مذاکرات علنی دو “ستانیکزی”
آیا نمایندگان سیاستمداران منسوب به “جبههٔ متحد ملی ضد طالبان نیز می خواهند”در مذاکرات علنی دو “ستانیکزی” شرکت کنند ؟
این سیاستمداران ما یاحافظهٔ خود را ازدست داده اند ویا بخاطر رسیدن به چند کرسی زود گذربرای خود ویافرزندان شان تن به خفت زده تحت رهبری کسی به مذاکرات صلح روان اندکه زمانی به اتهام شرکت در توطئهٔ شهادت “رهبر شهید” می خواستند در برابرش اقامه دعوا نمایند !
مگر در تمام این سالها این موضوع از آفتاب روشن نبوده است که معصوم ستانیکزی در اتباط مستقیم با همین عباس سانیکزی کنون معروفتر ازخودش بوده و بسیاری از حرکت های نظامی و حتی سیاسی میان ارگ و بخش بزرگی از طالبان راهم آهنگ می کرده اند. این مطلب در مطبوعات غرب از جمله در واشنگتن پست به نشر رسیده بود که بنده دروقتش آنر همرسانی کرده بودم ..
خلاصه، بودن در کنار هیٲت غنی و مخصوصا زیر رهبری معصوم ستانیکزی یک انکشاف فوق العاده خطرناک برای نسل های امروز و فردای مردم ما است …
این ها (غنی ها، کرزی ها، خلیلزاد ها وملابرادرها ، سیاف ها وحکمتیار ها) با آوردن چند چهره ازمیان آنهایی که خود را نسل بالنسل نمایندگان جهادت و مقاومت میدانند ؛ آنچه را برای ساختن نظام متمرکز قوی پشتونی “ملی ـ مذهبی” متکی بر کانفدراسیون قبایل در هیئت تکنوکرات های فاشیست برگشته از غرب، مجاهدین خودی شان و طالبان که دربرنامه دارند عملی بسازند.
چنانیکه درلویه جرگهٔ قانون اساسی با خیمه شب بازی ومداری گری های خلیلزاد و حنیف اتمر ، کف و چف گیلانی و مجددی ، برادری سیاف ووو بریک قانون اساسی غیر دیموکراتیک و دکتاتورپرور مهر تائید گذاشتند و تاکنون به اتکأ دروغین به همین قانون نظام نوع دیکتاتوری ریاستی را برگردهٔ مردم ما آنهم ازطریق تقلب تحمیل می نمایند؛ این بار زیر نام توافقات صلح با طالبان ، نظام به مراتب ستمگرانه تر از این نظام منفور موجود را بر مردم افغانستان بصورت عام وبر مردمان حوزه مقاومت ملی بصورت خاص تحمیل نمایند…
به نظر بنده چطوریکه چند روز قبل هم نگاشته ام ؛ احزاب جمعیت، جنبش ملی اسلامی افغانستان ، هردو شاخهٔ حزب وحدت اسلامی ، حزب پیوند ملی و سایر احزاب متحد با جبههٔ متحد ملی ضد طالبان هیٲت مشترکی ایجاد و اجندای متناسب به خواست ها و دل نگرانی های آینده مردم خودرا دردست داشته ودرمذاکرات ازآن عدول نه کنند .
بدون شک ایجاد نظام غیرمتمرکز با انتخابی شدن والی ها، ولسوالها وشهردار ها وتخصیص یک بخش از عواید هرولایت برای مصارف داخل ولایت والبته مهمتر ازهمه ایجاد نظام صدارتی به نحویکه قوه اجرائیه به حیث رکن مستقل متعادل به دوقوهٔ دیگر ، تفکیک قوای ثلاثه را تمثیل نماید(درچنین نظام رئیس جمهور در رٲس هرسه قوه قرارداشته ورئیس قوهٔ اجرائیه صدر اعظم است) ؛ در صدر این خواسته ها قرارداشته باشد ! تا جهان مخصوصاً آقای ترامپ بداند و ببیند که کی ها دموکراسی ونظام مردمسالار و ” مدنیت” پرور می خواهند و کی ها دکتاتور ی قلدری و “بربریت”پرور ؟
بدون عملی شدن چنین خواستها که در قاموس غنی وهمرهان جایی در آنها نیست ، بودن درکنار هیٱت غنی جزٲ شرکت در پروسهٔ تسلیمی به دیکتاتوری قومی ـ مذهبی نتیجهٔ دیگر ندارد …
بالاخره تاریخ به ویژه بیست سال گذشته نشان داد که ما هیچگونه وجه مشترک ومنافع قابل تعریف مشترک باغنی ، اطرافیان غنی و همفکران وی نداریم که با نمایندگان وی در یک طرف میز و دریک صف دربرابر طالبان که باغنی وهمرهان وی وجوه ومنافع مشترک دارند به دور مذاکره بنشینیم … اگر هم نشستیم تا قبول شدن طرح هاییکه بر شمردیم باشد ورنه بایکوت مذاکرات و بیرون شدن ازپروسه فرمایشی آن بهترین گزینه است .
درغیر آن معنی آن تسلیم شدن به مثلث شوم فاشیزم قومی (تکنوراتهای فاشیست بر گشته از غرب ، طالبان سلاح بدست ومیراثداران دروغین جهاد مدعی پیروی ازاصول واساسات” بنیادی” اسلام” ) است ..
چیزی را که ازطریق بیست وهشت سال جنگ خانمانسوز بدست آورده نتوانستند ؛ حال از طریق صلح امریکای-طالبانی میخواهند بر مردم تحمیل نمایند.