تشکیل حکومت موقت؛ حوزه مقاومت چه باید کرد؟

البته با پیشدستی از استفاده کلمه “نادان” در مورد کرزی و اشرف غنی معذرت میخواهم چون صفت دیگری برای آنها نیافتهام.
ولی جان گپ:
دوستی داشتم که هر از گاهی روی مسایل جهانی با هم بحث میکردیم با استناد به کتاب “کمیته سه صد” ادعا میفرمود که سیاست و توطیه امپریالیسم در مورد افغانستان و جهان را همین کمیته ۳۰۰ نفره آمریکایی پیش میبرد و دیگران، حتی روسای جمهور آمریکا، نقشی در سیاست گزاریهای بزرگ ندارند.
البته که حقیر نه این کتاب را خواندهام و نه هم میدانم که چنین کمیته یی وجود دارد یا خیر. ولی یک چیز را خوب میدانم که خطرناکترین انسانها کسانی اند که فقط یک کتاب خوانده اند، و در نتیجه قضاوت و جهان بینی خویش بر همان یک نسخه استوار کردهاند. ذهنیت طالب و بیشتر مذهبیون ما هم محدود به مطالعه یک کتاب است که متاسفانه آنرا بدرستی هم نمیدانند. اگر چیزی غیر از آن بود اینجا چهل سال جنگ دوام نمیکرد.
کرزی و چپیها
کرزی که در سیاست جهانی حتی یک کتاب حسابی هم نخوانده بود، مشورههای کریم خرم در مورد “توطیه آمریکا” را خط قرآن تصور کرده و طلاییترین شانسهای افغانستان را با کمال “حماقت و خبطهای” فراوان بر باد داد. اگر کسی را در تاریخ معاصر افغانستان بیشتر لعنت کنم، همین آدم بیخرد و جفنگگوی است. لطفآ این آدم را زیاد بالا نکرده و نه هم دوباره امتحان کنید.
همچنین، بیشتر چپگراهای افغانستان، که هنوز هم دنیا را از زاویه “امپریالیسم جهانخوار و سوسیالیزم آدم ساز” میدیدند در ترویج آمریکاهراسی و تئوری توطیه نقش قابل ملاحظه بازی کردند. حقیر هر باریکه تیوری “توطیه آمریکا” را رد میکردهام؛ بیشترین استهزا از طرف نکتیایی پوشان همین گروه بر من بینکتایی وارد میشد. جالب اینکه حقیر جهادیون کمسواد را در مسایل جهانی واقعگرا تر از چپیهای باسواد یافته بودم.
غنی میرود و حکومت موقت میآید
غنی اگر چه اهل مطالعه بود ولی کتابها نتوانستند که بر عادات و ذهنیت قبیلهای او چیره شوند. تعصب و قومگرایی حک شده در ضمیر این انسان بیضمیر، آخرین میخ بر تابوت وحدت ملی کوبید و انگیزه جنگ از نیروهای امنیتی گرفت تا طالب بر بیشتر کشور چیره شد. به گفته حضرت سعدی “نه محقق بود نه دانشمند / چارپاپیی برو کتابی چند”.
غنی در سیاست داخلی “احمقترین” کسی در تاریخ این کشور بوده است. وقتی او با داکتر عبدلله هم نتوانست کنار بیاید، معلوم بود آن تکروی و خودخواهی چه نتایجی ببار خواهد آورد. عبدلله یک فرد نبود بلکه یک حوزه بزرگ سیاسی بود که غنی آنرا توهین کرده و به حاشیه کشانیده بود.
حال این آدم منزوی، حمایت چند فیسبوک چلونکی غلزایی را میزان محوبیت خویش تلقی کرده، میخواست بر شانههای افغانستان و آمریکا پنج سال دیگر هم سواری کند. و آمریکا هم که سخت از او مایوس شده است مجبور دنبال چاره نهایی شد تا ازین کشتی شکسته خودش را نجات دهد.
حکومت موقت یگانه آبرو ایست که برای آمریکا باقی مانده است. اگر در آنهم تاخیر شود، منتظر توییت “خروج بدون قید و شرط” ترامپ باشید. اگر چه بیشتر سیاسیون افغانستان حکومت موقت را یک عقب نیشنی و پسگرد تاریخی میدانند، ولی نفرت از غنی چنان است که مردم این عقبگشت را بهتر از تداوم حاکمیت او میدانند.
چاره حوزه سیاسی مقاومت
باوجودیکه استاد عطا و داکتر عبدالله حوزه سیاسی مقاومت را در یکی از مراحل خیل حساس تاریخی به پراگندگی شدید و ناامیدی مواجه کردهاند، ولی این حوزه به مراتب بزرگتر از آن است که در قید این دو فرد “بیعرضه و بیخرد” باقی بماند.
پس چه باید کرد؟
۱ . در اتحاد حوزه تلاش شود و از حماقت منطقهگرایی جدن بپرهیزید. اتحاد، اتحاد، اتحاد. فقط با همین شما را جدی خواهند گرفت.
۲. در هماهنگی با سایر گروههای قومی در مقابل امتیازگیری طالب و پاکستان متحدانه ایستاد شوید.
۳. تداوم کار نهادهای امنیتی کشور خط قرمز ما باشد و نباید حتی روی آن کسی جرات صحبت داشته باشد.
۴. بر تغییر ساختار نظام سیاسی کشور تاکید جدی صورت گیرد. در غیر آن بیاعتمادی ملی ادامه پیدا خواهد کرد و افغانستان فقیر حوصله آنرا دیگر ندارد.
۵. بر انتخابات بعنوان یگانه میدان بازی در کشور تاکید جدی صورت گیرد.
۶. طالب باید تضمین بدهد که مثل سایر گروهها خلع سلاح شود.
۷. از تهدید اینکه طالب کشور را دوباره بگیرد، ترس نداشته باشید. نه طالب چنین کاری کرده میتوانید و نه کسی اجازه این حماقت دوباره را به این گروه خواهد داد. طالب این را نیک میداند. افغانستان کشور ۳۰ سال پیش نیست.
۸. دشمنی بیمورد با پاکستان را کنار بگذارید. نتیجه آن جز تداوم بیامنیتی چیزی دیگری نخواهد بود. از خود بپرسید که چرا پاکستان عاشق طالب و گلبدین بوده است؟ آنگاه خواهید دانست که کلید در دست آنهاییست که با تشویق هند، سرود لر او بر میخوانده اند.
۹. روابط تانرا با روسیه، چین، ایران و حتی پاکستان هر چه زودتر بهتر سازید. هیچ یک ازینها نمیخواهند که طالب دوباره صاحب قدرت دیروز شود.
۱۰. در مذاکرات با کشور های منطقه و طالبان بر حضور کوچک نیروهای بینالمللی تا میان مدت تاکید کنید. تبلیغات این گروه را زیاد جدی نگیرید. گلبدین هم نیروی خارجی نمیخواست! در غیر آن صورت، در انتظار احتمال خانه جنگی و قطع کامل منابع پولی باشید. این را همه بدانند که روسیه، ایران و چین و پاکستان هرگز جای خالی آمریکا را، حد اقل از نظر اقتصادی، پر کرده نمیتوانند. خود اینها هم میدانند.
۱۱. اگر طالب و شماری از فاشیستهای قومی بر برتریجویی و حاکمیت دوباره این گروه نادان تاکید کنند، آینده خیلی خطرناکتر از گذشته در انتظار افغانستان خواهد بود. حتی پاکستانیها حالا چنین فکری ندارد چون عواقب آن نیک میدانند.
۱۲. در غیر آن صورت، تجزیه کشور، به عنوان راه حال آخری و دایمی، با کشورهای آسیای میانه، روسیه، ایران، چین و سازمان ملل به شکل جدی در میان بگذارید چون همه میدانند که این معضله (پس از رفتن امریکا) دامن اینهمه را بیشتر از دیگران خواهد گرفت. جنگ دیگر جنگ تجزیه افغانستان خواهد بود که دامن کشورهای منطقه را نیز خواهد گرفت. به همین سبب تجزیه میسر خواهد شد. این تئوری در امریکا ۱۰ سال پیش پیشکش شده بود، ولی مجال نیافت. کشور های منطقه اینبار دیر درنگ نخواهند کرد.
۱۳. مشاور امنیتی پیشین دونالد ترامپ، آقای ستیف بنون، زمانی گفته بود که برای جزا دادن روسیه و ایران کافیست آمریکا افغانستان را بحال خودش رها کند تا اینها از لذتی را که آمریکا میبرد، بی بهره نمانند. آیا آنروزخواهد آمد؟ بعید تصور نکنید.
درست است ، ولې اولاً مادر ان تان از پدر ان تان جدا شوند و طلاق ثلاثه بګیرند ، بعداً نظر جدا ساختن شمال افغانستان را ازجنوب بدهید . زیرا این چنین نظر از تمام دشمنان داخلی و خارجی افغانستان است . نه از خود افغانها .
سخی
ماده دوازدهم ارایه شده از طرف نویسنده مضمون، فکر میکنم یگانه راه حل معقول و پسندیده خواهد باشد تا افغانستانرا از شر وطنفروشان طالب برای همیش نجات یابد. باید سمت شمال که باشندگان عمده آن تاجک ها و هزاره ها و از بکها،…وغیره اند میتوانند طور دموکراتیک و زندگی کنند و زهبر دولتی خودرا با انتخابات آزاد و دموکراتیک انتخاب نمایند و همیشه از ذلت و بردگی نجات یابند. طالبان به هیچ عنوان اصلاح پذیر نیستندو وطنفروشی و غلامی کشور های بیگانه در خون و رگ اینها عجین شده است و اصلاح پذیر هم نمیباشندو به این حساب آمادگی بخاطر تجزیه افغانستان و نجات دادن خود از گند طالب ایجاب مینماید که گروهای مسلح داوطلب قوی تشکیل گردد. و به کشور های همسایه چین و آسیای میانه و ایران و امریکا اطمینان داده شود که هیچگاه خطری از این ساحه به آنها متوجه نخواهد بود.
به نظر من يگانه راه نجات تجزيه افغانستان است. تا برادران سمت جنوب مطابق دلخوا خود وشمال مطابق دلخوا خود مثل برادر حكومت هاي عليحده بسازند.مانند كشور هاي بالكان