در پیوند به گروه های افراطی
آب اگر صد پاره گردد باز باهم آشناست
چگونگی روابط گروه طالبان با داعشیان در روز های اخیر یکی از بحث های داغ و قابل توجه محافل سیاسی و نظامی در افغانستان و خارج از آن است.
این روابط به حدی پیچیده و سازمان یافته است که هر تحلیلگر سیاسی و نظامی را به خود درگیر میکند و تصمیم گیری های سیاسیون را دچار تزلزل می نماید. اخیراً حملات که در شهر کابل و ولایت ننگرهار صورت گرفت و واکنش های جهانی را در پی داشت گروه مسلح طالبان از پذیرش مسؤلیت آن امتناع ورزیدند و انجام آن حملات را کار گروه داعش خواندند ولی گروه داعش بالمقابل از پذیرش مسؤلیت آن سر باز زد.
گروه داعش با نشر ویدیو که در آن از برنامه ها و دشمنی خود را افغانستان و کشور های منطقه به شمول پاکستان حرف میزند باز هم از پذیرش حملات اخیر امنتاع ورزید و در عین حال توافق میان گروه طالبان و ایالات متحده آمریکا را دروغ خوانده و خطاب به طالبان اظهار داشتند که آنها (آمریکا) شما را آرام نخواهند گذاشت. از طرف بعد از این حملات زلمی خلیلزاد نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا اظهار داشت که این کار ، کار گروه داعش بوده و طالبان با گروه داعش دشمنان سخت اند از جانب دیگر حکومت افغانستان با توجه به افزایش حملات از طرف گروه طالبان حملات اخیر را کار گروه طالبان خواند.
با توجه به آنچه تا کنون گفته آمدیم سوالات زیاد مطرح میشود که خود بر پیچیدگی روابط گروه طالبان و داعشیان می افزاید و نیازمند تحلیل و بررسی بیشتر است بطور مثال در یک سال اخیر گروه داعش سه رهبر و هزاران جنگجوی خود را از دست داد و به شمول اسلم فاروقی رهبر این گروه در شاخه خراسان و همین طور رهبر این گروه برای شرق آسیا و اعضای کلیدی این گروه به دست نیروهای امنیتی افتاد، ولسوالی اچین مرکز این گروه نابود شد با وجود این تلفات سنگین چگونه این گروه میتوانند حملات بزرگ را راه اندازی کنند و با توجه به علاقمندی این گروه به خون ریزی و انجام چنین حملات بزرگ که میتواند برای این گروه یک دست آورد بزرگ بعد از شکست باشد چرا این گروه از پذیرش مسؤلیت آن امتناع ورزد، منطق چنین کار در چیست؟
نیروهای امنیتی کشور در یک عملیات شان یک مرکز مشترک گروه داعش و حقانی را در ولسوالی شکر دره ولایت کابل نابود کردند در حالی که سراج الدین حقانی معاون ملا هیبت الله رهبر گروه طالبان است پس اگر داعش با حقانی و طالبان رابطه ندارد رابطه داعش با حقانی منطقش در چیست و برعکس رابطه حقانی با داعش با وجود داشتن معاونیت در کنار طالبان چه پاسخی دارد؟
همین طور وقتی گروه داعش در افغانستان نابود شده است و طالبان نیز مطابق به توافق نامه حملات را انجام نمی دهند پس پشت این همه دسیسه های دست کیست؟
نماینده ایالات متحده آمریکا زلمی خلیلزاد با توجه به کدام سندی می گوید که طالبان دشمن داعش اند ، در حالی که اسناد وجود دارد که نشان میدهد هر دوی این گروه از یک منبع آب می نوشند و دلیل محکم آن دستگیری اسلم فاروقی در افغانستان و واکنش پاکستان برای تسلیمی او است .
اگر داعش را پاکستان حمایت نمی کند و طالب مورد حمایت او است پس چرا رهبر این گروه را میخواهد در حالی که میتوانست مطالبه مجازات برای او کند و اگر این دو گروه دشمن یکدیگر اند پس چرا پاکستان از هر دوی آن حمایت میکند و چه نیاز وجود دارد که این هر دو را به جان هم می اندازد در حالی که هر دو در واقع منافع پاکستان و حامیان او را دنبال میکنند. همین طور به صد ها سوال وجود دارد که با بیان و پاسخ به آن روابط پیچیده و سازمان یافته داعشیان و طالبان را میتوان برملا ساخت.
اما با طرح تمامی این سوال ها میتوان به چند نکته ای ذیل اشاره کرد که تا جایی پاسخ به این سوال ها خواهد بود و آن این که موضوع آشکار است که گروه طالبان را آی اس آی حمایت میکند و در حالی که این گروه با ایالات متحده آمریکا داخل یک توافق نامه صلح قرار دارند انجام چنین حملات مانع برای دستیابی این گروه به مفاد این توافق نامه است. بناءً جز این که طالب بتواند این حملات را زیر بیرق داعش انجام بدهد راه دیگری ندارد ، در حالی که داعش دیگر توان انجام این حملات را ندارد.در واقع اتخاذ چنین سیاستی میتواند طالب را هم در پرستیژ امتیاز گیری در مذاکرات برجسته سازد و هم میتواند از انجام آن جا خالی کند و به اصطلاح عام یک تیر دو دو فاخته ولی به دوش انداختن این حملات از سوی طالبان به داعش و لشکر طیبه ، نشان دهنده سیاست سازمانی برای برجستگی داعشیان به عنوان گروه تروریستی و گروه طالبان به عنوان گروه متحد به ایالات متحده آمریکا است تا از یک طرف سیاست پاکستان دنبال شود و از طرف ایالات متحده آمریکا به هدف خود که خروج از افغانستان بدون سنجش باشد دست یابد و حمایت طالبان و انداختن این همه بدبختی ها بدوش داعش نیز از همین نکته سر چشمه میگیرد.
نکات برجسته میتواند این موارد باشد که داعش و طالب هر دو یک حامی دارند ولی به گونه سازمانی مورد استفاده قرار میگیرند یعنی داعش زمانی که گروه طالبان زیر فشار واکنش های اجتماعی قرار بگیرند ابزاری برای پنهان کردن معایب این گروه اند و همین طور زمانی که طالبان بخواهند از خود چهره انسانی نشان بدهند داعش را مسوول این حملات خود میخوانند ولی واقعیت امر این است این گروه با توجه به سوالاتی که مطرح شد رابطه نزدیک با هم دارند ولی این رابطه را با اتخاذ سیاست سنجیده عمداً در یک پیچیدگی قرار داده شده است تا به عنوان تقویت کننده یکدیگر مورد استفاده قرار بگیرند.