خبر و دیدگاه
پاكستان و هند ( دشمنِ نزديك و دوستِ دور )
از زمانى كه سيطره استعمارى بريتانيا از شبه قاره هند برچيده شد و متعاقب آن دو كشور متخاصم هند و پاكستان با هويت هاى مستقل سياسى در نقشه جهان ظهور نمود، سياست خارجى دولت هاى افغانستان در مقاطع مختلف، با اين دو كشور رقيب، بطور زيك زاكى، ناپايدار و بى ثبات بوده.
بويژه در چهل سال اخير كه افغانستان با تجربه نظام هاى متفاوت ايديالوژيك كمونيستى، اسلامى و حالا دموكراسى غربى در بحران عميق و گسترده ى فرو رفته. سياست خارجى افغانستان در اين دوره ها استوار بر منافع مقطعى، زودگذر، منفعلانه و متأثر از قدرت هاى بزرگ جهانى بوده كه گاه با هند و زمانى با پاكستان و اغلب در پيوند كجدار و مريز با هر دو شكل گرفته.
هيچگاهى هسته اصلى قدرت و دستگاه ديپلماسى كشور قادر به تشخيص، تثبيت و تدوين يك سياست خارجى معقول، بنيادى و واقعبينانه ايكه ضامن منافع طويل المدت كشور و مردم ما باشد، نبوده. اين حالت سردرگُم باعث شده كه افغانستان بعنوان ملعبه ى سياسى و بستر جنگ نيابتى ميان دو كشور با مصايب زيادى مواجه باشد.
امروزه اين سئوال، نسبت به هر وقت ديگر، بقوت مطرح است كه آيا برادرى با پاكستان بعنوان يك كشور مسلمان به نفع ماست، يا دوستى با هند بعنوان كشورى صلحدوست به منفعت ماست؟
تقابل با پاكستان بخير ماست يا تعامل با هند؟ ميان دشمنِ نزديك و دوستِ دور، كداميك را ترجيح دهيم؟
كشور پاكستان از بدو پيدايش در صحنه سياسى منطقه و جهان، بعنوان وارث منازعه ديورند، پيوسته روابط پر نشيب و فرازى را با افغانستان تجربه نموده. چنانچه در مقاطعى از تاريخ، دو كشور مسلمان و همسايه، حتى تا مرز تقابل نظامى نيز پيش رفته اند. در مقابل هند بمثابه ى دوست تاريخى و عنعنوى، در روابطش با دولتهاى متفاوت افغانستان، ثبات پايدارى را دارا بوده است. رقابت و تخاصم اين دو كشور در صحنه افغانستان، همواره يكى از پيچيده گى هاى سياست خارجى افغانستان بوده و است.
پاكستان مدام از نفوذ رقيبش هندوستان در افغانستان نگران بوده و اين نگرانى را دليل موجه ى براى دخالتش در امور افغانستان عنوان نموده است. سياستگزاران پاكستانى همواره تلاش نموده اند تا نه تنها از افغانستان بحيث عمق استراتيژيك در برابر رقيب شان استفاده نمايند، بلكه كشور ما را بحيث معبرى براى ورود به آسياى ميانه نيز در نظر دارند. و در اين راستا پيوسته در جهت ايجاد حكومت تحت الحمايه در كابل كوشيده اند. در مقابل هند با پراگماتيزم سياسى و واقع نگرى بر روابط شان با افغانستان در جهت تطبيق دكترين نظامى فشار دو جانبه بر اسلام آباد، سرمايه گذارى نموده اند.
اما در سالهاى اخير، حضور جامعه جهانى در افغانستان كه باعث آرايش جديد سياسى در منطقه گرديد، رقابت اين دو كشور را در صحنه نا پايدار افغانستان متحول ساخته و تشديد بخشيد. در گذشته همسويى روسيه با هند و همآهنگى چين با پاكستان، بر پيچيده گى آن افزوده بود كه بعد ها حمايت ضمنى انگليس از ديدگاه ها و منافع پاكستان و منافع استراتيژيك امريكا در نزديكى با هند، مانع از گرهگشايى افغانستان از اين معضل سياسى شده است. در بيست سال اخير، ائتلاف روسيه، چين، پاكستان و ايران در برابر محور امريكا، انگليس، هند و افغانستان، بر ابعاد اين بن بست سياسى افزوده .
عده ى از صاحبنظران، حفظ سياست كثير المحور خارجى را براى حال و آينده افغانستان معقول و مناسب ميدانند. برخى ديگر از تحليلگران ، راه بيرون رفت از اين بن بست را در انتخاب افغانستان ميان دشمن نزديك و دوست دور ميدانند. و اما دولتهاى ضعيف و نيازمند افغانستان در طول اين ٢٠ سال اخير ناتوانى اش را در حفظ تعادل ميان ايندو رقيب تاريخى به اثبات رسانده است.
در حاليكه ما مديون كمكهاى سخاوتمندانه ى هندوستان در باز سازى كشور خويش هستيم و اين دوستى را غنيمتى بزرگ از يك دوست ديرينه و منطقوى خويش ميدانيم. از سويى ديگر نه تنها نياز ما به بندر كراچى بعنوان شاهرگ حيات اقتصادى ما در اختيار پاكستان قرار دارد بلكه كليد صلح و جنگ، كه التيام بخش زخم هاى خونين چندين ساله ى ماست، نيز بدست اين كشور مزور، حريص و مداخله گريست كه از آن بحيث ناخن افگار عليه ما استفاده ميكند.
در سالهاى اخير دولتمردان وابسته افغانستان به نحوى سعى نمودند تا راه حلى به اين معضل جستجو نمايند و دريابند كه رابطه با كداميك از اين دو كشور، گره مشكلات ما را خواهد گشود. شاهد بوديم كه غنى بلافاصله بعد از تكيه زدن به ارگ، مغاير پرنسيپ هاى پذيرفته شده سياسى، دروازه نظاميان پاكستانى را در راولپندى دق الباب نموده، صلح افغانستان را از آن ها تكدى نمود. اما بقول خودش دست رد به سينه اش زده شد و جنگ همچنان ادامه يافت.
با نااميدى از اسلام آباد، رو به دهلى آورده، علاوه بر نزديكى سياسى با ديدگاه هاى دهلى نو، توافقات تجارى و اقتصادى را كه پيام ناخوشآيندى به سردمداران پاكستان داشت، منعقد نمود. و سعى كرد، بداند، آيا باز شدن دهليز هوايى ميان دهلى و كابل و يا انتخاب گزينه ى بندر چابهار بجاى بندر كراچى براى طولانى مدت، به نفع افغانستان خواهد شد يا خير ؟ و از نيازمندى امروز كه به پاكستان داريم، ما را بى نياز خواهد ساخت؟ آيا مسير طولانى چابهار، بديل خوب و بصرفه ى براى اقتصاد ناتوان ما خواهد شد؟ آيا با دور زدن پاكستان جنگ طلب، به همكارى هند صلحدوست، افغانستان به آرامش خواهد رسيد ؟
اما تجربه نشان داد كه دوستى با هند از جهات مختلف براى ما كارساز نبوده و نيست. نخست اينكه سياست عكس العملى هند در افغانستان، بدليل خصومت آن كشور با پاكستان است كه در صورت فروكش نمودن اين تخاصم، افغانستان از اولويت هاى سياست خارجى اش، نزول خواهد كرد. در قدمه دوم، هند از لحاظ اقتصادى در سطحى نيست كه اقتصاد ورشكسته و كشور بحران زده ما را كفاف نمايد.
حالا كه با خروج احتمالى امريكا از صحنه افغانستان، اوضاع سياسى و نظامى كشور بطور دراماتيكى دگرگون شده، تعاملات جديدى، جاى تقابل هاى قبلى را گرفته، امريكا در همكارى با پاكستان، تفاهمنامه صلح را با طالبان امضاء نموده و حكومت جديد در افغانستان با درنظر داشت، دورنماى ترسيم شده از سوى امريكا و ساير كارگردانان خارجى بين دو تيم سياسى طراحى و تقسيم شده. و خوشبين ها براى رسيدن به صلح افزايش يافته. مساعى مقامات هندى در جهت تخريب پروسه صلح و مختل كردن اوضاع در كشور ماست.
در چنين اوضاع و احوالى كه احتمال رسيدن به صلح تقويت گرديده و پاكستان با گرفتن امتياز از امريكا و در افغانستان، طالبان را در دوحه، بر سر ميز مذاكره كشانده، مقامات هندى تلاش دارند، با تحريك ارگ و ايجاد بدگمانى در روند مذاكرات، پروسه صلح را مختل نمايند. از مدتى بدينسو، عوامل مرتبط به هند، فعال شده و با رويكرد پاكستان ستيزى كاذب، در مسير منافع هند عمل مى كنند.
شكى نيست كه با مشكلات و مصايب عديده ى كه از ناحيه پاكستان به افغانستان وارد شده، در سالهاى اخير، بسيارى از مهره هاى استخباراتى منطقه، با اتخاذ رويكرد ضد پاكستانى، از خود چهره هاى ملى ترسيم نموده اند. اما نبايد فراموش كرد كه دشمنى شخصيت هاى واقعاً ملى نظير شهيد احمد شاه مسعود با پاكستان، در مقايسه با ماموريت جواسيس وابسته به هند كه از سنگر منافع دهلى نو به قضايا مى بينند و در پى تخريب روند صلح اند، سنخيت و همخوانى ندارد.
از همه ى اينها كه بگذريم، بايد محاسبه نمائيم كه آیا منافع و سودی که افغانستان از دوستی با هند به دست آورده و می آورد، بیشتر از زیان و خساراتی است که از سوی پاکستان دیده و می بیند؟ آيا افغانستان از دوستی با هند در جهت منافع ملی خود بیشتر استفاده کرده یا پاکستان از دشمنى خود با هند، در بی ثبات سازی و تداوم جنگ در افغانستان سود برده؟ و سئوال اساسى اينكه، اگر تعامل با پاكستان با تضمين امريكا و سازمان ملل، منجر به صلح در افغانستان شود، آيا بازهم رابطه با هند و رعايت ديدگاه هايش، مؤجه و به نفع افغانستان خواهد بود؟
اينها سئوالاتى است كه بدبينى هاى غير واقعبينانه نسبت به پاكستان و خوش بينى هاى كاذب به هند را در هاله ى ابهام و در چنبره ى پرسش قرار مى دهد.