بافت های نا گسستنی افغان ها سپر قوی در برابر حملات بر قشر خاص
در طول تاریخ کشور های که به ترقی و رفاه رسیده اند تنها راه پیشرفت و مسیر آنان علم دانش بوده است هیچ کشور در جهان وجود ندارد که بدون قشر تحصیل کرده و آموزش دیده به پیشرفت و تعالی رسیده باشد .
افغانستان در طول جنگ چهار دهه تمامی داشته های مادی و معنوی خود را از دست داد و پس از سال 2001 یکبار دیگر این هستی با حضور جامعه جهانی در افغانستان در حال رونق گرفتن است در سال های اول حضور خارجی در کشور در کنار بخش های دیگر بخشی که دور از انتظار رشد کرد علاقمندی مردم به آموزش و پرورش بود که این یکی از مولفه های اساسی برای آبادانی افغانستان است . گروه های مسلح که حمایت کشور های بیرونی را با خود دارند با تهدید های گوناگون در ولایات از قبل ، مسموم ساختن دانش آموزان دختر ، بمب گذاری مکاتب ، مسدود ساختن مکاتب به روی شاگردان و استفاده کردن از مکاتب به عنوان سنگر تلاش کردند که این روند مهم و اساسی را که آینده کشور به آن گره خورده است را مختل سازند .
گروه داعش به تازه گی یکبار دیگر به ادامه تلاش های مخرب خود در افغانستان گروهی جوانان دانش آموزش یک مرکز آموزشی به نام موعود را در دشت برچی کابل که عمدتاٌ باشنده گان آن مردمان اهل تشیع هستند هدف قرار داد که در آن نزدیک به پنجاه دانش آموز کشته و بیش از شصت تن دیگر زخمی شدند .
گروه های تروریستی که اهدافی جز وحشت و دهشت ندارند بدون تفکیک مردمان افغانستان را هدف قرار میدهند . این گروه ها به خصوص گروه داعش تلاش میکند بر علاوه جلوگیری فراگیری دانش از سوی جوانان به تفرقه های مذهبی درکشور نیز دامن بزنند .
دامن زدن به مسایل تفرقه ای به خصوص مذهب در طول تاریخ در افغانستان هیچگاهی جا نداشته است بلکه بافت های ذهبی و قومی در افغانستان به حدی با هم آمیخته و بافته هستند که این گونه حملات نه تنها باعث تضعیف این آمیتخه گی ها نمیشود بلکه این بافت ها را نیز مستحکم تر میسازد . گروه های جنگجو در افغانستان به نام اسلام انسان های بیگانه را می کشند . این گونه کشتار ها در هیچ جای اسلام و حتی ادیان غیر اسلامی وجود ندارد . کشتن انسان های بی گناه و غیرنظامی به عنوان یک ضعف گروه های تروریستی تلقی میشود زیرا آنان نمیتوانند که با نیرو های افغان در میادین نبرد به گونه مستقیم بجنگند از اینرو به حملات انتحاری و انفجاری و هدف قرار دادن مردم رو آورده است .
هدف دیگر که گروه های تروریستی اینست که تلاش میکنند با چنین حملات فاصله میان مردم و حکومت را بیشتر ساخته و یک قشر را بر قشر دیگر جامعه برتری بدهد که این خود زمینه را برای دور ساختن مردم از حکومت مهیا می سازد .
برای بیرون رفت از این وضعیت نیاز است که حکومت افغانستان شهروندان کشور را متحد تر از گذشته در برابر این گونه حملات و گروه ها بسازد . مردم نیز باید در برابر این گروه به جای همدردی کردن با قربانیان دست به گریبان این گروه برده و نگذارند که تحت عناوین مختلف افغان ها کشته شوند زیرا گروه های تروریستی به هیچ دین و آینی پا بند نیستند .
مردم باید بدانند که نجات از مشکلات و حتی نقص عضو و مرگ، در عقب نشینی از میدانهای شعار و عمل و رنجیدن از بعضی بزرگان و حکومت نیست، بلکه از یک طرف مطالبات مورد نظر از بزرگان و حکومت مطرح گردد و به خصوص برای تامین امنیت از سوی نهادهای دولتی به مبارزه پرداخته شود و از طرف دیگر از نظامی که با اشتراک مساعی و حمایت خود مردم به وجود آمده پشتیبانی ی جدی و همه جانبه صورت بگیرد.