خبر و دیدگاه

دموكراسي إسلامي ‎

فصل نهم
احزاب سياسي
براي اينكه ما تشبثات سياسي كنيم بايد خود را بشناسيم . حديث رسول كريم است كه هر كس خود را شناخت خدا را شناخت . اين شناخت بسيار وسيع است و در همه عرصه هاي زندگي ما بايد خود را ارزيابي كنيم . مهم ترين شناخت كه همه ما از خود داريم مسلمان بودن ما است كه ما أكثريت تام همه الحمدالله مسلمان هستيم . چون مسلمان هستيم بايد اتكا به قرآن داشته باشيم و در قدم دوم گفتار و روش سيد مرسلين .
آيا در يك جامعه مسلمان حزب سياسي كار ما را حل ميكند ؟
تعريف حزب در قرآن چيست ؟
آيا مسلمانان در طول تاريخ كلاسيك اسلام كلمه حزب را به كار برده اند ؟
مطالعات تاريخي نشان ميدهد كه مسلمانان هميشه از كلمه حزب در تاريخ اسلام خود داري كرده اند زيرا حزب در قرآن به معني حزب سياسي نيست . وقتي ما سوره احزاب را ميخوانيم مي بينيم كه حزب به آن گروه خطاب شده است كه مخالف اسلام ، و به ضد و مخالفت پيامبر قد اعلم كرده است. براي همين منظور در تاريخ كلاسيك از استعمال اين واژه خودداري شده و به جاي آن نهضت ، جنبش ، حركت ، جماعت و غيره استعمال شده است . پس اگر نام حزب را در امور سياسي استفاده مي كنيم به بيراهه رفته ايم زيرا معني حزب در قرآن چيزي ديگري است. اساسا در اسلام حزب و حزب بازي اصولا نيست. ما همه نظر به حكم قرآن با هم خواهر و برادر هستيم. منافع مسلمانان بايد يكي باشد، هدف مسلمانان بايد يكي باشد، مرام مسلمانان بايد يكي باشد. سرنوشت مسلمان به مسلمان بسته است و حديث شريف كه سعدي عليه الرحمه از آن يك شعر زيبا ساخته كه همانا بني آدم اعضاي همديگراند كه ز آفرينش زيك جوهر اند تا اخير شعر  گوياي همين حقيقت است كه بين مسلمان نبايد نفاق باشد. نه بايد دو رويي باشد. مسلمان با مسلمان همكاري ميكند و واژه قرآني آن تعاون است. مسلمانان با هم در امور مشوره مي كنند و كلمه پارلمان اساسا ميراث مسلمانان به غرب است. كلمه پارلمان از parler فرانسوي آمده است يعني سخن گفتن و در امور ” گپ زدن ” كه همان مشوره كردن در امور است. نظام سياسي اسلام به اساس مشوره ، تعاون است نه اينكه هر روز مانند غربيان ما به فرق فرق همديگر بكوبيم براي اينكه منافع شخصي و گروهي را حمايه كرده باشيم. در اسلام همچو چيزي به نام حزب سياسي وجود ندارد و اگر امروز دارد ؛ تقليد كوكورانه غرب و عدم شناخت اصولي قرآن مجيد است.
در كشور هاي رو به انكشاف كه اكثر مردم بيسواد هستند آنانيكه براي حزب كار ميكنند ميخواهند تا مردم را با دروغ و فريب شستشو ي مغزي كنند. چون جامعه قومي و قبائلي است اكثرا  مردم براي همان كسي راي ميدهند كه از قوم و قبيله اش مي باشد. تقوي و درايت و لياقت در كار نيست. احزاب در كشور ها ي عقب مانده چون صنعت پيشرفته نيست و سرمايه وجود ندارد نفاق زياد تر توليد مي كند ازينكه اتحاد و همدلي را به وجود بياورد. مهمتر اينكه كشور هاي رو به انكشاف آن قدرت اقتصادي را ندارد كه يك حزب مي آيد و كار هاي حزب كه در گذشته سر اقتدار  بوده باطل ميكند و قوانين جديد را وضع ميكنند . چنانچه آقاي ترمپ كار هاي اوباما را باطل ساخت. تصور كرده مي توانيد كه چه مصرف هنكفت است كه يك قانون در هر چهار سال تغيير بخورد. در اسلام نه تنها ضياع وقت است ، إسراف است . احزاب به جاي اتحاد باعث نفاق مي شوند. يكي از دلايل كه مرحوم محمد ظاهر شاه در  دهه دموكراسي قانون احزاب را امضاء نكرد همين دلايل بوده است. هدف همه ما مشترك بايد باشد: استقلال ، آزادي ، امنيت ، آزادي هاي فردي ، اقتصاد پيشرفته ، تساوي حقوق بين زنان و مردان و همه اقوام ، مبارزه با تعصب و تبعيض و تنك نظري و هر آن چيزيكه ضد كرامت انساني است. براي خير و خوبي حزب در كار نيست. براي اين همه خوبي ها برادري و همكاري در كار است.
من تاسف مي كنم كه يك عده هستند كه به نام حزب و حزب بازي افغانستان را زياد تر تكه تكه خواهند كرد . “لاتفرقوا” حكم قرآن است و حزب باعث تفرقه ميشود. و اين شايسته يك جامعه مسلمان متمدن نيست. كساني كه تاريخ اروپا را درست ميدانند خوب ميدانند كه يكي از دلايل ظهور هيتلر در آلمان موجوديت زياد تر از سي حزب بود كه به جاي منافع ملي آلمان منافع گروهي و شخصي شان مطرح بود و هيچ كس به فكر آلمان نبود. و اين روند در يك كشور پسمانده هزار بار آسيب پذير است. اينكه كشور هاي غربي مارك دموكراسي خود را پيشكش ميكنند براي اين است كه منافع شان در شرايط اقتصادي جهاني همين است نه منافع مردم يك كشور فقير و عقب مانده.
٢٦ سپتامبر ٢٠١٨

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا