خبر و دیدگاه

رهبران خائن و عوام جاهل

اوریانا فالاچى، خبرنگار برجسته ایتالیایى، از وینستون چرچیل سوال می‌کند: آقاى نخست‌وزیر، شما چرا براى ایجاد یک دولت استعمارى و دست‌نشانده به آن سوى اقیانوس هند میروید و دولت هند شرقى را به وجود مى آورید؛ اما این کار را نمى توانید در بیخ گوشتان، یعنى در کشور ایرلند که سال‌ هاست با شما در جنگ و ستیز است، انجام بدهید؟
وینستون چرچیل، بعد از اندکى تامل پاسخ مى دهد: براى  انجام این کار به دو ابزار مهم احتیاج داریم که آن دو ابزار را در ایرلند در اختیار نداریم.
خبر نگار مى پرسد، آن دو ابزار چیست؟ چرچیل پاسخ می‌ دهد: اکثریت نادان و اقلیت خائن …
هراز گاهى منازعه ى لاینحل دیورند در رسانه ها و شبکه هاى اجتماعى مطرح  شده، غائله ى عجیبى در کشور برپا میشود. تاجیکها آنرا داعیه ى بى اساس قوم پشتون دانسته، مختومه مى پندارند و پشتونها از آن بمثابه ى موضوع ناموسى دفاع نموده، مخالفان دیورند را خائن ملى مى نامند. بدون درک واقعیت، همه به توهین و تهدید یکدیگر مى پردازند، بدون آنکه از اصل ماجرا مطلع باشند.
اگر از اتفاقات بوقوع پیوسته ى  قبل از توافقات بن در مورد خط دیورند بگذریم، قرار گرفتن افغانستان در محراق توجه جامعه ى جهانى، این جرقه ى امید را در دل برخى از سیاستمداران افغان ایجاد کرد که حالا فرصت مناسب براى حل منازعه ى دیورند است. بى خبر از آنکه علیرغم حمایت جهان از افغانستان، پاکستان همچنان از امتیاز بیشترى نسبت بما در محاسبات و معادلات بین المللى برخورداراست. رویهمرفته کشور هاى غربى از دیدگاه افغانها در این زمینه استقبال کاذب نموده، پروسه خسته کننده و زمانگیر مذاکرات محرمانه ى را در نظر گرفتند. در طول این سالها چند بار مذاکرات مستقیمى میان نماینده گان پاکستان و افغانستان در کشور ترکیه صورت گرفت که از جانب افغانستان، داکتر عبدالله در آن اشتراک مى ورزید که هیچ نتیجه ى در قبال نداشت.
موازى با تداوم جنگ در کشور، همواره دولتمردان افغانستان پاکستان را متهم به حمایت، تمویل، تجهیز و تسلیح گروه هاى تروریستى نموده، خاک پاکستان را لانه ى مخالفان دولت افغانستان قلمداد نموده و مى نمایند. و خواهان فشار آوردن جامعه ى جهانى براى قطع این روند بوده اند. اما همینکه مقامات پاکستانى دست به اقداماتى در نوار سرحدى دو کشور بخاطرى ایجاد مانع در تردد تروریستان زده است. با مخالفت دولت افغانستان مواجه شده و بحث دیورند بالا گرفته است. این پارادوکس سیاسى دولت افغانستان، مانع از بوجود آمدن رابطه ى ثابت و استوار در روابط دو کشور بوده است.
با راکت پراگنى هاى نظامیان پاکستانى در مناطق روستایى شرق کشور و مسدود شدن بندر تورخم که روابط دو کشور را به تیره گى بیشتر کشانید.  صداى اعتراض رهبران حکومت وحدت ملى را به کوش جامعه ى جهانى رساند. بالمقابل دولت پاکستان اعتراضاتى را در خصوص عبور و نفوذ طالبان پاکستانى از خاک افغانستان و انجام حملات تخریبى در آن کشور به سازمان ملل و کشور هاى ذیدخل در قضیه افغانستان مطرح نمودند. یک ماه قبل جلسه ى سه جانبه ى بدینمنظور و با ابتکار و وساطت مارک لیل گرنت مشاورامنیت ملى نخست وزیر انگلستان، سرتاج عزیز مشاور پالیسى خارجى صدراعظم پاکستان و حنیف اتمر مشاور امنیت ملى افغانستان در لندن برگزار گردید. در این نشست دولت افغانستان با حضور داشت نماینده ى رسمى دولت انگلستان، به مقامات پاکستان تعهد نموده، اطمینان دادند که حکومت وحدت ملى هیچگونه ادعایى در مورد خط دیورند ندارد و هرگز مانع اقدامات پاکستانى ها در نوار سرحدى نخواهند بود. هر چند محتوى اصلى این مذاکرات به رسانه ها درز ننمود و ظاهراً تحت نام مبارزه مشترک با هراس افگنى عنوان شد، اما محور اصلى گفتگو ها پیرامون خط دیورند مى چرخید.
بلاقاصله بعد از مراجعت دو هیئت با اسلام آباد و کابل، توأم با شگرد اطلاعاتى، شایعاتى در دو کشور پخش گردید که رئیس اجرائیه در ملاقاتش با مهمانان پاکستانى جشن نو روز از به رسمیت شناختن خط دیورند یاد آورى نموده است. منبع شایعات نیز روزنامه هاى پاکستانى عنوان شد که باعث تنش هاى قومى در شبکه هاى اجتماعى، بحث هاى تند و خشن در پارلمان کشور و آتش زدن پرچم افغانستان در پشاور و حریق نمودن پرچم پاکستان در مناطق پشتون نشین افغانستان شد.
جناح قبیله گرا و خائن حکومت وحدت ملى براى کتمان تعهدات و توافقات شان در لندن و مضافاً ضربه زدن رقیب سیاسى شان در داخل، اطلاعات کاذبى را در اختیار افکار عمومى قرار دادند. لطیف پدرام این سیاست پیشه ى آماتور و فرصت طلب، که سالهاست خواب اپوزیسیون سیاسى بودن نظام را در سر مى پروراند، از این فرصت استفاده ى بهینه نموده. با ایجاد موج قومى و سوار شدن بر آن، از جو ملتهب و آشفته ى اجتماعى و جهالت عده ى ظاهر بین و احساساتى، بهره جسته، خود را یگانه اپوزیسیون دولت و نماینده ى تاجیکان مطرح نموده است.
از بررسى این ماجراى تصنعى به عین نتیجه ى مى رسیم که چرچیل در توجیه لشکر کشى به شبه قاره ى هند، مطرح نموده بود که همان دو فاکتور خیانت رهبران و جهالت عوام است. خائنانى که در خفا علیه منافع و مصالح علیاى ملى عمل مى نمایند و در ظاهر خود را وطندوست و حق بجانب جلوه میدهند و عوام الناس جاهلى که با تحریک هر استفاده جوى فرصت طلب به صحنه مى آیند و اوضاع آشفته را آشفته تر مى سازند.
مسلماً تا زمانى که کشور هاى حریص و آزمند خارجى، این دو ابزار برنده را در کشورما در اختیار دارند، بهبود اوضاع و سر وسامان یافتن کشور بعید به نظر مى رسد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا