خبر و دیدگاه
عنعــنه لــویه جــرگــه
مــا شــکر با داشــتن افتخــار عنعــنه لــویه جــرگــه دیگــر به ســوغــات هــای غــربی مــاننــد پارلمــان و قــانون اســاسی نیــاز نداریم.
بدون شک که پدیده های نوین زندگی اجتماعی چون پارلمان و قانون اساسی برای اکثر جوامع بشری دست آورد های خوب و ارزشمندی به حساب می آیند که در فقدان آنها جامعه دچار بسا مشکلات و معضلات فراونی خواهند گشت.
اما کشور عزیر ما افغانستان با داشتن تاریخ و تمدن پنجهزار ساله به یقین که نیازی به چنین چیز ها ندارد چون به روایت اسناد و مدارک معتبر تاریخ جهان پدیده پارلمان و قانون اساسی دنیای غرب ریشه در همان لویه جرگه عنعنوی و سنتی ما دارد.
اما ناگفته نباید گذاشت که ما برای رفع سو تفاهم بایست میان جرگه های قومی و لویه جرگه تفکیک قایل شویم چونکه بعضا آگاهانه و یا نا آگاهانه لویه جرگه بجای جرگه قومی قرار داده شده و آب به آسیاب دشمنان و مخالفین لویه جرگه ریختنانده می شود.
در جرگه های قومی و لویه جرگه فقط وجهه مشترکی اسمی وجود دارد در غیر آن میان شان فاصله بزرگی به وسعت زمین تا آسمان موجود است.
جرگه های قومی فقط برای حل و فصل منازعات فامیلی ، قومی و قبیلوی در محدوده قریه و منطقه از طرف بزرگان و محاسن سپیدان منطقه دایر شده و از تشنج و خشونت های احتمالی جلوگیری میکرد یا از شدت آنها می کاست.
اما لویه جرگه یک گرد هم آیی سرتاسری کشور از بزرگان علم و دانش، ادبا و شعرا، فیلسوفان و حکما و سایر نخبگان مملکت بوده که پیرامون مشکلات جامعه با هم بحث و تبادل نظر کرده و راهکار های سنجیده و عملی برای بیرون رفت از معضلات موجود جستجو میکردند.
نه تنها برای حل و فصل مشکلات و معضلات موجود که حتی برای پیشگیری از وقایع ناگوار در آینده تدابیر عالمانه و حکیمانه می سنجیدند که ثمره کار و زحمات همان پیش قراولان تمدن انسانی در پدیده های نوین اجتماعی امروز بنام های قانون اساسی در جوامع مدرن تبلور یافته است.
من باب مثال در خصوص جامعه افغانی می توان از تصویب قانون حق سلطنت قوم پشتون بر سایر اقوام افغانستان در اولین لویه جرگه ملی در عهد احمدشاه بابای درانی نام برد که از برکت آن جامعه افغان درین دو قرن شاهد ترقیات چشمگیر اجتماعی و سیاسی در منطقه و جهان بوده است.
با تقــــــــــــديم حـــــــــــرمت
حقــــ(شـــمس الحــق)ــــانی