پایان آن،خود انسان قراردارد وبه تنهایی،خود باید پاسخ گو باشد،از نیروی تعقل و اراده خویش بهره گیرد. و همیشه به این عقیده مؤمن باشد که افزایش آگاهی و علم، وآموختن درس های نوی از زندگی،هیچگاه سبب گمراهی و گرفتاری نخواهد شد،و بر عکس جهالت و نادانی بطور مداوم،انسان را در معرض خطا و تبه کاری و زیان قرار خواهد داد.

امام شافعی که رحمت حق بر او باد میگوید:«کسی که خواهان این دنیاست، باز هم باید به دنبال علم برود.» یعنی هیچ هدفی از جهل و نادانی بدست نمی آیدوانسان در هر شرایطی نیاز مند دانش و آگاهی است.

ادامه دارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا