محک صلح و دستاوردهای رژیم کنونی در افغانستان
امریکا با درک ناکامی دموکراسی در افغانستان، استراتژی خود را در قبال این کشور تغییر داده و به دنبال بدیل سیاسی است که بالاخره در اواخر سال 2018 با طالبان افراطی که زمانی آن را تروریست میدانست رسماً مذاکره کرد. در نخستین روزهای آغاز مذاکرات طرفین سندی افشا شد که نشان میدهد واشنگتن خواهان برقراری نظامی تلفیقشده از سیستم به طالبان و جمهوری اسلامی ایران در افغانستان است.
مذاکرات طالبان و ایالات متحده امریکا نتیجهبخش بود و طرفین در تاریخ 10 حوت 1398 ه.ش در دوحه پایتخت قطر توافق نامه صلح را امضا کردند. امضای این توافقنامه نشانه شکست مدل دموکراسی غربیها و مزدوران افغان خود آن را دستاورد 20 ساله در افغانستان تلقی میکردند، به شمار میرود. انتخابات ریاست جمهوری 1398 نیز به بحران و فروپاشی این نظام نیمبند، غیرقانونی و نامشروع منجر شد.
از بخت بد حادثه، بحران ویروس کرونا نیز سراسر جهان را فراگرفته و از طریق همسایه غربی (ایران) وارد افغانستان شده است. اگرچه روند گسترش این بحران در افغانستان نسبت به بسیاری از کشورهای کندتر بوده بود، اما بیش از خود این ویروس نام آن در محافل افغانستان درج و بهنام کرونای سیاسی توسط دو تیم انتخاباتی متخاصم علیه یکدیگر استفاده شد.
هدف از این مقاله، پرداختن بیطرفانه به عملکرد بیست سال اخیر سیستم «جمهوریت/دموکراسی» در افغانستان است تا بحث دفاع از دستاوردها و ارزشهایی که بهعنوان پیششرط و خط قرمز در مذاکرات کابل-طالبان توسط دولت این کشور مطرح میشود، مورد راستی آزمایی قرار گیرد. آیا واقعاً با امضای توافقنامه مذکور و برقراری صلح در افغانستان، این کشور دستاورد یا ارزشی را از دست خواهد داد یا اینکه منافع ملی صدمه خواهد دید؟ آیا حکومت کابل با این شعارهای بیهوده در پی تأمین منافع محافل و حلقات محدودی است که طی بیست سال اخیر، با کمک زور و زر و تزویر امریکا تمام ارزشهای ملی را به تاراج بردهاند؟
این موضوع مجال زیادی را برای بسط و بررسی میطلبد، اما با توجه به اینکه مخاطبان و خوانندگان محترم این مقاله اشخاصی آگاه و دانا هستند و شاهد بالفعل رخدادهای 20 سال اخیر بوده اند به ارائه فکتهای محدود و تحلیلی کوتاه و واقعبینانه اکتفا میشود. امیدوارم مجالی برای بسط این گفتار فراهم و در قالب مقالهای تحقیقی و علمی منتشر شود. زمامداران افغانستان در مناسبتهای مختلف به مهمترین دستاوردهای خود در دو دهه اخیر اشاره کردهاند که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
✅عملکرد دو دهه نظام سیاسی در افغانستان
افغانستان طی دو دهه اخیر شاهد تحولاتی بوده که عوامفریبانه از آنها بهعنوان پیشرفت یا دستاورد یاد میشود، اما در حقیقت شاخصهایی دال بر عمق فاجعه و بحران سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به شمار میرود.
بازسازی مراکز و تاسیسات آسیبدیده از نیمقرن جنگ
این بخش شامل مراکز دولتی؛ مانند مکاتب ، دانشگاهها، ادارات حکومتی، سرکها (جادهها و خیابانها)، شاهراهها، شبکه برق و آبرسانی و غیره است. براساس تحقیقات بیطرفانه نهادهایی مانند SIGAR، رسانههای معتبر جهان و گزارش موسسات معتبر داخلی روند بازسازی مراکز و تاسیسات
مذکور، دارای 4 ویژگی بوده است.
- بیش از سه برابر ارزش مالی مراکز مذکور، هزینه صرف بازسازی آنها شده است. بهعنوان نمونه، برای احداث یک کیلومتر سرک در کشورهای همسایه افغانستان با استاندارد بالاتر 300 الی 400 هزار و در این کشور 800 هزار الی 1.5 دالر امریکا اختصاص یافته است. یا برای ساخت یک مدرسه 8 نیمهتمام در یکی از روستاها 80 الی 120 هزار دالر هزینه شده، در حالیکه ارزش واقعی آن 20 الی 30 هزار دالر بیشتر نیست.
- کیفیت ضعیف پروژههای ساختمانی؛ شهروندان شمال افغانستان که از طریق شاهراه سالنگ و مردم جنوب و غرب نیز از بزرگراه کابل-هرات مسافرت میکنند، کیفیت پروژههای اجرشده را با چشمان خود میبینند. اهالی کابل نیز شاهد هستند که سرکها یک ماه پس از بهرهبرداری، غیرقابل عبور و مرور میشوند.
- بیشتر پروژهها، بهویژه سرکهای ولسوالیها (شهرستانها) و روستاها و مکاتب ، تنها بر روی کاغذ بوده و به نام آنها پول به جیب افرادی واریز شده است و آثاری از ساختمان در محل وجود ندارد.
- برخی از این پروژهها در مناطق غیرمسکونی بهصورت نمایشی احداث شدهاند. به عنوان ساختمان مکتب (مدرسه) هست، اما مدیر و معلم و شاگردی در آنجا نیست. جاده ساخته شده است، ولی عابری وجود ندارد. مثل جادهای که امریکاییها برای زیارتگاهی در پکتیا احداث کردهاند.سرک های دوران حامد کرزی شاهراه کندهار- هلمند
خلاصه اینکه دستاورد عرصه بازسازی تنها در یک نکته خلاصه میشود؛ برخی مقامات و شرکتهای خصوصی داخلی و خارجی میلیونر یا وکیل مجلس شده، امکان عضویت در شورای ملی را به دست آورده و یا در کمپینهای انتخاباتی هزینه کردهاند و حال به بهانه حفظ ارزشها به فکر ادامه وضعیت هستند. یگانه دستاورد حوزه عمرانی و بازسازی شهرکهای «عینومینه» قندهار، «سبز» غرب کابل و «خالد» بلخ، امتناع مالکانشان از قراردادن آنها بهعنوان بخشی از توافق با طالبان است. از دید آنان دستاورد غیرقابل معامله همین شهرکهایی هستند که ایشان مالکیت آنها را در اختیار دارند.
✅نمای شهرها و مناطق مسکونی
تمام شهروندان افغانستان میدانند که طبقه 1000 نفره حاکم طی 20 سال اخیر چنان مشغول عیش و نوش و شراب و شباب و کباب بوده که حتی به خطکشی ساده مسیرهای شهری نیز نپرداختهاند تا لااقل عبور و مرور در آنها مقدور باشد.
نمای شهرها گواه این مدعاست. کافی است که نگاهی به اطراف ارگ چشم دوخته شود. از «بیبی مهرو» و «قلعه موسی» در 3 کلیومتری ارگ میگذریم و فقط به «مراد خانی»، اطراف چهارراه «ملک اصغر» و جادههای «شیرپور» بنگرید.
تجاوز، خشونت و معیوبیت؛ وضعیت دردناک کودکان کارگر در افغانستانهمگان صاحبان برجها و منازل مجلل کابل را میشناسند. آیا هزاران سرباز وطن قربانی، دهها هزار زن بیوه و صدها هزار طفل یتیم شدهاند، تا این بناها ساخته شوند و مالکانشان آنها را دستاورد خود بدانند؟ دغدغه واقعی افکارعمومی نه تخریب این بناها، بلکه برچیدن مجالس شراب و شباب و کباب مالکان این قصرها و کمتیه هزار نفری حاکم است.
از دیدگاه اسلام، این همه شأن و شوکت و جاه و جلال و مهمتر از همه مجالس شراب و شباب باید برچیده شود. چه بسا ترس جدیتر این افراد از دست دادن زنان برهنه و رقاصان مجالس و منشیهای زیبا که آنها را دستاوردی برای خود میدانند، باشد!
✅جامعه مدنی و احزاب سیاسی
رسانههای افغانستان از نهادهای جامعه مدنی بهعنوان دیگر دستاورد این کشور یاد و در تبلیغ آن بزرگنمائی کردهاند. این درحالی است که نهادهای موجود عبارت از چند گماشته شده برای حفظ و توجیه محافل شراب و شباب سیاستمداران کمیته هزار نفره حاکم تأسیس شدهاند. مثلاً در حوزه انتخابات مشهورترین نهادهای مدنی «فیفا» و «تیفا» و گردانندگان اصلی و افراد پشت صحنه آنها در اولی نادری، سرسپرده تیم ارگ و در دومی معنوی فدایی تیم سپیدار هستند.
حقیقت پنهان و اصل تمام نهادهای مدنی افغانستان به مراکز استخباراتی و یا کمیته هزار نفره حاکم برمیگردد. این نهادهای مدنی که مسئولین آنها هزاران دالر حقوق میگیرند از کجا و توسط چه کسانی تامین مالی میشوند؟ آیا مردم این کار را انجام میدهند یا کارمندان این نهادها برای رضای خدا کار میکنند؟
مردم افغانستان همگی میدانند که مسئولین 67 حزب سیاسی مورد تایید وزارت عدلیه (دادگستری) چه کسانی هستند و به نفع چه طرفهایی فعالیت میکنند؟ تمامی احزاب رسمی در دامان و وابسته به یکی از دو جناح حاکم هستند. دفتر دیوان و آدرس بسیاری از احزاب موجود در جیب مسئولین آنهاست و فقط برای اهداف مالی نام حزب خود را ثبت کردهاند. حتی شناسنامههایی را که باید به وزارت عدلیه ارائه کنند نیز از طریق مامورین ثبت احوال یا کمیسیون انتخابات در ازای پول و دیگر راهها به دست آوردهاند. بنابراین، حتی اگر این نهادهای مدنی و احزاب دستاورد باشند، احتمالا به دلیل اینکه گروههای واقعی نیستند، در پروسه صلح محو خواهند شد.
✅رسانهها
بدون شک اگر رسانههای افغانستان واقعا در خدمت مردم میبودند، دستاورد ارزشمندی به شمار میرفتند، اما هموطنان ما بر فعالیت رسانههای داخلی اشراف کامل دارند که در ادامه به چند نکته اشاره میشود.
- پخش فیلمها، سریالها و برنامههای شاد و سرگرمکننده. کافی است اصحاب رسانه بدانند که زندگی تمام افغانها طی نیمقرن گذشته بهخصوص 20 سال اخیر خود سریالی تراژدیک بوده است. نتیجه این سریالها و فیلمها تنها برهنگی، بیحجابی، فروپاشی شیرازه خانوادهها و دسترسی کمیته هزار نفری حاکم به شباب و شراب و کباب بوده است.
- پرورش ستارههای موسیقی و معرفی هنرمندان آنچنانی دیگر دستاورد این رسانههاست. بزرگترین دستاورد تلویزیونها برای مردم خانم آریانا سعید، فرزانه ناز، سیتا قاسمی، مژده جمالزاده و غیره بودهاند. در بخش ژورنالیسم نیز مریم سما و غیره نیز به جایگاهی رسیدند. مردم ما به احتمال قوی تحمل دستاورد بیشتری در این بخش ندارند.
- اخبار و میزگردها: مهمترین دستاورد این بخش نیز سرگرم کردن مردم به دروغپراکنیها و عوامفریبیها بوده و زمینه را پرداختن کمیته هزار نفری مذکور به شباب و شراب و کباب فراهم ساخته است. دیگر دستاورد غیرقابل انکار این برنامهها عادت دادن مردم به فرهنگ تفرقهافکنی و ترویج بیاعتمادی میان اقوام است. مردم طعم تلخ این امر را طی سالهای اخیر چشیده و فکر نمیکنم که بخواهند این روند ادامه یابد.
شهروندان افغانستان میدانند مالکان رسانهها و شبکههای تلویزیونی را میشناسند و نسبت به اهداف و برنامههای آنها آگاهی دارند. نیازی به ارائه جزئیات بیشتری در زمینه نیست. 90 درصد رسانههای موجود وابسته اعضای کمیته هزار نفری و در تمامی جنایات 19 سال اخیر شریک هستند. 10% بقیه که ظاهراً متعلق به محافل سیاسی نیستند نیز مردم افغانستان میدانند که توسط کدام منابع استخباراتی اداره میشوند و برای چه اهدافی فعالیت میکنند.
با توجه به موارد فوق، آیا واقعاً رسانههای 19 سال اخیر دستاورد یا ارزش ملی شمرده میشوند که سالانه برای حفظ آنها هزاران سرباز و شهروند قربانی و دهها هزاران انسان یتیم، بیوه، معلول و آواره شوند؟ حتی فیر یک گلوله برای حفظ این ارزش روا نیست، اما از نظر کمیته هزار نفره حاکم، همه ملت و حتی اطفال نوزاد باید قربانی شوند تا دسترسی به شباب و شراب و کبابشان محفوظ بماند.
✅حقوق بشر، بهویژه زنان و کودکان
یکی از شعارهای همیشگی مهم جامعه بینالمللی و دولت افغانستان از سال 1381 تاکنون رسیدگی به حقوق بشر بهخصوص زنان و کودکان بوده است. این نظام از آن زمان تاکنون در این زمینه جز شعارهای پوچ و تنها ارائه گزارش درباره قتل، ضرب و شتم، توهین و تحقیر طبقات مستضعف و معلول، زنان بیوه و ایتام چه اقدامی کرده است؟ مراکز دولتی و موسسات ملی و بین المللی جز ارقام دروغین و خیالی کوچکترین دستاوردی نداشتهاند.
آیا به ابتدائیترین حقوق مالی و امنیت خانوادههای هزاران بیچاره و نیروهای امنیتی و قتل، ضرب و شتم، اهانت و حتی تجاوز جنسی توسط زورمندان رسیدگی شده است؟ خیر! آمار تکراری نهادهای رسمی وابسته به کمیته هزار نفره به بیش از 3.5 میلیون مورد میرسد. سالانه چند نفر از زنان کشورمان بیوه و چه تعداد دختران یتیم میشوند؟ این نظام به عمد یا غیرعمد ارادی نمیتواند آمار نسبتا دقیق بیوهها، ایتام و آوارگان را دقیقتر با مردم در میان بگذارند. شما خود بهتر میدانید که تعداد اطفال محروم از درس و تعلیم و مشغول کارهای شاقه و تکدی سالانه چند درصد افزایش مییابد.
حقوق بشر ویژه مردان و فقط در محدوده همان کمیته هزار نفره و برای تامین شباب و شراب و کباب آنهاست که باید به قیمت جان دهها هزار جوان این وطن و آوارگی و معلولیت و بیخانمان شدن و اعتیاد ده هزار تن دیگر باید تأمین شود. یگانه دستاورد نظام در 19 سال اخیر در بخش حقوق زنان فقط برهنگی چند زن در رسانهها و وسیله قراردادن تعداد محدودی از بانوان برای اهداف جنسی بیش نبوده است. هنوز زنان این وطن هنگام زایمان جان خود را از دست میدهند و هزاران مادر شنیدن خبر قتل فرزندانشان خودکشی یا سکته مغزی میکنند. مادر خود بنده نیز قربانی ظلم همین نظام بوده است. هیچ انسان باوجدانی داستان شهید فرخنده را که در یک کیلومتری ارگ و در نقطه صفری شهر کابل به آتش کشیده شد، فراموش نخواهد کرد.
✅آموزش و پرورش
به گفته نوزدهمین وزیر معارف افغانستان در برنامه «سرایچه» شبکه تلویزیونی «طلوع» این وزارتخانه دارای امکانات زیربنایی لازم برای ایستادن بر روی پای خود نیست و هنوز موانع زیادی در این زمینه وجود دارد. بهعنوان مثال، دانشآموز کلاس 12 پس از فارغ التحصیلی توان نوشتن و خواندن متن فارسی/دری و پشتو را ندارد.
شما ملت شاهدید که چگونه به دانشجویان دختر در پوهنتون (دانشگاه)های کشور نمره داده میشود. استادان در عوض نمره از آنها چه میطلبند؟
از صدها هزار لیسانسه دانشگاهها چند نفر توان نوشتن یک درخواست را دارند؟ آری آموزش و پرورش یک دستاورد دارد؛ اگر کسی فرزند کمیته هزار نفر باشد میتواند در خارج ادامه تحصیل بدهد و بهعنوان وارث آنها بعدا صاحب منصب شود. اینکه چند مکتب و با چه هزینهای بازسازی یا نوسازی شده و بودجه این امر و به جیب چه کسانی رفته است، همگی میدانند و نیاز به بازگویی نیست.
کافی است گزارشهای سیگار “SIGAR” واشنگتن پست، نیویورک تایمز یا نهادهای نظارتی داخلی را ملاحظه فرمایید.
✅سکتور (بخش) خصوصی اقتصادی
اگر در بخش بانکداری، سکتور خصوصی را میبینید، چهرهای شاخص آن را بخاطر بیاورید! پشت پرده بحران کابل بانک چه کسانی بودند و با اندک سرپیچی سرنوشت شیرخان فرنود به کجا منجر شد؟ از سرنوشت آقای سیدجاوید در بانک تجارتی افغانستان خبری هست؟
طبق اصول کمیته 1000 مسئول هر نهاد دولتی باید به منافع سکتور مربوطه آن نیز در مسلط باشد. چرا سکتور صنعت و صادرات در افغانستان طی 19 گذشته عقبگرد داشته است؟ چون اعضای کمیته مذکور باید امکان تطهیر پول سیاهی که از خزانه ملت افغانستان است را داشته باشند. اگر صنعت و صادرات افغانستان نهادینه بود و رشد می کرد، پول از خارج به داخل سرازیر میشد.
وقتی که کشور همیشه محتاج واردات است، پس خروج پول به بهانه واردات کاری ساده بوده و طی 19 سال تجربه شده است. برخی میپرسند چرا طی این دو دهه با وجود ورود کمکهای خارجی، صنعت و صادرات در افغانستان رشد نیافته و فکر میکنند که دولت ناتوان است. نخیر، حقیقت این است که نظام حاکم و کمیته 1000 طی دو دهه گذشته برای تداوم منافع خود نخواستنه که سکتور خصوصی از نظم مافیایی و اعضای آن رها شود.
✅سکتور صحت (بهداشت و درمان)
در اوج بحران اقتصادی ناشی از بحران کرونا، به هر چند نفر یک بستههای 4.4 کیلوگرمی گندم داده شده است. نیازی به ارائه فکتهای بیشتری در این زمینه نیست. فقط کافی است کلیپ ویدیویی رئیس شفاخانه افغان-ژاپن را با دقت ببینید تا به فاجعه 19 ساله سکتور صحت پی ببرید و قضاوت کنید که کدام دستاورد مسئولین این حوزه در صلح با طالبان از دست خواهد رفت.
یا خبر دارید که تقریباً تمامی شفاخانههای افغانستان در اختیار تعدادی NGO است و از طریق آنها سالانه چند دالر و توسط چه کسانی حیف و میل می شود؟ آیا میدانید که سکتور دوا (دارو) در کنترل چه کسانی است و چرا طی 20 این نظام قادر به تعیین نرخ در این زمینه نشده است؟ کافی است هر خانواده به تجربه خودش مراجعه کند که دوا را چگونه از دواخانه ها خریداری میکند؟ بنده تحصیلکرده هنوز نتوانستهام قیمت واقعی عادیترین دواها را بدانم و باید هر مبلغی فرد سفیدپوش پشت میز شیشهای دواخانه میگوید بپردازم.
براساس تحقیقات مشترک یکی از نهادهای نظارتی داخلی و خارجی بیش از 50% دوای مورد نیاز افغانستان بدون پرداخت تعرفه گمرکی و مجوز، وارد بازار دارو میشود. گفتنی است ارزش دواهای وارداتی رسمی از طریق گمرکات افغانستان به حدود 700 میلیون دالر میرسد.
✅کشف معادن
آیا کسی میداند که طی 19 سال گذشته چه فجایعی و توسط چه کسانی در معادن کشورمان رخ داده است؟ فقط کافی است که ماجرای معدن لاجورد و طلای بدخشان، زمرد پنجشیر، مس عینک و اوورانیم هلمند را به خاطر بیاورم.
حداقل 5 بار قانون معادن توسط همین نظام تعدیل شده، اما حتی 200 میلیون دالر نیز از این طریق عاید کشورمان نشده و قرارداد بهرهبرداری از یک معدن با ارزش به امضا نرسیده است. معادن افغانستان مانند دیگر منابع اقتصادی در اختیار کمیته 1000 است و طبق میل خود، آنها را به تاراج میبرند.
بنابراین چه لزومی برای قانونمندسازی این سکتور درحالیکه بی قانونی باعث تامین منافع کمیته 1000 میشود، وجود دارد؟ قضاوت را به ملت میسپارم که بگویند با برقراری صلح کدامیک از منافع این حوزه از مردم افغانستان خارج خواهد شد!
بخش عدلی و قضایی✅
برای شناخت دقیق بحران عدلی و قضایی درافغانستان، کافی است بپرسید تاکنون چند تن ازاعضای بلندپایه دولتی و به چه جرمی محکوم شده، بیش از 40 هزار زندانی از کدام طبقه مردم هستند و چند درصد آنها واقعاً مجرم بوده و به دوسیه (پرونده) آنها عادلانه رسیدگی شده است؟
پاسخ بسیار ساده است؛ سطح زندگی سارنوالان و قضات را با معاش (حقوق ماهانه) آنها مقایسه کنید. معاش یک سارنوال (براساس رتبهبندی) 5 الی 30 هزار افغانی است، اما چند سارنوال دارای دارای بیش از سه سال سابقه کار را میشناسید که موتور گرانبها (ماشین لوکس) و خانه مجلل نداشته باشد؟ یکبار به دفاتر سارنوالیها بروید و مالکان موتورهای شخصی در پارکینگها را ببینید.
معاش قضات نیز از سال 2014 به بعد 80 الی 130 هزار افغانی بوده است، اما با دیدن برجها و زیورآلات و طلای دختران و زنان آنها متحیر میشوید. اگر پرسیده شود که از کجا بدست آوردهاند؟
این سکتور نیز در طول 19 سال گذشته تحت تصرف مطلق کمیته هزار نفره بوده و هرگز و لو به خاطر شرم از خالق و مخلوق پرونده کسانی مانند فرخنده عدالت را محقق نساختند. خلاصه اینکه اگر علت محکومیت حدود صد هزار زندانی طی 19 سال اخیر بررسی شود فقط یک دلیل برای قضات و سارنوالان وجود دارد و آن هم ناتوانی محکومین در پرداخت رشوه و یا فشارهای سیاسی بر شخصیتهای مخالف منافع کمیته هزار نفری است.
زمامداری خوب ✅
جزئیات بیشتر را میتوانید در گزارشهای معتبر نهادهای بین المللی و داخلی حتی از خود همین کمیته 1000 نفری به دست آورید.
✅انتخابات و شیوه تبادل و انتقال قدرت
✅سکتور (حوزه) امینت
درباره سکتور امنیت و دستوردهای آن هیچ حرفی برای گفتن ندارم، چون شما مردم روزانه جسد طفل نوزادتان را شناسایی و گوشت هموطنان خود را از روی جادهها در کیسههای جسد جمعآوری میکنید.
🔹نتیجهگیری
باتوجه به موارد فوق، بدون تردید اگر دستاوردی طی نیمقرن گذشته، بهویژه بیست سال اخیر برای افغانستان وجود داشته باشد، همانا فجایع بهیادماندنی تاریخ این سرزمین و درس عبرتی برای جهانیان است که توسط همین هزار نفر رقم زده شده است.
رنجی که مردم افغانستان طی این دو دهه متقبل شدهاند، فقط برای ایجاد فضای مناسب جهت شراب و شباب و کباب آنان بوده است. در اوج بحران کرونا و حال که طالبان تقریباً به آخر خط رسیده است، موضوع صلح مطرح و عملکردها مطرح میشود. درحالیکه دستاورد این گروه برای مردم افغانستان تابوت، اعتیاد، بیوه، یتیم و فقیر و آوارگی مستمر بوده است. حوادث اخیر زایشگاه برچی کابل، ننگرهار و لغمان را بهخاطر بیاورید.
🔹پرسش اساسی این است؛ چرا مردم با این وضعیت کنار آمده و واکنشی نشان نمیدهند؟ چهار دلیل در این زمینه مطرح میشود:
- فشار اقتصادی بسیار شدید و گسترده؛ بنا به اعتراف این کمیته هزار نفری 70% مردم افغانستان زیر خط فقر و شبانه روز سرگردان یافتن لقمه نانی برای نجات جان خود و خانواده هستند. پس انتظار نمی رود که مردم بتوانند بر سرنوشتشان حاکم شوند.
- بیاعتمادی میان ملت و اعضای کمیته مذکور به حدی است که قوت و قدرت سازماندهی را از مردم ربوده اتحاد آنها به منظور دفاع از منافع خودشان تقریباً محال شده است.
- بازی کمیته حاکم هزار نفره طوری سازماندهی می شود که نخبگان و رسانهها را تحت کنترل دارند. آنها با دروغپراکنی، مردم افغانستان را در هالهای از امید سرگرم کرده تا بتوانند در بستری امن به عیش و نوششان ادامه دهند.
- شهروندان افغانستان طی 50 سال مبارزه از پای درآمده و اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند. از این رو، پس باید مدام کمیته هزار نفره حاکم با همین وضعیت بر مردم و کشورشان حکمرانی کنند.
راهحل فقط در خیزش و تحقق اراده مردم است. تا زمانیکه آنها خواهان و آماده تغییر نباشند، رخدادهای غیرعادی؛ مانند کرونا و انهدام یکشبه ارگ و سپیدار، اگرچه در نظام الهی مقدور است، اما معمول و کارساز نیست. ملت افغانستان بهجای اینکه روزانه شاهد شاهد جان باختن صدها تن از فرزندان خود باشند، میتوانند با جنبشی منسجم و تحمل حدود هزار شهید، برای همیشه خود و کشورشان از شر کمیته هزار نفری حاکم نجات دهند. به امید روزی که اشک یتیم و فریاد و ناله مادران آنها به ملکوت اعلی برسد!
والسلام علی من اتبع الهدی