عمل خیر از غیر مسلمان
سالها قبل در یکی از کتاب ها خوانده بودم ” عمل خیر از غیر مسلمان ” . پرسش اصلی این بود که آیا عمل خیر از یک غیر مسلمان نزد خداوند پذیرفتنی است یا نه ؟ آیا عمل صالح منهای ایمان و عقیده میتواند نزد خداوند مقبول باشد ؟ در آن کتاب دلایل نقلی و عقلی زیادی بر له و علیه این پرسش اقامه شده بود. یک تعداد معتقد بودند که معیار نزد خداوند همان ایمان و عقیده به خداوند است نه صرف عمل صالح. اگر فردی اعمال نیک انجام میدهد کار های بشردوستانه انجام میدهد مثل ادیسون , پاستور و… , این ها میتواند بهره و سهمی از این دنیا ببرند اما دردنیای باقی به دلیل نداشتن ایمان به خدا رستگار نخواهند شد.
اما تعدادی بر این باوراند که نه, اعمال و رفتار نیک , صداقت در مقام رفتار و عمل نزد خداوند پاداش دارد. چون عمل نیک کم و بیش میتواند نشان دهنده دورن و نهاد پاک یک انسان را داشته باشد . انسانی که شرور است بعید است که از او اعمال نیک سر بزند و خدمت به خلق خدا در سرلوحه کارش باشد. از آدم شرور شرارات سرمیزند و از آدم صادق , صداقت .
ما منیحیث مسلمان میدانیم که ایمان به خدا یک امر دورنی است یک رابطه نهانی میان انسان و امر قدسی است. اما چگونه این امر درونی , تجلی بیرونی پیدا میکند ؟ چه گونه ممکن است از ایمان و اعتقاد درونی شخصی آگاه شد؟
به گمان اغلب ایمان درونی در رفتار , گفتار و اعمال بیرونی انسان تجلی پیدا میکند. یعنی اعمال و رفتار بیرونی میتواند تا حد زیادی ترجمان احوال درونی و ایمانی شخص باشد . ایمان و اعتقاد درونی محض و انتزاعی که در رفتار , اعمال و هنجار های رفتاری ما متجلی نشود مایۀ چندانی نخواهد داشت . ظهور ایمان واقعی در یک مسلمان ,در اعمال و رفتار بیرونی وی ظاهر میشود.
به قول اندیشمندان مسلمان حقانیت با رستگاری رابطه دارد . میگویند حقانیت در بارورها شرط لازم رستگاری است اما شرط کافی نیست. شرط کافی زمانی محقق میشود که این باور ها با صداقت در مقام سلوک فکری و معنوی و زیست اخلاقی همرا شود. به این معنی که اگر شخصی باور های صادق دینی دارد و این باور ها عجین با هنجار رفتاری وی است یعنی در مقام سلوک فکری و معنوی و زیست اخلاقی همرا است این فرد در مراتب عالیه رستگاری قرار میگرد . و اگر کسی آن باور ها را نداشته باشد اما در مقام سلوک عقلی ,معنوی و زیست اخلاقی قرار داشته باشد , این شرط کافی برای مرتبه ای از مراتب رستگاری است .
ایمان هم نوعی عمل کردن است. به قول پاره از اندیشمندان دینی از نظر قرآن، «ایمان» به مثابه نتیجه/ فرآورده مهم نیست، فعل یا فرایندِ «ایمان آوردن» و کیفیت آن مهم است. چنانکه از بسیاری از آیات قرآن برمیآید، «ایمان آوردن» و در برابر آن «کفر ورزیدن» و نیز «شرک ورزیدن»/ «شرک نورزیدن» کارهایی ارادی ـ اختیاریاند، که مانند سایر کارهای ارادی ـ اختیاری در معرض ارزشداوریِ عقلانی، اخلاقی و معنوی قرار دارند. بنابراین، ایمان آوردن مقولهای جدا از عمل نیست، بلکه خود نوعی عمل است، که صرفاً به دلیل اهمیت آن مستقلاً مورد اشاره قرار گرفته است، نه به خاطر اینکه سرشت آن با سرشت عمل تفاوت دارد، و از سنخی دیگر است.
خلاصه کلام این است که هر کسی که زیست اخلاقی دارد و صداقت و راستکاری در مقام عمل در رفتار و اعمال و دیده میشود , این مرد به مرتبه ودرجه ای از رستگاری نزد خداوند نایل میشود فارغ از اینکه چه باورهای دارد.