Uncategorizedخبر و دیدگاه

تفکیک پشتون و طالب

یکى از مشکلات عمده ایکه از بدو پیدایش طالبان در صحنه آشفته سیاسى افغانستان بر سایر معضلات این کشور افزوده شده، تفکیک میان پشتون ها و طالبان است.
بدون شک پشتونها یکى از اقوام بزرگ و شریف افغانستان اند، و در اینکه طالبان یک تحریک سیاسى – نظامى اند، نیز ابهامى وجود ندارد. آنچه این دو پدیده را در چنبره ى سوال قرار داده است، ارتباط تنگاتنگى است که میان قوم پشتون و تحریک طالبان وجود دارد. در اینکه اکثریت قاطع طالبان برخاسته از بستر اجتماعى قوم پشتون است، تردیدى وجود ندارد. و اینکه طیف هاى مختلف قوم پشتون علیرغم ناپسند بودن پدیده ى طالب، از پیشروى و اقتدار آنان استقبال میکنند و یا ناخرسند نیستند، این گمانه را تقویت میکند. با بیانى دیگر، اینکه اعتقاد طالبانى آمیزه ى از اسلام سنتى و تعصب قومى است بر همگان مبرهن است. اما آیا همه ى پشتونها بطور بالقوه طالب اند و با این گروه متحجر، همدردى و همنوایى دارند؟
این تناقض از کجا منشاء میگیرد؟ این سوءظن ایکه ضمیر جامعه را مکدر و شیرازه ملى را برهم زده ، از کجا سرچشمه میگیرد؟
١- بى انصافى روشنفکران غیر پشتون
قضاوت هاى غیر واقعبینانه و غیر منصفانه ى عده ى از نخبه گان و روشنفکران غیر پشتون باعث گردیده تا در اذهان عمومى چنین وانمود شود که پشتون ها همه با طالب اند. و به بهانه ى تقبیح و نکوهش عملکرد طالبان، بر قوم پشتون بتازند و عقده گشایى قومى نمایند. با این نوع برخورد نه تنها گروه محدود، متحجر و منفور طالب را به سطح یک قوم، بزرگ نموده، بلکه روحیه طالب ستیزى را در درون قوم پشتون نیز تضعیف نموده است.
٢- عوام زده گى و عدم جسارت روشنفکران پشتون
با تأسف که روشنفکران قوم پشتون اعم از چپ، راست و ناسیونالیست با روحیه کاملاً عامیانه و بدور از بصیرت روشنفکرانه، جسارت آنرا نداشته و ندارند، تا میان منافع و مصلحت کلان قوم پشتون و کثافتکارى هاى طالبان مزدور، خط فاصلى ترسیم نمایند. من هر گز شاهد انتقاد صریح هیچیک از روشنفکران و سیاسیون پشتون از طالب و عملکرد غلط آنان نبوده ام. در برابر تمام مظالمى که طالبان بر مردم مظلوم سایر اقوام روا داشتند، سکوت اختیار نموده و از کنار آن راحت گذشته اند.
چون محور بحث قومیت است، میخواهم شفافتر مطرح نمایم. بار ها از خود پرسیده ام ، اگر قتل عام مردم هزاره در شمال، تخریب مجسمه هاى بودا در بامیان، سیاست زمین سوخته شمالى و هزاران مورد دیگر را قومى که من به آن تعلق دارم انجام میداد، چه میکردم ؟ بدون تعلل و شک، با شدید ترین الفاظ تقبیح و محکومش میکردم. اگر از این فراتر رویم. آیا این طالبان نبوده و نیستند که حد اقل در دو دهه ى اخیر بیشترینه بدبختى را به قوم پشتون به ارمغان آورده اند. از تلفات هزاران جوان روستایى پشتون که در صفوف طالبان کشته شده اند که بگذریم، تلفات ملکى ایکه بار ها اشک کرزى را در آورد، بمباردمان مناطق مسکونى، تجاوز به زنان، ادرار نمودن به اجساد کشته شده گان، بردن نمونه هاى یادگارى از استخوانهاى مرده گان توسط سربازان خارجى و ده ها مورد دیگر که نشانگر ذلت ، خفت و سر افگنده گى محسوب میشود، آیا دستآورد گروه طالبان که خود را نماینده قوم پشتون معرفى نموده اند، نیست ؟
بر هیچکسى پوشیده نیست که موجود نامشروع طالب که مولود تبانى دشمنان افغانستان است، بانى و باعث جنایات بزرگى در افغانستان گردیده. با تأسف که از آغاز تا امروز، دولتمردان خوشباور و ناعاقبت اندیش دوره هاى مختلف، برخورد مناسب و مقتضى، با این پدیده منحوس ننموده، پالیسى و مش شفافى در قبالش نداشته اند. گاهى او را برادر و زمانى هم مخالف سیاسى خطاب نموده اند. هر از گاهى که در برابر لجام گسیخته گى هاى اراذل و اوباش طالب، اقدامى صورت گرفته. صدا هاى همنوایى و دفاع از طالب بنام تصفیه نژادى، پشتون زدایى و کشتار قومى مطرح گردیده. و به نحوى به کاهش فشار از روى طالبان انجامیده.
سوال اینست که پس با این لشکر، بدوى، منحط و متحجر ایکه به هیچ صراطى مستقیم نیستند، چه باید کرد؟ براى اینکه برادران پشتون آزرده نشوند، گذاشت تا همه ى ارزشها را نابود سازند و مملکت را به قهقرا سوق دهند.
من فکر میکنم ، مادامیکه نخبه گان و روشنفکران پشتون صف و موضع شان را در قبال طالبان مشخص و معین ننمایند. نه تنها راه حلى براى این معضل پیچیده ى ملى سراغ نخواهد شد. بلکه شیرازه ى شکننده ، لرزان و نیمبند وفاق ملى نیز بطورى از هم خواهد پاشید که در آنصورت، بمشکل خواهد توانست، میان قوم پشتون و طالبان تفکیک نمود. و مقصر اصلى آن روشنفکران بزدل و خاینى خواهد بود که از این منازعه تغذیه میشوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا