افغانستان با دو رییسجمهور؛ نیاز مدیریت بحران انتخاباتی افغانستان
انتخابات سال ۱۳۹۸، وارد مرحله تازهای از بحران شدهاست. به اساس دانش شکلگیری و مدیریت بحران، قدمهای گذاشته شده، در یکسال اخیر، در زمینۀ انتخابات، سنگبنای بحران جدید افغانستان را گذاشت و اکنون با اعلام پیروزی رقیبان غنی و عبدالله به شکل جداگانه به عنوان رییس جمهوران کشور، افغانستان عملاً به نقطۀ اوج بحران نزدیک شدهاست. چنانکه اقدامات هردو طرف در عزل و نصبها، رویاروییهای سیاسی را در کشور عمیق ساخته و فضای تشنج را به محیط عمومی کشاندهاست و این همان مرحله نزدیک شدن به نقطۀ اوج بحران به اساس یک فرایند اجتماعی – سیاسی در کشور است که نگرانی گسترده را در سطح ملی و بینالمللی بر میانگیزد و برانگیختهاست.
اشرفغنی، هنگام سپاسگذاری از کمیسیون انتخابات بابت معرفی او به عنوان رییس جمهور در ارگ
مراسم تحلیف جداگانه/ مرحلۀ اوج بحران
حالا که دو رقیب، دستور کمیسیون برگزاری مراسم تحلیف صادر کردهاند و هر دو طرف برای آن کار میکنند، وارد “آستانۀ اوج بحران” میشویم که با اعلام هر دو نامزد پیشتاز با رد دیگری به عنوان رییس جمهور، عملا کشور صاحب دو رییسجمهور مدعی میشود که در این صورت نقطۀ “اوج بحران” شکل میگیرد. این البته همان نقطهای است که تلاشها برای مدیریت آن در زمان، به سختی نتیجه میدهد یا نمیدهد؛ اما تا رسیدن به نقطه اوج، هر تلاشی برای مدیریت این بحرانٍ سازمند، سازنده است. بنابراین، هنوز که هر دوطرف مراسم تحلیف شان را ایفا نکردهاند، احتمال وارد شدن به فاز مدیریت بحران بیشتر و موثریت آن نیز عملیتر جلوه میکند؛ اما چنانچه هر دو طرف به اساس صفآراییهایی که اکنون دارند، مراسم تحلیف جداگانه اجرا کنند، آنگاه افغانستان به دو انقطاب مسلم سیاسی مواجه میشود. چنانکه در این مرحله، این عوامل یا دو تیم مدعی و پیشتیبانان داخلی شان، به جنگ داخلی به مصاف هم بروند.
داکتر عبدالله هنگام رد نتایج انتخابات و اعلام حکومت همه شمول در ریاست اجرائیه
اما خوشبختانه افغانستان تجربه نرسیدن به نقطۀ اوج بحران را دارد. در سال ۲۰۱۴ به دلیل عدم قبولی نتایج انتخاباتی که تقلبی خوانده شد، چیزی نمانده بود که افغانستان به اوج بحران کشانده شود؛ اما با پادرمیانی سیاستگران داخلی و طرح دولت وحدت ملی از جانب آجندای ملی و نیز پادرمیانی خارجی به خصوص امریکا از طریق جانکیری وزیرخارجه وقت با انعطاف داکتر عبدالله عبدالله به عنوان یکی از دو نامزد مدعی، دولت وحدت ملی شکل گرفت و دامنۀ بحران برچیده شد. این در حالی بود که مقامات دولت پیشین و ناظران بینالمللی اکنون اذعان میکنند که داکتر عبدالله در آن زمان برندۀ انتخابات بود؛ اما انعطاف او در آن زمان سبب مدیریت بحران و شکلگیری فضای جدید سیاسی شد. ورنه ممکن بود، رویارویی آن زمان میان غنی و عبدالله، به اساس منحرف شدن انتخابات به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی – سیاسی از مسیر اصلی، سبب درگیری داخلی شود؛ چنانکه تجربۀ کشور کینیا در افریقا، چنان بوده است.
تجربه کینیا و افغانستان
با برگزاری انتخابات سال ۲۰۰۷ در کشور کینیا، نتیجه انتخابات پذیرفته نشد. زیرا رییس جمهور برحال و نامزد رقیب او، ادعای برنده شدن کردند. نامزد اپوزیسیون، رییسجمهور برحال وقت را که نامزد نیز بود، به تقلب متهم کرده بود. در نتیجۀ، هردوطرف، اعلان ریاستجمهوری جداگانه کرده بودند. بر اثر آن جنگ داخلی بر سر آن، در آن کشور شکل گرفت و سبب کشته شدن بیش از دوهزار نفر و نیز مهاجرت و دربدری بیش از یک و نیم میلیون نفر از آن کشور در یک مدت کوتاه شد. کشور کینیا، به اثر آن جنگ، خساراتی فراوانی دید تا اینکه در اوج فرایندۀ بحران، دولت امریکا که حامی یکی از طرفها نیز بود، مداخله کرد و دولت وحدت ملی را در آن کشور میان هر دو رییس جمهور مدعی شکل داد و نامزد اپوزیسیون به عنوان رییسجمهور و رییس جمهور پیشین به عنوان شریک قدرت او در یک تعامل پنجاه پنجاه، عرض اندام کردند و بحران کشور مدیریت شد و بعد ها مشخص شد که آن رییس جمهور وقت کینیا در انتخابات ۲۰۰۷ تقلب کرده بود.
اکنون تجربه افغانستان و کینیا بسیار باهم نزدیک، شبیه و یکرنگ اند. اگر قرار شود که هر دو نامزد، مراسم تحلیف به پا کنند، تجربۀ تلخ کینیا تکرار میشود و راه حل آنهم با پادرمیانی خارجیها پس از خسارات بسیار زیاد، ممکن است بازهم یک دولت شریک از دوطرف مدعی به اضافه دیگران و یاهم یک بدیل باشد که در هر دو صورت برای افغانستان سخت تمام میشود.
راههای حل
پس اگر امروز و همین دم، بحران تقلب و یا ادعای دروغین برنده بودن در انتخابات ۱۳۹۸، حل نشود، ممکن است که فردا یکبار دیگر، انتخابات بعدی کشور را به اوج بحران برساند. اگر ایده آل فرض نشود، برا حل این معضل، کوتاهترین راه این است که باید طرف بازنده، طعم تلخ اما مفید شکست را بچشد و به آن گردن نهد.
در صورتی که چین نشود، گزینههای دیگری نیز مطرح است؛ چنانکه اکنون در سال ۲۰۲۰ که انتخابات ۲۰۱۹ به آن کشانده شدهاست، به دلیل تقلب و فساد و تخطیهای انتخاباتی و جدا نکردن آرای پاک از ناپاک، صداهایی از نوع ملغا شدن نتایج انتخابات و شکل گیری حکومت مشارکتی از جانب شورای نامزدان و برخی نامزدان دیگر بلند شدهاست و این خود به عنوان یک راه حل موقتی میتواند قلمداد شود.
احمدولی مسعود هنگام اریه طرح ملغاشدن نتیجه انتخابات و شکل گیری حکومت مشارکتی در نشست شورای نامزدان
در عین حال، شکلگیری یک حکومت مشارکتی، یا همه شمول، با قاعدههای وسیع یا هر نام دیگری که انتخابات محور نیز باشد باید روی قواعدی ساخته شود که بتواند در فردای آن معضل انتخابات را در کشور حل کند. زیرا اکنون جدا از جنگ طالبان که ریشه و بنیادهای متعددی دارد، معلوم شد که بحران افغانستان متاسفانه انتخاباتی است و حرص سیاستمدران به قدرت و نگاه ناموسی برخیها به آن، سبب شدهاست که انتخابات به عمد نامیمون و ناکام ساخته شود. اگر چنین شود، کشور وارد آن مرحله از جنگهایی بر سر قدرت میشود که تاریخ افغانستان مالامال از آن است.
نه. به کلوخ روی آب
بنابراین بهتر است که در همین مرحله، پیش از آنکه دو طرف، قدم به مراسم تحلیف شان بگذارند، قدمهایی برای حل بحران انتخاباتی برداشته شود؛ البته این قدمها نباید به سان کلوخ ماندن و گذشتن از روی آب باشد؛ بلکه نقطۀ کانونی بحران انتخابات در نظر گرفته شود. زیرا ما باید امروز مشکل بحران انتخابات را حل کنیم؛ چنین نباید باشد که طرفی که حق است کنار بکشد و طرفی که باطل است بتازاند و میدانآزمایی کند. چنانکه در ۲۰۱۴ مشکل حل نشد و با ماندن کلوخ از آب گذشتیم و امروز باز افغانستان به همان دلیل و از همان عامل وارد مرحلۀ بحران شده است. یعنی به اصطلاح ما از آنجمله “مومنان” بودهایم که از یک سوراخ دوبار گزیده شدهایم و باید اجازه ندهیم که بار سوم نیز از همین سوراخ نیش بخوریم و باید با توجه به تجربۀ کینیا و موقعیت افغانستان، سر به جیب فروبرده و برای افغانستان و آیندۀ آن اندیشیده شود.
نظری پریانی