خبر و دیدگاه

دین اسلام نه تخصصی است و نه تخنیکی

 

سالها قبل، زیاد تر از بیست سال قبل،  در یک شهرِ کار میکردم که نزدیک دانشگاه مشهور بُرکلی در شمال کلیفورنیا بود. برای من آسان بود که همرای دانشجویان مسلمان دانشگاه بُرکلی نماز جمعه را ادا کنم. در یکی از روز های جمعه،  در همان اتاق که دانشجویان برای نماز جمعه برای دوساعت ازدانشگاه مجانی میگرفتند تا نماز جماعت جمعه را ادا کنند ، وقتر رسیدم. هیچ‌کس آنجا نبود به جز از یک دختر بسیار جوان آمریکایی سفید پوست با موهای طلایی و چشمان آبی و حجاب به سر. به رسم اسلام سلام گفتم و او هم متقابلا علیک گفت. سر صحبت را باز کردم و گفتم شما نفر اول هستید که به نماز آمدید؟ گفت همینطور معلوم می‌شود و خطاب به من با یک تبسم ملیح گفت که شما نفر دوم هستید. پرسیدم می‌توانم سؤال کنم که شما اسلام را قبول کردید یا  در خانوادۀ مسلمان بزرگ شدید. در پاسخ گفت که چهار سال است که مسلمان شده است. گفتم می‌توانم سؤال کنم که چرا به اسلام رو آوردید ؟ به پاسخ من گفت: به خاطر سادگی اش!!!. این پاسخ کوتاه هرگز فراموشم نمیشود و از همان تاریخ در تفکر بودم که بدانم راستی که این دین بسیار ساده و بسیط است و اما مسلمانان که از پدر و مادر مسلمان هستند اینطور نه می بینند. مردم را به کفر میگیرند ، محکوم به گناه میکنند در نفاق زندگی میکنند ، حقوق دیگران را پایمال میکنند دروغ می‌گویند و حتی از دین برآمده اند . دین را انتقاد میکنند. و فکر میکنند که با دین زندگی کردن مشکل است. دین حقوق شانرا پایمال کرده است. پس مشکل در کجاست؟

 بلی خوانندۀ عزیز اسلام زیبا ترین و آسان ترن دین  و روش زندگی است و اما مسلمانان در طول تاریخ ازین دین یک رشتۀ تخصصی  و تخنیکی ساخته‌ اند و این دین تخصصی و تخنیکی از کجا شروع شد؟ زیرا مردان و زنان صدر اسلام  مشهور به خللفای راشدین و صحابه کرام دانشگاه نرفته بودند و در دین تخصص نداشتند. درین مقال اینکه دین تخصصی و تخنیکی چگونه شروع شد در حالیکه دین اسلام نه تخصصی است و نه تخنیکی و برای همه بشریت نازل شده است نه اینکه یک گروه خاص آمده باشد.

اول مطلب را که باید بدانیم این است که در دین اسلام سلسله مراتب مانند عیسویت وجود ندارد که ما نزد یک اسقُف کلیسا برویم و توبه کنیم و یا سؤال کنیم که چگونه زندگی کنیم.  در دین اسلام رابطه شخص با خدا مستقیم است نه اینکه کسی بین خدا و بنده واسطه شود. قرآن برای همه نازل شده است و هر کس نزد خدا مسئول است که وقتی ایمان می‌آورد بیاموزد. نه اینکه  عالم دین ، ملا و یا یک سازمان به نام دین مسئول مردم باشد. نقش عالمان در دین اسلام که بسیار شامخ است رهنمایی مردم است نه اینکه دین را تحمیل کنند ، یا مردم را به گناه محکوم کنند و یا از مردم خود را بالاتر دانند زیرا شرط اساسی واولی علم داشتن تواضع درعلم است . در زمان پیامبر (ص) لباس تن مردم با پیامبر تفاوت نداشت. اولین اشتباه ابویوسف شاگرد امام ابوحنیفه علیه الرحه همین بود که لباس تن عالمان را خاص ساخت و طبقات را از نگاه جامعه شناسی به وجود آورد. حالا هرکس که قرآن می آموخت و حدیث  از بر میکرد باید لباس خاص می‌پوشید ؛ عالم میبود و یا نه میبود. نتیجه اینکه طبقۀ مذهبی به وجود آمد که در اسلام محمد اصلاً مذهب وجود ندارد و مذاهب ساخته و بافتۀ علمای اسلام زیاد تر در دوره امپراطوری عباسیان است. نقش پیامبر هم رهنمایی مردم بوده است و قرآن به پیامبر می‌گوید که او مسئول این نیست که مردم هدایت اش را قبول میکنند یا نه میکنند. وظیفۀ پیامبر تنها پیام رساندن بود و بس. 

فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ 

یعنی اگر روی برتافتند [بدان که] بر تو تنها پیام رسانی آشکار است.

خدا مردم را مسئول می‌سازد که حقیقت را درک کنند و از عقل کار گیرند و خود و خانواده خود را نجات دهند. درین مورد قرآن می‌گوید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا 

یعنی ای کسانیکه ایمان آورده‌اید ، خود تان و کسانتان را از آتشی که سوخت آن مردم  و سنگهاست حفظ کنید (سوره تحریم آیۀ 6). می‌بینیم که خداوند مردم مؤمن را مسئول ساخته است نه اینکه یک گروه را به نام دینداران مسئول ساخته باشد.

دموکراسی اسلامی همین بود و است که هرکس حق دارد در مسایل دین و دنیا ابراز  نظر کند و همین آزادی فکری باعث شد تا عالمان عرض اندام کنند و نظر به دید و بینش و فهم که از قرآن داشتند دین را تشریح کنند. این افکار برای این نبود که مردم همیشه در ستیز باشند و یا حتی پیرو یک مذهب شوند. هیچ برگۀ تاریخ شهادت نمیدهد که یک عالم گفته باشد که شما پیرو من باشید. چون مذاهب به وجود آمد در قبال آن دین تخصصی و تخنیکی هم عرض اندام کرد .

اسلام، قسمیکه گفتیم برای همه مردم نازل شد و اما ظهورعلمای واقعی اسلام که هدف نیک داشتند  و در تقوی و علم نظر به مقتضیات زمان شان شهره بودند باعث شد تا نه تنها فتوی های مختلف پیدا شد از دین یک دین تخنیکی ساخته شد و توده های مردم با دین ناآشنا ماندند و همان چیزی که برای‌شان گفته می‌شد باید گوش میکردند و اطاعت میکردند درغیر آن به کفر گرفته می شدند.

نظر به نص قرآن مجید دین آمد که مردم پند پذیر شوند و می گوید:

وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ

یعنی سوگند به قرآن پند آموز. و خود شان حق را از باطل و حلال را از حرام تفکیک کنند. ظهورعلمای اسلام باعث شد تا مردم مسولیت های خود را در قبال دین فراموش کنند و تکیه به عالم کنند . متأسفانه پیروان مذاهب  زیاد تر در نفاق مذهبی داخل شدند و هی همدیگر را به کفر میگرفتند و هنوز هم به کفر میگیرند. هدف علمای دین نفاق نبود. آن‌ها موضوعات را به فهم که خود داشتند قسمیکه گفتیم تعبیر و تفصیل کردند. طور مثال برای امام ابوحنیفه نماز عشاء تا سحر روا است و اما نزد امام شافعی بعد از دوازده شب قضا میشود. این حالت که مسلمانان بالاخره از یک امام پیروی میکردند اتحاد مسلمین را از بین برد. مسأله شیعه و سنی تنها روی مسله خلافت حالا نیست. اختلاف در تعبیر و تفصیل دین است چیزی که  بین خلفای راشدین وجود نداشت. هزاران مسلمان توسط شیعه‌ های متعصب مانند صفویان و سنی‌های متعصب مانند سلفی ها جام شهادت نوشیدند. با ظهور فرقه وهابی هزاران مسلمان، شیعه و سنی هر دو راه مرگ شدند.

احادیث یک صد و پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) عرض اندام کرد. علمای اسلام نه تنها که قرآن را گوناگون تفسیر کردند با دسترسی به احادیث و تحلیل و تفسیر حدیث، از دین یک رشتۀ تخصصی ساختند. اگر محمد (ص) سر خود را هم خاریده باشد آنرا شامل دین کردند که چون محمد سر خود را خاریده پس سر خاریدن سنت است. دین تخصصی که در زمان پیامبر وجود نداشت و مردم به قرآن گوش میکردند و به استناد آیۀ مبارکۀ

لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ 

یعنی رسول خدا بهترین نمونه زندگی است که از او پیروی کرد؛ پیروی میکردند. هدف این آیه از اخلاق پیامبر ، بزرگواری پیامبر ، حوصله مندی پیامبر ، ادب پیامبر ، خلق نیکوی پیامبر و وعظ حسنه پیامبر است نه اینکه پیامبر پشت  کله‌اش را خارید و آن برای ما سنت شد. پیامبر یک انسان بود و همه صفات انسانی را داشت و اما برگزیده خدا بود و نامش محمد مصطفی یعنی ستوده شده و مصطفی یعنی برگزیده بود. این نام که خاص است به خاطر اوصاف نیک پیامبر است که ما باید از ادب و اخلاق و عدالت او بیاموزیم. مذاهب  نه تنها که از هر حرکت پیامبر سنت ساخت واژه‌های را به وجود آوردند که اسلام را مغلق و تخنیکی ساخت. این واژه‌ها هرگز از دهن پیامبر شنیده نشده است مانند مکروه و مستحب غیره و. در اسلام تنها حلال و حرام است که خداوند تصریح کرده است . حق از باطل است که خداوند برای ما تفکیک کرده است. طور مثال در کتاب ارکان نماز میخوانیم که مقتدی بر چهار قسم است: مدرک ، مسبوق ، لاحق و مسبوق لاحق!! آیا این سخنان پیامبر است؟ در کجا آمده است ؟  

با به وجود آمدن مذهب تخصصی و تخنیکی نه تنها که نتیجه بلاعکس داد و توده ها از دین  دور شدند قشر مذهبی دین را در انحصار خود درآورد و مانند عیسویت هر چه که آن‌ها بگویند باید قبول شود در غیر آن یا شخص گهنگار است و یا کفر است . دین انحصاری باعث به وجود آمدن بیسوادی ،فقرو طبقات اجتماعی و حتی کفر و الحاد شد.دین انحصاری مغز ها قفل کرد و اجازه نداد مردم استدلال کنند. تنها کسی می‌توانست که استدلال کند که دین تخنیکی را آموخته بود.  آنانیکه دین دار بودند توده ها را فراموش کردند و اگر توده ها صدای خود را بالا میکردند به کفر محکوم میشدند. امروز خوب میدانیم که در دین اسلام مانند عیسویت قشر مذهبی و دینی وجود ندارد و همه مردم مسلمان هستند.

از نگاه دین شناسی، دین علم لدُنی است. در مضمون جبر و اختیار گفتیم که علم لدُنی را خداوند به هرکس نمیدهد مگر تنها به مقربان دربار الهی و آنانیکه تنها خدا را پرستش میکنند و این موضوع در سوره کهف آمده است. هستند کسانیکه تحصیلات «دینی» دارند و اما دین  تخنیکی که باعث درد سر جامعه گردید. داستان نکاح چهار ساله ترشح ذهن دین تخنیکی است نه عدالت قرآن و پیامبر. این فتوی های غیر عادلانه از دین نیست بلکه از تطبیق مذهب تخنیکی است. داکتر یوسف قرضاوی حملات انتحاری را در فلسطین روا دانست و این یک اشتباه بزرگ بود. در آمریکا برای مقام و جاه و جلال حمزه یوسف که تنها  چند آیت و حدیث را از بر کرده است و چون به زبان مادری خود تسلط دارد مشاور دستگاه ترمپ شد زیرا وهابی ها همچو مهره انتخابی را در دستگاه کار داشتند. این‌ها شیخ های درباری هستند که تنها برای منافع جیب خود کار میکنند در حالیکه علمای جید اسلام همکاری عالم را با قدرت‌های سیاسی شدید محکوم میکند.. از نگاه علوم امروزی، دین ، تاریخ ، ژورنالیزم هنر های زیبا مانند موسیقی از علوم انسانی است. درین علوم شخص باید استعداد  داشت و دوم علاقمندی و پشتکار. در صدر اسلام کسی تحصیلات دینی نداشت اما منحیث بهترین مسلمانان عرض اندام کردند.

زبان عربی هم که یکی از اساسات دانستن قرآن مجید است با اینکه به عربی است و اما به شکل آیات است. آیه یعنی رمز، پدیده و رازپنهانی معنی میدهد. قرآن یک راز است و نمیشود آنرا با زبان عربی انسانی ترجمه کرد مگر  نظر به مقتضیات عصرو زمان به عدالت. طور مثال از یک طرف قرآن می‌گوید که مرد و زن را از نفس واحد خلق کردیم و یا می‌گوید زن لباس مرد است و مرد لباس زن است و یا می‌گوید خانه را برای تسکین و آرامش شما فراهم آوردیم و از یک طرف عالم بزرگوار آیۀ «اضربوهن» را ترجمه می‌کند که زنان را بزنید. و بعضی شان نوئشته اند آهسته بزنید که جایش نشکند. در حالیکه آیۀ اضربوهن زدن معنی نمیدهد از روی عدالت جدا شدن معنی میدهد. اما چون دین تخصصی و دین تخنیکی حقوق زن را به خاطر افکار قومی و قبائلی غصب کرده است و حتی حق طلاق را از زن گرفته است در حالیکه زن می‌تواند از مرد طلاق  گیرد که در شریعت خلع گویند. اگر ما قبول کنیم که آیه زدن زن معنی میدهد پس خدا دهشت و وحشت را در داخل خانه اجازه داده است.

