طالب و داعش بر مینای کدام ادیولوژی می جنگند؟
ایدیولوژی این دو گروه از یکدیگر مجزا و حتّی در تضاد با هم قرار دارند. داعش گونه ای از جهاد را تبلیغ می کند که شکل مسلّحانۀ ایدئولوژی اسلام سیاسی معاصر است؛ در پی ایجاد دوبارۀ خلافت اسلامی است که دارای حوزۀ قدرت در تمامی کشورهای اسلامی است؛ این گروه همچنین به اجرا درآوردن تفسیری بی انعطاف از قوانین اسلامی سنی را دنبال می کند.
امّا گروه طالبان به مکتب دیوبندیه از شاخۀ اسلام حنفی تعلّق دارد. طالبان، افغانستان را به عنوان یک دولت-ملّت قبول دارد و در واقع به تاریخ افغانستان افتخار می کنند. این گروه، بارها اعلام کرده است که «جهادِ آنان» تنها به کشور خود یعنی افغانستان محدود می شود. رهبر طالبان، ملا اختر منصور، مانند ابوبکر البغدادی از عنوان «امیر المؤمنین» استفاده می نماید. از دیدگاه داعش معنای این عنوان، حکومت بر تمام مسلمانانِ (سنّی مذهب) است (داعش ها شیعیان را مسلمان محسوب نمی کنند.) امّا برای منصور و پیش از او ملا عمر، این عنوان به معنای رهبریِ یک جهاد است. طی پیشرفت های صلح حکومت افغانستان با طالبان و بالاخص توافق طالبان با آمریکا، آتش خصومت داعش با طالبان بیشتر از قبل شعله ور شد.
داعش اعمال طالبان را سالهاست که غیر اسلامی و مخالف با اصل اساسات سنت پیامبر اسلام ص میداند، و قبلا بار ها علیه طالبان فتوا صادر کرده اند. چند سال قبل نیز ترمذی در بیانیهای اظهار داشت جان، مال و ناموس طالبان و حامیان آنها برای اعضای داعش حلال هستند. داعش با مزدور اعلام کردن طالبان، از اعضای این گروه خواسته بود تا هرکجا که بتوانند طالبان را بکشند تا انتقام کشته شدگان در سوریه و افغانستان را گرفته باشند. این بیانیه ها نشاندهنده اختلافات سیاسی و عقیدتی میان داعش و طالبان است. از طرف دیگر برای ایران، تجهیز طالبان راهی برای کاستن از نفوذ آمریکا و همچنین خطر فزاینده دولت اسلامی داعش است. در حال حاضر روابط تهران با کابل دوستانه است، اما این نزدیکی، بیشتر انگیزه امنیتی دارد. در دوران حکومت طالبان بر افغانستان، ایران از اتحاد نه چندان قوی گروه های مخالف طالبان که با نام «ائتلاف شمال» شناخته می شد حمایت می کرد. این حمایت به حدی بود که طبق گزارش ها، برخی از فرماندهان سپاه پاسداران در کنار افغان ها می جنگیدند، و اکنون نیز خطر حمایت ایران از طالبان برای تجهیز آنها علیه داعش میرود. در حال حاضر، داعش فضای کمی برای گسترش در افغانستان دارد. در حالیکه افغانستان با اختلافات داخلی دست و پنجه نرم می کند، تقریباً تمام قلمروی این کشور در کنترل دولت یا طالبان قرار دارد که هر دو دشمن داعش محسوب می شوند. بنابراین، داعش نمی تواند در افغانستان به مانند عراق، سوریه و لیبی به مثابه تنها نیرویی که قادر به ایجاد نظم می باشد، ظهور کند .
از دید سوسیولوژیک هم در افغانستان هیچ نارضایتی سیاسی که از یک ناجی استقبال کند نیز وجود ندارد. یکی از دلایلی که باعث شد داعش در سوریه و عراق به تصرفاتی نائل شود، نارضایتی در بین سنی های به لحاظ سیاسی به حاشیه رانده شده بود که به دنبال توانمند سازی بودند. علاوه بر این، گروه طالبان فضای مخالفان مسلح را در اختیار دارد و از حمایت و مأمنی در پاکستان برخوردار است . بنابراین، صرف نظر از اینکه بن بست اخیر به چه نتیجه ای می انجامد، تصور اینکه داعش به آن سرعتی که در عراق و سوریه رشد کرد، بتواند در افغانستان نیز جولان دهد سخت است . هرچند قابل یاد آوریست که این اختلافات از یکطرف به مفاد دولت افغانستان است، امّا اگر بحران های پیش رویِ افغانستان، موجب فروپاشی رهبری طالبان شود یا اگر کمک های خارجی به کابل چه به صورت مالی چه به صورت دفاعی قطع شود، یا اگر طالبان مأمن خود در پاکستان را از دست بدهد یا مجبور شود بدون هیچ توافق سیاسی به افغانستان برگردد، آن وقت داعش ممکن است با استفاده از خشونت مدیریت شده برای خود فضایی باز نماید. در این شرایط، دولت افغانستان و حامیان بین المللی آن باید بیشتر تقصیر را متوجّه خود بدانند.