زمستان؛ مرگ غریبان و نمایش بیلیاقتیِ ارگنشینان
زمستان سالِ روان بدون شک متفاوت با زمستانهای گذشته است. امسال افغانستان شاهد سرمای بیشتر و همزمان افزایش کمسابقۀ بارش برف و باران است. در دو روز گذشته، حداقل ۱۳ ولایتِ کشور شاهد بارش برفِ سنگین بوده است. بارش باران و برف اگر میتواند نویدبخشِ سالی خوب و پُربار باشد اما به دلیل وضعیت بحرانی و امکاناتِ ناچیز داخلی، فاجعههای انسانی را نیز رقم میزند.
بارش برفهای سال روان در برخی ولایتهای جنوبی و غربیِ کشور جان عدهیی را گرفته و خسارات مالی هنگفت برای هموطنانِ ما به وجود آورده است. راههای مواصلاتی در بسیاری از ولایتهای سردسیر، بسته شده و رفتوآمد در این مسیرها یا امکان ندارد و یا با دشواریهای بزرگی همراه شده است. این بدون شک آغاز فصـل برفباریها و سرماست و در روزهای آینده بر اساس پیشبینیِ سازمانهای هواشناسی، افغانستان شاهد بارش برف و بارانِ بیشتری در مناطق مختلفِ کشور خواهد بود.
برای کشوری مثل افغانستان، زمستان و سرما هنوز به عنوان «مرگ غریبان» شناخته میشود. در کشوری که حداقل بر اساس گزارشهای سازمانهای کشوری و بینالمللی، نیم جمعیتِ آن در «فقر همهجانبه» یا زیر خط فقر به سر میبرند، سرما و زمسـتان معنای دیگری نمیتواند داشته باشد. اگر جمعیت افغانستان را ۳۲ میلیـون فرض کنیم، حداقل براساس آمار ادارۀ مرکزی افغانستان، ۱۶ میلیون جمعیتِ این کشور محتاج یک لقمه نان هستند. همین لحظه، جمعیت زیادی از مردم افغانستان به صورتِ روزمزد گذرانِ حیات میکنند؛ یعنی کارگرانِ روزمزد اند که اگر کاری در همان روز نصیبشان شود، نان دارند و اگر نشود، بدون نان زندهگی خواهند کرد. وقتی در فصل سرما که کاهش کارِ روزمزدی را نیز به دنبال دارد، این جمعیتِ بزرگ بخواهند نان شب و روز خود را تهیه کننـد، از کدام منبع باید این نان تهیه شود؟ با کدام امکانات و ذخیرۀ قبلی؟ آیا نهـادی در کشور وجود دارد که وضعیتِ این جمعیت ناتوانِ کشور را رصد کند؟ میلیونها پناهجوی داخلی همین حالا در کمپهای بی در و پیکر در کابل و ولایتهای غربی به ویژه هرات، در وضعیتِ اسفناکی بهسر میبرند و روزهای سختی را میگذرانند؛ آیا نهادی یافت شده که از این پناهجویان بپرسد که نان شب و روزِ خود را دارید و یا خیر؟
حداقل بر اساس آمارهای رسمی، در افغانستان ۲ و نیم میلیون معتاد وجود دارد که اکثرشان در کوچهها و زیر پُلها زندهگی میکنند، کدام سازمان از این افراد بیچاره سراغ گرفته است؟ در یک گزارش آمده است که فقط در چند شب و روز گذشته، ۳۲ تن از این معتادان در کوچهپسکوچههای هرات جان داده اند. آیا این یک هشدار برای نهـادهای مسوول نمیتواند باشد؟ چقدر در کابل و در زیر پل سوخته و دهمزنگ جان داده اند؟ آیا حکومت از این افراد خبر دارد؟ آیا رییس حکومتِ خودخواندۀ کشور که با بالاپوش لوکس در داخل ارگ از اولین برفباری با عکسهای تجملی استقبال میکند، میداند همان لحظهیی که او در برابر دوربیـن عکاسی لبخند میزند و برفجنگی میکند، چند کودکِ بدبخت و چند انسـانِ بیچارۀ این کشور جان داده اند؟
عکس گرفتنهای اینچنینی زیبیندۀ مسوول اولِ کشوری مثل افغانستان نیست. اینگونه عکسها را باید ترامپ و دیگرانی بگیرند که مردمشان در رفاه و آسایش زندهگی میکننـد. اشرف غنی با گرفتن عکس در برف چه را میخواهد ثابت کند؟ آیا این عکسها برای کودکان و افراد فقیرِ کشور نان و گرما میشود؟ ادارۀ مبارزه با حوادث، چه تدابیری را از قبل برای چنین مواقعی در دست داشت و تا حال چه کارهایی انجام داده است؟
مسلماً هیچ گزارش و آگاهیدهییی در این خصوص وجود ندارد. اینها نشان میدهند که حکومت و نهادهای مسوول همه چیز را به بخت و اقبالِ مردم گذاشتهاند. اینجاست که فاجعه رقم میخورد؛ همانگونه که در سالهای گذشته رقم خورد و ما شاهد قربانی شدنِ صدها خانواده در بدخشان و مناطق شمالی کشور بودیم.
برای کسانی که در فصل سرما در معرضِ تهدید و آسیب قرار دارند، از قبل باید کارهایی انجام شود. آنانی که کار پیـدا نمیکنند، چه گناهی مرتکب شده اند؟ آنانی که مجبور شده اند بر اثر جنگ و فقر خانههایشان را رها کنند و به مناطق نسبتاً امن پناه ببرند، چه گناهی را مرتکب شده اند که حالا باید از سرما بمیرند؟ مدیریتِ کشور تنها این نیست که خود را رییس جمهوری یا «سرقوماندان اعلی قوای مسلح» بخوانیم؛ مدیریت کشور یعنی اینکه به نیازمندیها و مشکلاتِ مردم هرچه زودتر رسیدهگی شود. جستن ترودو نخستوزیر کانادا به محض شنیدن خبر کشته شدن شهروندانِ آن کشور در سانحۀ هوایی ایران، به خانههای بازماندهگانِ قربانیانِ این حادثه شتافت و با آنها غمشریکی کرد. برایشان از امکاناتی سخن گفت که دولت کانادا مجبور به تأمین آن برای آنهاست. این است رهبری مسوول در برابر شهروندان و نه اینکه در چهاردیواری مستحکمِ ارگ کسی عکس بگیرد و آن را برای میلیونها شهروندی که نان شب و روزِ خود را ندارند، پُست کند.
ماندگار