بُنبست صـلحِ افغـانستان
درحالیکه برخی منابع غربی از توافقهای پنهانِ زلمی خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ وزارت خارجۀ امریکا برای صلح افغانستان با طالبان در قطر خبر میدهند؛ اما ارگ که از تازهترین دیدارِ آقای خلیلزاد با اشرفغنی رییس حکومت وحدت ملی سخن میگوید، تأکید دارد که هیچ توافقِ پنهانییی با طالبان صورت نگرفته و آقای خلیلزاد تمام جزییات مذاکراتش را با نمایندهگان طالبان در اختیار آقای غنی قرار داده است.
در مورد مذاکراتِ آقای خلیلزاد با طالبان هنوز چیز روشنی بهدست نیامده و نه خود او در اینباره برای رسانهها جزییات داده است. آخرین سخنِ آقای خلیلزاد در جمع روزنامهنگاران در کابل، خوشبینی محتاطانه در مورد صـلح بود. سوای این، او نه توضیحی داده که با چه کسانی در قطر دیدار کرده و خواستهای اصلی طالبان برای پیوستن به روند صلح، اگر واقعاً روند صلحی باشد، چیست. فعلاً همه چیز در هالهیی از سکوت و ابهـام قرار دارد و یگانه منبع موثق در خصوص مذاکراتِ آقای خلیلزاد با طالبان میتواند همان منابع غربی باشند که هرازگاهی مسایلی را مطرح میکنند. به تازهگی اسوشیتد پرس نوشته که آقای خلیلزاد با طالبان در مورد ایجاد حکومت موقت که در رأس آن نیز ستار سیرت یکی از چهرههای سیاسی تکنوکرات قرار داشته باشد، به توافق رسیده است.
آقای سیرت رقیب اصلیِ حامد کرزی در کنفرانس بُن بود که نتوانست حمایت اکثریتِ شرکت کنندهگان را برای ریاست حکومتِ موقت جلب کند. حالا اگر بازهم گزینۀ امریکا برای ایجاد حکومت موقت و زمینهسازی برای مشارکت سیاسی طالبان در حکومت آینده آقای سیرت باشد، زیاد دور از ذهن نمینماید. هرچند نمیتوان به تواناییهای سیاسی و جسمیِ آقای سیرت برای بیرونرفت از وضعیتِ موجود در کشور زیاد مطمین بود. او سالهای زیادی را دور از کشور و مناسباتِ آن زیسته و بعید به نظر میرسد که تصور روشنی از آنچه که در طی این سالها کشور افغانستان تجربه کرده، داشته باشد.
مسلماً میان اینکه از طریق رسانهها و مطالعۀ آثار و نوشتهها از وضع و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ یک جامعه با خبر شویم و اینکه خود در بطن جامعه زندهگی کنیـم و این تحولات را از نزدیک ببینیم و لمس کنیم، تفاوتِ زیادی وجود دارد. آقای سیرت از نوع طیفِ اول است که در چهار یا پنج دهۀ گذشته فقط از افغانستان شنیده است و این برای کسی که قادر باشد مدیریت سیاسی را به شایستهگی انجام دهد، نمیتواند کافی باشد. از جانب دیگر، بحث ایجاد حکومت موقت از کجا نشأت گرفته است؟ آیا با ایجاد حکومت موقت میتوان معضل فعلی کشور را حل کرد؟
این خود جای سوال دارد. شاید برای چند روزی با ایجاد تحول جدید و آمدنِ تغییرات در ساختار سیاسـی، جامعۀ افغانستان دچار شوک شود که به تبع آن میتواند دوباره فضای رخوتِ سیاسی فعلی را تکان دهد، ولی در درازمدت دوباره وضعیت به نقطۀ صفر برمیگردد. تجربه چهار دهۀ اخیر کشـور بهدرستی نشان داده که نسخههای موقت فقط میتوانند درد را کم کنند ولی آن را برطرف نمیکنند. جامعۀ افغانستان واقعاً به ریشهیابی و ریشهکن کردن معضلاتِ خود نیاز دارد تا بتواند روی پای خود قرار گیرد. اگر جامعۀ جهانی و بهویژه امریکا میخواهند به این کشور کمک رسانند، باید از پیچیدن نسـخههای موقت و سطحی که فقط دردسر خودشان را میتوانند کاهش دهند، دست بردارند و واقعاً بگذارند که مردم افغانستان راه اصلی رفع بحران را از درون مناسبات جامعه پیدا کنند.
آیا امریکا و دولتمدارانِ کشور میدانند که مردم افغانستان به ایجاد حکومت موقت راضی هستند؟ کی از مردم پرسیده که چه میخواهند و چگونه میخواهند؟ آیا همواره باید سرنوشت سیاسی مردم افغانستان در پشت درهای بستۀ کشورهای دیگر مشخص شود؟ نقش و سهم مردم افغانستان در آیندۀ سیاسیشان چیست؟
یک بار امریکا به بهانۀ مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد و با سقوط رژیم خودکامۀ طالبان، حامد کرزی را در رأس یک حکومت موقت و بعد انتقالی و بعد ریاست جمهوری قرار داد. هفده سال از آن زمان گذشته، بسیاری مسایل در افغانستان تغییر کرده، حالا دوباره امریکا برای اینکه نتوانسته در عرصۀ نظامی طالبان را شکست دهد، میگوید که این گروه «شکستناپذیر است» و باید از راه مذاکره و تفاهم به نتیجه رسید. در این میان، وضعیت و خواست مردم افغانستان چه میشود؟ آیا شهروندان کشور میخواهند که به جای ساختار فعلی، دوباره همه چیز از نو آغاز شود ولی این بار با حضور طالبان چون در کنفرانس نخستِ بُن این گروه مورد غفلت واقع شده بود؟
اگر واقعاً طرح امریکا برای بیرونرفت از معضل جنگ در افغانستان همین باشد، باید نسبت به آینده و آنچه که اتفاق خواهد افتاد، بسیار نگران بود. شاید حالا به صورتِ فوری پیامدهای چنین تصمیمی چندان خود را نشان ندهند، ولی در آینده بدون شک وضعیت بدتر از چیزی خواهد شد که حالا با آن مواجه هستیم.
ماندگار