رابطه فساد و صلح
همه ما افغا نستانیها با کلمه فساد اداری آشنا هستیم. فساد اداری تعریف های گوناگونی دارد که در اینجا به شایع ترین و جامع ترین تعریف آن می پردازیم:
فساد معمولا به عنوان سوءاستفاده از قدرت واگذار شده در جهت منافع شخصی شناخته میشود که شامل اعمالی از قبیل رشوه ، اخاذی، سهم گرفتن در پروژهای مختلف انکشافی و اختلاس به اشکال و سطوح مختلف و غیره میباشد.. فساد لزوما آشکار و خرده نیست بلکه میتواند سیستماتیک یا سازمانی باشد.
أفغانستان به عنوان یکی از فاسد ترین کشورها در تلاش رسیدن به صلح است. صلح پدیده چند بعدی است که میتوان از طریق دو مفهوم مهم ان را درک کرد: صلح منفی و صلح مثبت. صلح منفی عدم خشونت یا ترس از خشونت است. صلح مثبت نگرشهاو ساختارها و نهاد هایی است که سیستم اجتماعی را به وجود می آورد که شامل نیازهای تمام اقشار جامعه میباشد. تحلیل ها نشان میدهد که بین صلح و فساد رابطه آماری معناداری وجود دارد ، یا به عبارتی فساد اداری تاثیر مستقیم بر روند و به وجود آوردن صلح پایدار دارد.
هنگامی که یک کشوربه یک سطح خاصی از فساد برسد یک نقطه مهم وجود دارد که در ان افزایش اندک در فساد منجر به کاهش چشمگیر صلح میشود. به عبارت دیگر فساد چنان ریشه ای میشود که احتمال خشونت بسیار افزایش می یابد. گزارش صلح و فساد، ۶۴ کشور را شناسایی کرده است که در نقطه اوج فساد هستند. دراین ارزیابی گزارش شده که کشورهایی که دارای نهاد های دموکراتیک قدرتمند هستند، صلح طلب و کمتر فاسد هستند و کشورهایی که نزدیک یا در نقطه اوج قرار دارند، تمایل به دموکراسیهای ناقص و رژیم های اقتدارگرا یا ترکیبی دارند. بارزترین جنبه رابطه بین صلح و فساد وجود یک نکته مهم است؛ اگر یک کشور در سطح پایینی از فساد قرار داشته باشد، افزایش فساد تاثیر کمی بر صلح خواهد گذاشت، اما قرار داشتن در سطح بلند فساد میتواند منجر به کاهش چشمگیر صلح شود.
مطالعات نشان میدهد که تغییرات در فساد باعث ایجاد صلح و امنیت می شود، این در حالیست که به نظر نمی رسد تغییرات در صلح تاثیر گذار بر فساد باشد. چندین مدل و متغیر عوامل موثر بر صلح و مشخص کردن اینکه ایا صلح بر فساد تاثیر میگذارد ایجاد شده است.
یافته های اصلی عبارتند از:
- فساد تنها متغیره ای است که در هر مدلی مورد استفاده قرار میگیرد و ارتباط مداوم و معناداری با انواع شاخص های کلیدی صلح و خشونت دارد
- صلح از نظر آماری چندان تاثیرگذار بر فساد نیست؛ این ویژگی یک طرفه یک رابطه را برجسته میکند.
تجزیه و تحلیل نشان میدهد که فساد در پلیس، نهادهای عدلی و قضایی و دولت از نظر آماری مهمترین اشکال فساد در ارتباط با سقوط سطح صلح است. رابطه نقطه اوج و صلح را میتوان با فساد زیاد در این نهاد ها توضیح داد.
افزایش فساد قضایی به طور مستقیم بر تضعیف کردن حاکمیت قانون و در نتیجه بی ثباتی سیاسی را افزایش میدهد و میتواند منجر به فروپاشی نهاد هایی شود که برای جلوگیری از خشونت و درگیری طراحی شده اند. مکانیزم های متعددی در مبارزه با فساد که منجر به تقویت صلح شود وجود دارد که در این بحث نمی گنجد اما برای مثال میتوان یک مدل ساده سیستماتیک به وجود آورد که با استفاده از تغییر در شاخص های دموکراتیک به عنوان پیش بینی کننده تغییرات در فساد باشد.
پروانه منصوری
پژوهشگر توسعه بین الملل