عزیزان من: دین نه تخصصی است و نه تخنیکی. کوشش کنید قرآن را بخوانید و خود  حقیقت را برای خود پیدا کنید. در قسمت احادیث متوجه باشید که با نص قرآن هماهنگی داشته باشد در غیر آن حدیث جعلی است. در سنت‌ها توجه کنید که مطابقت به زمان و مکان داشته باشد زیرا سنت‌ها مقید به زمان و مکان است و همه سنت‌ها قابل تطبیق نیست. مثلاً امروز شما به جای مسواک از کریم و برس دندان استفاده می کنید. مسواک  که سنت عصر پیامبر بود دیگر معمول نیست. آنانیکه رفتند و در اصول فقه نمیدانم و شناخت حدیث و غیره درس خواندند همه دین تخنیکی را آموختند که حتی عالمان اختلاف نظر دارند.و دین تخنیکی دین اسلام نیست زیرا مطالب در آن آمده است که نه در قرآن است و نه در حدیث پیامبر (ص). دین برای این نیامد که ما سراسیمه و مشوش باشیم و ندانیم که آیا اگر نماز عشاء را نزدیک سحر بخوانیم قضا می‌شود و یا نمیشود. . درین جای شک نیست که بسیاری مطالب از رویت حدیث هویداست و ضرور به بسیار غور و تعمق ندارد حدیث از زبان یک انسان است. تفسیر کار ندارد . و همهتر اینکه پیامبر (ص) به زبان عام مردم صحبت کرده است و گفته است که به عقل مردم سخن گویید . پس جملات بسیار مغلق و ادبی و ناموس در فرهنگ خدا شناسی نیست و استفاده آن مردم را دلسرد می سازد.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. استاد محترم دکتور محمد فرید یونس!
    در کار روشنگری اسلامی خداوند یکتا یار و مددکار شما باشد. با خواندن کتابهای دینی ادیان مختلف، ذهنم مغشوش شده است. لطفا” مرا در چند موضوع زیر یاری رسانید:
    -شما در اینجا از قرآن نقل کرده و نوشته اید که (یعنی رسول خدا بهترین نمونه زندگی است که از او پیروی کرد) در همین جا است که من اگر محمد (ص) را با بودا که هزار سال قبل از محمد(ص) زندگی میکرد، مقایسه مینمایم. هک و پک میشوم که بودا هزار سال پیش از محمد زندگی میکرد قتل انسان چه که حتی قتل زنده جان را ناروا میدانست، در حالیکه حضرت محمد(ص) در نزدیک به هفده جنگ شرکت کرده و هزاران انسان بیگناه را بقتل رسانده و مال و دارائی شانرا بنام غنیمت صاحب شده و دختران و زنان شانرا بحیث کنیز و خود مردهارا بعنوان غلام در بند آورده است. حال شما خود قضاوت نمائید کسیکه انسانان بگناه را بقتل برساند مالش را ظبط و زن و دخترش منحیث بگیرد، چطور میتوان اورا اسوه و قابل پیروی دانست. در صورتیکه عیسی علیه ا لسلام هم مخالف جنگ و کشتار بوده و به پیروان خود تا هفتاد بار بخشش را دستور داده است. پیغمبر ما چطور در غزا ها شرکت داشته است. اینطور شده و قتیکه به شهری حمله ور شدند، اهالی شهر از ترس قبل” علم هارا بالا گرده و خودرا تسلیم اعلان کرده اند ولی حمله کننده گان ظالمانه بخاطر غصب مال و دارائی آنها و بخاطر صاحب شدن دختران و زنان شان به صدای آنها گوش نداده و به قتل عام پرداخته اند.
    2- اگر محمد(ص) بنده خواهشات نفسانی خود نبوده باشد، پس سیزده خانم و تعداد زیاد کنیز را چطور مورد استفاده جنسی قرار داده است.
    امید وارم در این دومورد مرا یاری رسانید تا نشود ایمانم خلل دار و آخرتم خراب شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا