اهداف پشت پردهٔ ایجاد بحران های مصنوعی/بحران پارلمان
هداف پشت پردهٔ ایجاد بحران های مصنوعی در برابر موسسات وپروسه های دیمو کراتیکی همچون پارلمان وانتخابات درکشور!
یکی ازاهداف اساسی شوونیزم قبیله را بدنامسازی پروسه ها و موسسات دموکراتیک همچون انتخابات و پارلمان ودر کل نظام مردمسالاردرکشور تشکیل می دهد .
برپایی انتخابات پر ازتقلب وشرم ٱوردور گذشتهٔ انتخابات ریاست جمهوری وآمادگی برای یک چنین انتخاباتی در دور پیش رو ، وهمچنین انتخابات پارلمانی امسال وایجاد بحرانها وکشمکش های مصنوعی نظیر ایجاد بحران درمجلس نمایندگان ازطریق عدم پذیرش نتیجهٔ انتخاب رئیس پارلمان ازطرف عناصرمعلوم الحال وابسته به ارگ ازنمونه های بارز آن است.
اینها با اینگونه عملکرد های شان می خواهند نزدافکار عامهٔ مردم کشور وجامعهٔ بین المللی ؛ این موضوع را تلقین نمایند که “در افغانستان دیموکراسی کار آیی نداشته ، اینجا یک جامعهٔ قبیلوی است” و لذا برای تعین زعامت وپیشبرد امور اجرایی وتقنینی به لویه جرگه ها وجرگه های مشورتی عنعنوی سران قبایل، بزرگان قوم وعلما وروحانیون بازگشا باید کرد….. ویا اینکه دربهترین حالت جامعهٔ ببن المللی ، کشور های منطقه ازیک دولت مرکزی قوی که دیموکراسی را به لحاظ شکلی ، تنظیم ورهبری شده تمثیل نموده وتمام امور را ازیکدست اداره نماید ؛ حمایت کنند ویاهم از یک نظام مشترک مذهبی (امارتی) ـ تباری نوع عربستان سعودی که قضای کشور امنیت محلات وروستاها توسط طالبان اداره شود وامور سکتوری را تکنوکراتهای همکار آنها به پیش ببرند ؛ پشتیبانی نمایند.
“بالاخره در افغانستان چهل سال جنگ بوده ، نمی شود در بیست سال دیمو کراسی آورد ، مگر در “ستان ” های دیگر همسایهٔ افغانستان وایران “دموکراسی جیفر سنی ” حاکم است ؟ “. چنین است استدلال شوونیست ـ فاشیست های همچون غنی ، کرزی ، خلیلزاد ودیگران نزد باداران غربی شان ….
ازجانب دیگر پاکستان و کشورهای حامی آن با استدلال به اینکه ایلیت (نخبگان) افغانستان ودرمجموع مردم این کشور ااساساً قدرت ، استعداد وصلاحیت تشکیل یک دولت ملی ، ایجاد نظم وتأمین امنیت کشور وجلوگیری ازکشت ، تولید و قاچاق مواد مخدر را حتی با مصارف بلیون ها دالر وحضور وهمکاری نظامی وسیاسی جامعهٔ بین المللی طی حدود بیست سال در کشور خود نداشته اند؛ بهتر است قیمومیت اعلام ناشدهٔ این کشوربه پاکستانی دارای اردو واستخبارات قوی سپرده شود. پاکستان باهمکاری طالبان و تکنوکرات های پشتون در مطابقت با یکی از نظریه های ذکر شده در بالا البته با آوردن “عناصری ازاتحاد شمال سابق “( Elements of the Northern Allianceh” وبه همکاری مالی جامعهٔ بین المللی صلح ، امنیت وثبات را دراین کشور تأمین می نماید.،.،( صلح وامنیتی را که خود عامل برهم زدن آن به منظور برآردن جنین اهدافی بوده است) !
دلیلی را که پاکستان برای سپردن دولت تحت قمومیت آن کشور درافغانستان (خراسان) بدست پشتونها می تراشد این است که چون “ٓ پشتونها بصورت عنعنوی و انحصاری زعامت افغانستان را دردست داشته اند لذا به هیچوجه حاضربه دادن امتیاز به سایر اقوام نیستد حتی به قیمت افتیدن مجدد به دامان گروه های تروریستی یی مثل داعش وغیره. نمونه های چون پشتیبانی شان در گذشته ازطالبان و القاعده و درحال حاضرحمایت شان ازطالبان روی همین دلیل استوار است”
آیا پشتون های کشورما ازجمله کرزی وخلیلزاد نیز که لاف ازضدیت باپاکستان را می زنند ؛ دربدل حاکمیت بر سایر مردمان افغانستان (خراسان) ؛ قیمومیت آن کشور برین سرزمین را میپذیرند؟
اشرف غنی احمدزی روی دلایلی که خواهیم آورد آنرا دودسته می پذیرد.
دریک دید بدبینانه می توان چنین تصور کرد که با تطبیق سناریوی ازقبل تعین شده مبنی بر ناکام ساختن پروسهٔ نظام سازی وایجاد موسسات دیموکراتیک درکشورازجانب ایلیت پشتون ازجمله اشرف غنی و همکاران غلزایی وی چون حکمتیار ؛ آنها میخواهند با یک سازش نامقدس با خانهای دوسرهٔ پتان های پاکستانی ، کشور ما را به کام پاکستان فروببرند . آنها می خواهند ادارهٔٓ کابل ، پشاور بصورت کل وتاحدی هم از کویته وکراچی را پختون ها در اختیار داشته ونقش وسهم متناسب را درحکومت مرکزی اردو وپولیس آن کشورنیز بیشتر از پیش دراختیار داشته باشند .
برای رام ساختن اقوام دیگرافغانستان (خراسان) ابتدا ازطریق سرکوب و مهاجرت اجباری شان به کشور های آسیای میانه (که بیشتر نظر به تیوری آنها ازآنجاها آمده اند وبایدهم بربگردندـ ) به وسیلهٔ داعش ویا به بهانهٔ حمایت آنها ازداعش وسپس از طریق دلجویی وتسلیمی بقایای آنها ، سیاست پشتونیزه ساختن افغانستان (خراسان) را ازطریق غصب ملکیت های رانده شدگان غیر پشتون ازمناطق شان تحقق ببخشند . (چیزیکه اجندای پشتونیست های فاشیست جزأی اساسی آنرا تشکیل می دهد.)
پشتونیستهای فاشیست فکر می کند در ایتلاف با پنجابی ها نیروی دوم بعد از آنها را ازلحاظ نفوس درمنطقه تشکیل داده و یکجا با پاکستان اتومی امپراتوری احمد شاه ابدالی را درقلمرو تاریخی آن احیا می نمایند .
آیا این یک فانتیزی است و یا یک برنامهٔ واقعی ؟
آیاپاکستان جاغور بلعیدن افغانستان (خراسان) را دارد ؟
آیا کمال ناصر اصولی وهمکاران وی نیز برای همین هدف واقعی ویا فانتیزی در پارلمان می جنگند ؟