خلیـلزاد؛ خـالقِ بحــران یا پایانبخشِ بحـران؟

این روزها به صورتِ عجیبی یاد و خاطرههای تلخِ سال ۱۳۹۳ را در ذهنها زنده میکند. در آن روزها هم که بحث انتخابات ریاست جمهوری داغ شده بود، زلمی خلیلزاد فرستادۀ پیشینِ امریکا به افغانستان آمده بود و با آنکه هیچ سمتِ رسمییی در تیم دموکراتها نداشت، ولی چنان در مسالۀ انتخاباتِ کشور دخالت کرد که کُل فضای انتخاباتی را در هم تنیـد. او مثل این شب و روزها مهمان بزمهای سیاسی بود و با کنشگران سیاسیِ کشور بر سر تکتهای انتخاباتی چانهزنی داشت.
پیامد سفر آقای خلیل زاد در سال ۱۳۹۳ ایجاد یک تکت انتخاباتیِ از قبل برنامهریزی شده بود، که در کارش موفق نیز شد. او توانست در جمعها و مهمانیهای سیاسی، تخمِ سوءظن و ناباوری را در میان جناحها و ایتلافهای سیاسی کشت کند و وضعیت را چنان تغییر دهد که هیچ ایتلاف ملی و مردمییی شکل نگیرد.
آقای خلیلزاد در روزهایی مشابه با سال ۱۳۹۳، با برنامه و آجنـدایی تازه وارد افغانستان شده است. اینبار اما یک بار دیگر با سمتِ رسمی یعنی تسهیلکنندۀ گفتوگوهای صلح با طالبان وارد کشور شده و در حالِ رایزنی و گفتوگو بر سر مسایل مختلف و از جمله مذاکره با طالبان و انتخابات ریاست جمهوری است. یکی از روزنامههای امریکایی در مقالهاش فاش کرده که آقای خلیلزاد این بار میخواهد پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، طالبان را وارد قدرت سیاسی کنـد. این روزنامه نوشته که آقای خلیلزاد طرح به تأخیر انداختن انتخابات ریاست جمهوری را به سران حکومت و شخصیتهای سیاسیِ افغانستان پیشکش کرده است. به نوشتۀ روزنامه، گویا امریکا تصمیم گرفته که از هر راه ممکن کاری کند که تا رسیدن به توافق با طالبان انتخابات ریاست جمهوری در کشور برگزار نشود. این روزنامه گفته که ظاهراً این طرح مورد استقبال سرانِ حکومت قرار نگرفته است.
در همین حال، این روزنامه به طرحهای بدیلِ دیگری نیز اشاره کرده که احتمالاً آقای خلیلزاد در صورت ناکامی در طرح نخسـت، یعنی به تأخیر انداختن انتخابات ریاست جمهوری، از آن گزینهها استفاده خواهد کرد. برگزاری لویه جرگۀ اضطراری به هدفِ ایجاد حکومت انتقالی که مورد حمایت حامد کرزی رییس جمهوری پیشینِ کشور هم هست و ایجاد حکومت موقت در ایتلاف با طالبان، به باور نویسندۀ روزنامه، دو طرحِ دیگرِ آقای خلیلزاد در آینده میتوانند باشند.
اینکه آقای خلیلزاد چقدر در پیـاده کردنِ طرحهای خود موفق خواهد شد، برمیگردد به جوِ حاکم بر سیاستهای کشور و بیداری نخبهگانِ سیاسییی که در حال گفتوگو با وی هستند. امریکا تا به حال اصلیترین چهره در سیاستهای افغانستان بوده و شاید به همین دلیل نیز تلاش کرده که همواره دیدگاههایش را به شکلها و از راههای مختلف بر سیاستمدارانِ کشور تحمیل کند. شاید در سالهای نخستِ پس از فروپاشی نظام طالبانی در افغانستان، چنین برخوردی میتوانست به عنوان برخورد پیشگیرانه و مهار قدرتهای محلی و ایجاد ساختارهای سیاسیِ مناسب برای کشوری که همه چیزش را در جنگ طولانی از دست داده، قابل درک و توجیه باشد؛ ولی آنچه که پس از آن سالها اتفـاق افتاد، تصویر خوبی از سیاستهای امریکا برای شهروندان افغانستان ارایه نکرد.
حمایت بیدریغِ امریکا از حامد کرزی رییس جمهوری پیشین و نگه داشتنِ او در قدرت سیاسی برای سیزده سال پی هم، از اشتباههای فاحش کاخ سفید در افغانسـتان بود. پس از آن نیز امریکا عملاً در انتخابات سال ۱۳۹۳ دخالت مستقیم انجام داد و به بهانۀ میانجیگری در حل بحـران انتخاباتی، تیمی را به ارگ فرستاد که از میان تقلب و دسیسه سر برآورده بود. نتیجۀ آن حمایت و ایجاد حکومت توافقی در کشور، چیزی شد که امروز شاهد آن هستیم.
امروزِ افغانستان، بسیار دردناک و تأثرآور است. افغانستان از مسیری که میتوانست به صلح و امنیت نزدیک شود، دور افتاد و یک بار دیگر با بحرانهای وحشتناک و ویرانگرِ دهههای گذشته مواجه شد. چنان به نظر میرسد که «دموکراسی افغـانی» روزهای پایانیِ خود را سپری میکند. هر سه طرحی را که آقای خلیلزاد در پی به کرسی نشاندن آنهاست، میتوانند به معنای پایان یافتن دموکراسی در افغانستان تلقی شوند. اما پرسش اینجاست که آیا اینبار هم سیاستمدارانِ کشور فریب این بازیها را خواهند خورد و در چاه دیگری سقوط خواهند کرد؟
واقعا پاسخ به چنین پرسشی با شناختی که از سیاسیونِ فعالِ کشور وجود دارد، بسیار دشوار به نظر میرسد. آنها به استثنای چند چهرۀ بادرایت که کمتر در تلاش معاملهگری بودهاند، همواره قربانیِ تصمیمهای آنی و مقطعیِ خود شده اند. در انتخابات سال ۱۳۹۳ کاملاً این وضعیت مشخص بود. اگر در آن انتخابات یک تیم نیـرومند ملی شکل میگرفت که توانایی مدیریتِ کشور را میداشت و از بُعد مشروعیت سیاسی نیز با چالش جدی مواجه نمیبود، امـروز آقای خلیلزاد دربهدر به دنبال سران طالبان که خود روزی آنها را تروریست میخواند، نمیگشت.
بهراسـتی بعضی وقتها آدم گیج میشود که آیا امریکا در بحـران افغانستان گیر مانده است و یا اینکه این بحران را به نفعِ خود میداند؟… به هر حال آن چه که مهم است، بیـداری مردم و نخبهگان سیاسی کشور است که اینبار موفق شوند از مخمصۀ در حالِ شکلگیری جلوگیری کنند و نگذارند که افغانستان دوباره به دست قاتلانِ خود بیفتد!
ماندگار