خبر و دیدگاه

نفیر خیال

 

نگرش ” نفــیر خیال ” نمایه یی از نکوداشت هنرمند خوش آوازه وگرانقدر صدیق شباب می باشد . دراین نوشته سوای تمجید وستایش ازکارکردهای هنری وفرهنگی این جوان خلاق ، روی سخن ما بر مسئله ، وارسی وکاوش برسه رویکرد مشترک ، همسو وهمسنخ در” چامه نماز” قهارعاصی که بوسیله صدیق شباب به آواز درآمده ، ویژه گردانیده شده است.

یک ــ باردانشی وپژوهشی چامه قهارعاصی وپیوند آن با سماع مولوی

دو ــ باردانشی کنه سماع مولوی دروحدت وجود وخداشناسی

سه ــ انتخاب خرد ورزانه پیوند خنیا ، آواز و نغمه با چامه قهار عاصی و سماع مولوی

قابل یادآوری میدانیم که نیاکان ما ازدورۀ شاهنشاهی پیشدادیان بلخ باستان نزدیک به پنجهزاروهشتصد سال پیشتر ازامروز کائینات وجهان هستی را می شناختند وبا دانش وخرد وشناسایی رمز و راز زیست و استمرارزندگی، آشنایی دانشی داشتند.

این آگاهی، بینش وخرد ورزی ایشان در درازنای تاریخ بشری باالخره به شناخت خلقت وآفرینش و یکتاپرستی انجامید. ازینجا ست که اجداد تاجیکان وپارسها و ُکردها )نژاد سربلندآریان ( درروند تاریخ پیوسته یکتاپرست وباایمان ومهر ورز وراستکاربوده اند.

واین باورمندی وخداپرستی ومهرورزی ودرستکاری درمسیرشناخت ، اساس دانش فلسفی وعرفانی وحدت وجود رابیآفرید . واین واپژوهیدن وبازجستن به موازات هستی، ازمراتب سهش ودرک بدایات شئ تا رسیدن به قله های رشدوتکامل دانش بشری به کنه ذات و پیوند وجود اشیاء، ارتقاءنموده است.

یک ــ قهارعاصی ، ژن آگاه پژوهشی یی که از نیاکانش کسب ذاتی نموده بود. و بربنیه این گوهرذاتی هوشیارانه وبی باکانه، دائم نگرش واندیشۀ های ادبی خویشرا در اشکال بینش اجتماعی بنمایش می گذاشت و در بیان رویکردهای فکریش، همواره در جبهه پدافند ازنجابت انسان وراستگویی قرارمی گرفت. بویژه مفاهیم وپیام چامه ناب ” نماز” وی سرا پا از جنس مهر ، سهش ، نجابت وخداشناسی روایت می کند.

از دید عرفانی مفهوم ” نماز ” در این چامه نزد قهار عاصی پرستش ، نیاز ، سجود و سربه زمین نهادن به اقوای واشد ” وجود ” نیست . بلکه نماز گزار نزد وی یک جوینده ، زاهد و رونده راه ذات قـــدس ُ یکتاست. راهی که زاهد خویشتن را از گـــیر نفس دنیازدگی می رهاند وبه موازات جهــــــان ” بُود ” ره می گشاید.

مفاهیم چامۀ ” نماز ” با سماع مولوی دو روی یک سکه است. زیرا گونه های آموزشی ای که درفوق تذکر رفت ، تجلی یی ازمراد ” سماع ” مولوی بزرگ در شناخت ذات خلقت وآفرینش ” بُود ” است.

دوــ سماع مولوی را نباید تنهاچرخیدن وپایکوبی پنداشت. این سنت قدیم نیاکان ما گونه ای ازراه وروش تزکیه نفس انسانی ورفتن به سوی جلال ، دبدبه ، شکو ه ذات کبرایاست.

سماع درآموزش عرفانی خردمندان ما نزدیک به ُکل ، گوش دل فروداشتن به سروده ها ونغمه ها و آهنگ های موزون درچگونگی مراتب ” بُود ” بسمت ” ُشدن ” است ؛ در این جایگاه متغییرانسان میان خواب وبیداری قرارمی گیرد ، بوجد می آید ، جذبه و بی خودی برایش رخ می دهد ، ربایش ، شور ، و ربُودگی در دنیایی نهان وجودش ، مستولی می گردد.

چیره شدن اینهمه جهش ، کنش ، دلباختگی ودلبرندگی ای که در دائره سهش اخلاقی برای زاهد رخنما می گردد ، همه پیمودن راه حق ورسیدن به دربار ذات بیچون می باشد. براستی که سماع بیداری دل وسیر وتوجه آن بسوی ذات هستی آفرین ومبارزه مقابل نیاز های دنیا زدگی نفس است.

سه ــ انتخاب خردورزانه خنیا ، موزونی آواز وسنجیدگی نغمه دل انگیز صدیق شباب درهمنوایی چامه قهارعاصی و فرورفتن هردوآن دردریایی خروشان یکتاشناسی سماع مولوی، اتفاقی ست که شنونده وبیننده را بخود جلب می نماید و وی رابه راه حق شناسی وانسانگرایی ومهرورزی همراهی می کند . صــدیق شباب وخـــالد کیهان دراین تـــرانه قابلیت، ذوق وشایستگی مسلکی خویش را درشناخت پیوستگی: زیبایی آواز ، موزونی نغمه ، سازگاری چامه ــ وفاق آن سه جزء با سماع مولوی را خیلی گرم به بینندگان وشنوندگان بنمایش می گذارند.

بویژه زمانیکه صدیق شباب درآرامگاه مولانا به پای نیایش بانگ آهنگ سکوت می نشیند و دردنیایی خیال با سهش آرمیده وشور وربایش ، بسوی جمال حق پرواز می کند. ودرتلاقی گاه نمائیدن جمال نورحق در چهره انسان اتفاقی رخ می دهد ودرآن مرتبه ازتابش جمال نورحق، اشک محو وجود ازچشمان جوینده وی، به تراوش می آید. ودر آن توقفگاه گوارا ، دیگرخوشیتن را در وجود مادی زدوده می بیند.

هدف از نوشتن این نامه ، ستایش وتقدیر وآفرین گفتن مجرد به آواز خوان ماندگار صدیق شباب ویا خالد کیهان نسبت به نمایش سرود خوانی اخیر ایشان نیست. بلکه تقدیر وتمجید از یک کاربا اهمیت هویتی ، زبانی وفرهنگی وتاریخی این دو هنرمنــد نستوه است. ما امیدواریم که سایر سرایندگان ونوازندگان وکار آگاهان خنیا، با استفاده از تجارب این دو جوان مبتکر ارزشهای فرهنگی وهویتی تازه وبیشتری را پدید آورند. ومورد تقدیر وستایش مردم وفرهیختگان قرار گیرند.

روینده وسرسبز باد ارزشهای فرهنگی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا