خبر و دیدگاه

امریکا غنی را کنار گذاشته است

مشکلی را که حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان در امریکا به وجود آورد، نباید دست‌کم گرفت. در پاسخ آنچه که مشاور امنیت ملی در امریکا انجام داد، داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی گفت که «مقام‌های افغانستان در هنگام اظهارنظر باید از دقتِ بیشتری استفاده کنند، چون امریکا یکی از متحدان استراتژیکِ کشور ماست.» این سخنان آقای عبدالله به وضاحت نشان می‌دهد که سخنان آقای محب یا نظر اصلی حکومت افغانستان نیست و یا این‌که دودسته‌گی و حتا چنددسته‌گی همچنان در سیاست‌های افغانستان بیداد می‌کند. هرچند تا هنوز اشرف‌غنی رییس حکومت وحدت ملی در مورد اظهارات اخیرِ مشاور امنیت ملی‌اش چیزی نگفته، ولی به نظر نمی‌رسد که این سخنان تصادفی از دهان مشاور امنیت ملی بیرون شده باشد.
آقای غنی به اندازه‌یی استبداد رای دارد که در هیچ موردی افراد نزدیک به او نمی‌توانند سخنانی غیر از آنچه را که او به آن‌ها دیکته کرده است، بر زبان آورند. در همین حال، آقای محب آن‌گونه که از عبا و قبایش پیداست، نه دپیلماسی خوانده و نه هم چیزی از آن سر در می‌آورد. گفته می‌شود که او در رشتۀ کمپیوترساینس دیپلوم دارد و این رشته هیچ سنخیتی با مسایل بین‌المللی و دیپلوماسی ندارد. آقای محب سخنانی را در امریکا بر زبان آورد که دقیقاً آقای غنی برایش تزریق کرده بود. این سخنان، سخنانِ آقای محب نه بل سخنانِ آقای غنی بودند.
در این‌که میان آقای غنی و زلمی خلیل‌زاد نمایندۀ وزارت خارجۀ امریکا در امور صلحِ افغانستان اختلافاتِ جدی وجود دارد، شک و شبهه‌یی نیست. آقای غنی به همین دلیل تلاش دارد که با مصارفِ گزاف جرگۀ مشورتی‌یی را برگزار کند که در آن صدای حمایت از مواضعِ او بلند شود. آقای غنی از آنچه که امریکایی‌ها برای صلح انجام می‌دهند، راضی نیست و آن را در مغایریت با منافعِ خود می‌داند.
در مورد این‌که گفت‌وگوهای دوحه چگونه انجام می‌پذیرد و چه اجندایی را به پیش می‌برد، واقعاً هنوز جزییاتِ خاصی وجود ندارد و نه هم مشخص است که در آن‌ها چقدر منافع ملی افغانستان و دستاوردهای هفده‌ساله مورد توجه است؛ ولی به هیچ صورت نمی‌توان قانع شد که آقای غنی به دنبال منافع ملی کشور باشد. او در هفته‌های اخیر به‌شدت دچار هراس و سراسیمه‌گی شده و فکر می‌کند که امریکایی‌ها دیگر آن اعتماد لازم و قبلی را نسبت به او از دست داده‌اند. اگر واقعاً در گفت‌وگوهای صلحِ امریکا با طالبان حرف‌وحدیث‌هایی وجود دارد که می‌تواند به منافع ملی افغانستان صدمه وارد کند، آقای غنی به صراحت می‌تواند در این خصوص صحبت کند. راه‌های زیادی برای گفت‌وگو با امریکایی‌ها وجود دارد، مگر این‌که امریکایی‌ها واقعاً نخواهند به او و مواضعش دلچسپی نشان دهند.
تا به حال، آنچه که از مذاکراتِ صلح دوحه می‌توان برداشت کرد این است که جانب امریکا هیچ توافقی با طالبان انجام نداده و همچنین این کشور گفته است که در مذاکرات صلح موقف و منافع مردم افغانستان در نظر گرفته می‌شود. از جانب دیگر، گفت‌وگوهای صلح تنها یک جانب ندارد. در این گفت‌وگوها افزون بر امریکا و طالبان، کشورهای زیادی دخیل اند و از جمله دولت افغانستان. متأسفانه آنچه که امروز باعث خشمِ آقای غنی و تیمش از روند گفت‌وگوهای صلح شده، بیشتر از همه برخاسته از سیاست‌های ناکام و یک‌جانبه‌نگرانۀ شخص خودش است. اگر آقای غنی در پنج سال گذشته به صورتِ مستبدانه همه چیز را در قبضۀ خودش نمی‌گرفت و به دیکتاتور کوچک مبدل نمی‌شد، امروز جایگاه دولت افغانستان در گفت‌وگوهای صلح بسیار واضح و روشن می‌بود.
آقای غنی در پنج سال گذشته با استفاده از سیاست حذف و ایجاد فاصله میان سیاسیون و جناح‌های مختلف افغانستان، خود و حکومت را به انزوای کامل سوق داد. ریاست‎جمهوری خودخواندۀ او حتا معاون اول ندارد. بسیاری از سیاست‌مدارانی که در ایجاد حکومت فعلی نقش اساسی داشتند، امروز در جایگاه منتقد و حتا اپوزیسیون قرار گرفته‌اند. آقای غنی حتا نسبت به شریک قدرتِ خود چنان بی‌اعتنایی و بی‌احترامی انجام داد که میان ارگ و سپیدار دره‌یی از بی‌اعتمادی و سوءظن ایجاد شده است. این‌ها همه در روند صلح تأثیرهای منفی و مخربِ خود را به جا گذاشته‌اند.
آقای غنی اگر پایگاه ملی و مردمی می‌داشت، هرگز نسبت به گفت‌وگوهای دوحه چنین بی‌اعتماد و مشکوک نمی‌بود. او می‌داند که فقط با اتکا به نیروها و کمک‌های خارجی می‌تواند قدرت را در اختیار داشته باشد. او در میان مردم فردی ناشناخته و غیرقابل اعتماد است. حالا نیز با جبهه‌گیری در برابر امریکا می‌خواهد امتیاز صـلح را از آنِ خود سازد. در حالی که هیچ امتیازی برای او در این روند متصور بوده نمی‌تواند.
گفت‌وگوهای صلح زمانی معنادار می‌شود که مردم افغانستان و نیروهایی که همواره در کنار مردم در لحظات دشوار قرار داشته‌اند، وارد این روند شوند. امریکایی‌ها دقیقاً این موضوع را درک کرده‌اند که با آقای غنی صلح و امنیت در افغانستان تأمین نمی‌شود. او در پنج سالِ گذشته عامل جنگ، نفاق و کشتار نظامیان و غیرنظامیان بوده است. نمونۀ روشن و واضح آن، لشکرکشی هفتۀ گذشته او به شهر مزارشریف می‌تواند باشد. آیا هیچ عقل سالمی اجازه می‌دهد که در بحبوحۀ جنگ با دشمنانِ افغانستان به یک ولایت لشکرکشی شود و نیروهای خودی در برابر هم قرار بگیـرند؟

ماندگار

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا