خبر و دیدگاه

وفاق ملی؛ تجدید میثاق با آرمان‌های شهـدا

شانزدهمین سالروز شهادت قهرمان ملی کشور و هفتۀ شهید به نام “وفاق ملی” نام‌گذاری شده است. این نام‌گذاری در چنین هفته و چنین برهه‌یی از تاریخ کشور، حاوی معانی و پیام‌های گسترده و ارزشمندی است که به عنوان اولویت‌های اساسی جامعۀ ما در شرایط و اوضاع نابسامانِ فعلی شناخته می‌شوند.

متأسفانه ایجاد دولت وحدت ملی با همۀ آرزوهایی که به وجود آورد و گمان برده می‌شد که قادر خواهد شد که بر عمده‌ترین چالش‌های جامعه فایق آید، موفقیتِ چندانی نه‌تنها در مهار مشکلات و نابسامانی‌های متعدد و مختلف نداشته، بل در برخی موارد باعث فربه‌تر شدنِ این مشکلات نیز شده است. به گونۀ مثال، امروز در جامعۀ ما گسست‌های قومی و تبـاری واقعاً به یک معضل نگران‌کننده تبدیل شده است. هرچند که برخی نمودهای این تضادها و اختلافات ریشه در تاریخ دارند و از گذشته به میراث رسیده اند، ولی انکار نباید کرد که برخی جریان‌های سیاسی، سران حکومتی و حلقه‌های خاصی در افزایش و بیرون کردنِ آتش از زیر خاکستر به اندازۀ کافی تلاش کرده اند. برخی‌ها عملاً و به صورتِ واضح از «قوم برتر» سخن گفته اند و در مورد زبان‌های کشور موضع‌گیری تبعیض‌آمیز داشته اند. برخی‌ها تا جایی پیش رفته اند که افغانستان را کشوری متعلق به یک قوم و زبان دانسته و خواهان بیرون شدنِ دیگر اقوام و زبان‌های موجود از محدودۀ جغرافیای فعلیِ آن شده اند.

این‌گونه که نفاق‌پراکنی‌ها و جعل تاریخ در افغانستان متأسفانه از پیشینۀ تاریخی نیز برخوردار است و بدون آن‌که بتوان برای آن‌ها ادلۀ منطقی و اثباتی پیدا کرد، همواره به عنوان ابزار هژمونی و سلطۀ قومی و سیاسی استفاده شده است. حلقه‌های سیاسی به هدف رسیدن به قدرت از چنین ابزارهای سخیف و خطرناک برای برهم زدنِ تعادل جامعه به اندازۀ کافی سود برده و باعث ایجاد سوءتفاهم و بی‌اعتمادی در کشور شده اند. خلق و دامن زدن به چنین مسایلی در افغانستان که مثل هر کشور دیگری از اقوام و زبان‌های مختلف تشکیل شده، نه تنها خطرناک است، بل خطر آن حتا بیشتر از تروریسـم و افراط‌گرایی است که در حال حاضر از کشور ما قربانی می‌گیرد.

در این‌که شهروندان کشور هرگز به چنین اختلاف‌هایی نپرداخته و بها نداده اند، هیچ جای شک نیست، ولی نمی‌توان از اثرهای مسموم‌کنندۀ آن در میان برخی گروه‌ها انکار ورزید. در قرن گذشته، همین برتری‌جویی‌های قومی و زبانی منجر به دو جنگ خانمان‌سوز و فاجعه‌بار شد. اثرهای این‌گونه برنامه‌ها، سهمگین و گاه جبران‌ناپذیر است. آدولف هیتلر در آلمان پس از این‌که به پیـروزی رسید، با استفاده از جادوی کلام که به اندازۀ کافی در استفاده از آن مهارت و تبحر داشت، فاشیسمی را به وجود آورد که نیم کشورهای جهان به شمول کشور خودش در آتشِ آن سوختند. گفته می‎شود وقتی افرادی وارد سالونی می‌شدند که هیتلر در آن سخنرانی می‌کرد، از آن‌طرف که بیرون می‌شدند، کاملاً با سیاست‌های او همدلی نشان می‌دادند و یا رسماً به حزب نازی می‌پیوستند. سخنان هیتلر چنان تأثیرگذار بود که نمی‌شد از جادویِ آن فرار کرد. این سخنان حتا فیلسوفی چون مارتین هایدگر را نیز به دامِ خود انداخت و باعث شد که اندیشمندی به آن بزرگی، از برنامه‌های هیتلر در برهه‌یی از زنده‌گی خود حمایت کند.

معروف است که زمانی کارل یاسپرس از هایدگر پرسید که مرد بی‌فرهنگی چون هیتلر بر کشوری چون آلمان چگونه حکومت می‌کند. هایدگر در پاسخ او گفت: «پشت فرهنگ چه می‌گردی، به دست‌های زیبایش نگاه کن”.

در افغانستان نیز این خطر وجود دارد که روزی این‌گونه نفاق‌پراکنی‌ها باعث تقابل‌های خونینِ قومی و زبانی شوند. از چنین روزی واقعاً باید ترسید و از حالا برای جلوگیری از آن اقدام باید کرد. وفاق ملی، فراخوانی برای قشر خاص و معینی نیست، این فراخوان همه را در بر می‌گیرد و نشان می‌دهد که اشتراکاتِ ما آن‌قدر زیاد و گسترده است که نمی‌توان به برخی اختلاف‌های کوچک بها داد.

از جانب دیگر، فراخوان هشداردهنده نیز هست، به خصوص برای آنانی که می‌توانند شکار سیاست‌های تفوق‌طلبانه شوند. این فراخوان به آن‌ها این پیـام را می‌رساند که نباید در دام سیاست‌های برخی افراد و گروه‌هایی بیفتند که با استفاده از ابزارهایی چون قوم و زبان، سیاست‌های بیگانه‌گان را در افغانستان دنبال می‌کنند.

فراموش نکنیم که بیگانه‌گان همواره برای رسیدن به هدف‌های خود، ایجاد اختلافات را نزدیک‌ترین راه می‌یابند. چه در گذشته‌های دور و چه در سال‌های اخیر، تجربه و تاریخ نشـان داده که وقتی می‌توان بر کشوری و مردمی پیروز شد که آن‌ها را درگیر اختلاف‌های ساخته‌گی و داخلی کرد. این تجربه را بریتانیایی‌ها و شوروی‌ها در افغانستان انجام دادند و از همین راه نیز توانستند برای مدتی به هدف‌های خود دست یابند.

«وفاق ملی» طرحی برای رهایی از مدار بسـتۀ تاریخ سیاسی افغانستان و حرکت به سمتِ فرداهای بهتر است. هفتۀ شهید و شانزدهمین سالگرد شهادت قهرمان ملی، بهترین فرصت برای تجلیِ این طرح و شکافتن سقفِ بی‌اعتمادی‌ها نسبت به یکدیگر و گشودنِ فصلی نو از همدلی اجتماعی و سیاسی در افغانستان است. سزاوار است که همۀ شخصیت‌ها و رجال سیاسیِ کشور در مراسم ۱۸ سنبله، ضمن تجدید میثاق با آرمان‌های شهدای راه آزادی، وفاق ملی و انسجام سیاسی را به زیباترین شکل به نمایش بگذارند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا