خبر و دیدگاه

منشاء زن ستیزی در اسلام

به مناسبت روز جهانی زن

زمانی که طالبان در سال ۱۹۹۶ کابل را اشغال کردند و مردم جهان خشونت و بربریت شانرا بر علیه زن مسلمان  مشاهده کردند، من به فکر تحقیق در باره مقام زن در اسلام افتیدم که نتیجه آن نشر کتاب «تساوی جنسی در اسلام»  در سال ۲۰۰۲ به زبان انگلیسی بود. دلیل که من آن کتاب کوچک را به انگلیسی نوشتم این بود که مردم آمریکا را روشن سازم که این خشونت که بر علیه زن به راه افتیده است از اسلام و فرهنگ اسلام نیست. این بربریت فرهنگ قومی و قبایلی عرب قبل از اسلام است نه اسلام.

 در اصول تحقیقات، اول باید محقق یک سؤال را مطرح کند و بلاخره همان سؤال خود را جواب گوید و ثبوت کند. سؤال من برای تحقیق «تساوی جنسی در اسلام» در آنوقت این بود: آیا خداوند عادل است و یا عادل نیست؟ اگر خداوند عادل است پس چطور امکان دارد که در مقابل خلقت خودش تبعیض و تعصب داشته باشد؟ اگر عادل نیست پس من چرا باید یک خدای که عادل نیست پرستش کنم؟

نتیجۀ تحقیق من این بود که خداوند عادل مطلق است و جزیی ترین تبعیض بر علیه زن نکرده است و نشان دادم که زن و مرد درخلقت، زن و مرد در اجتماع و زن و مرد در خانواده با هم مساوی است. برای یادگانی فقط سه مثال از آن تحقیق می آوریم. در خلقت، خداوند زن و مرد را از نفس واحد آفریده است (سوره نساء آیه اول).  در اجتماع قرآن می‌گوید : ”من عمل هیچ صاحب عملی از شما را ، از مرد یا زن که ازهمدیگرند، تباه نه می‌کنم“ (سورۀ آل عمران ۱۹۵). به ارتباط خانواده قرآن می‌گوید  ”زن لباس مرد است ومرد لباس زن“ (سورۀ بقره آیۀ ۱۸۷).  در سال ۲۰۱۵ کتابِ «تساوی حقوق مدنی در اسلام» را به زبان فارسی نوشتم که این کتاب مفصل‌ تر از کتابِ بود که به زبان انگلیسی نوشته بودم. هر دو کتاب در سایت آمازون به دسترش علاقمندان کتاب قرار دارد.

درین مقال منشاء زن ستیزی را برای شما خوانندگان به بررسی می‌گیرم. سؤال تحقیقاتی این است که چه باعث این همه تبعیض و تعصب بر علیه زن شد؟

سه بخش ازعلوم یعنی تاریخ ، بشر شناسی فرهنگی  و بشر شناسی زبانشناسی دست به دست هم داد و باعث  بدبختی  نسوان در اسلام شد وعلاج این بدبختی را در اخیر به خوانندۀ گرامی پیشنهاد می‌کنم تا مسئولیت خود را ادا کرده باشم.

اول تاریخ

بعد از دورۀ خلفای راشدین اتفاقات نگوار افتاد. و تاریخ نقش خود را بازی کرد. در زمان پیامبر(ٌص) و خلفای راشدین جزیی ترین تبعیض و تعصب بر علیه زن وجود نداشت. زنان  در داخل مسجد با مردان یکجا بودند. زنان در داخل مسجد از خلیفه سؤال میکردند. دختران جوان باید به نکاح خود راضی می بودند یعنی کسی نه میتوانست یک دختر را بدون اجازه اش در عقد کسی داخل کند. آموختن علم برای زن و مرد  فرض اعلام شده بود. زنان ثروتمند تجارت میکردند و مردان را برای کار استخدام میکردند. زن طلاق میخواست و مرد باید فوراً طلاق میداد نه اینکه بهانه جویی کند. درین دوره تساوی مطلق از نگاه مدنی حکمفرما بود

بی بی عایشه صدیقه (رض) همسر محبوب پیامبر(ص) نقش بارز در فن حدیث و علم سیاست بازی کرد. وقتی مردان سؤال می داشتند از بی بی عایشه جواب خود را میگرفتند. زنان مانند مردان دانشمند و ادیب بودند. از بی بی عایشه روایت است که می‌گوید ” در بین زنان مانند فاطمه دانشمند ندیدم“. بی بی عایشه اولین زن در اسلام بود که داخل مسایل سیاسی شد و مردان را دور خود  گِرد آورد و درمقابل حضرت علی (رض) داماد پیامبر(ص) جنگید. اینکه حق به جانب بود و یا نبود مورد بحث ما نیست. این‌ها همه مهره‌های اساسی تاریخ اسلام هستند.  مورد بحث ما این است که منحیث یک زن و یک شخصیت تاریخی و سیاسی نقش فعال در سیاست داشت نه تنها که یک محدث  و عالم دین بود. نقش تاریخی عایشه صدیقه زنگ خطر بود برای آن عده قوم گرایان عرب که نه میخواستند تسلط مرد سالاری از بین برود. بعد از مرگ عایشه آهسته آهسته مردم قوم پرست و آنانیکه منافع قومی و قبایلی شان به خطر افتاده بود در صدد این برآمدند تا چگونه نقش زن را از بین بردارند و زن را مطیع مرد سازند. زن را چنان از صحنه دور کردند که دیگر نه شخصیت داشته باشد نه نقش در سیاست داشته باشد ونه صدا داشته باشد وفقط آن چیزی که مرد می‌گوید باید لبیک گوید و بس. بطورمطلق از صحنۀ سیاسی و اجتماعی به دور ساختند حتی از مسجد او را بیرون کردند. همه  بی‌عدالتی‌های که در مورد زن امروز به مشاهده میرسد بعد از خلفای راشدین و مخصوصاً بعد از درگذشت بی بی عایشه صدیقه است،  نه پیشتر از آن.

نقش انتروپولوژی  یا بشر شناسی

 علم بشر شناسی چهار بخش دارد. بشر شناسی بیولوژیکی که مسایل خلقت ، نشان انگشت ، مسایل ارثی و  امور مربوط به علم حیه را احتوا میکند. بشر شناسی فرهنگی که مسایل فرهنگی مردم را به مطالعه میگیرد. بشر شناسی زبان‌شناسی که مسایل زبان و ساخت و بافت و ریشه زبان و غیره را به مطالعه میگیرد و  بشر شناسی باستانشناسی است که مسایل باستانی را از زیر خاک بیرون کرده مورد مطالعه قرار میدهد. در قسمت زن ستیزی در اسلام، بشر شناسی فرهنگی و بشر شناسی زبان‌شناسی نقش عمده را بازی کرده است و تأثیرات آن به اندازۀ عمیق است که از بین بردن آن کاری است بس دشوار و حتی ناممکن.

نقش بشر شناسی فرهنگی در زن ستیزی

جهان عرب قبل از اسلام متشکل از اقوام جنگجو، ستیزه جو ، لجوج و جاهل تشکیل میداد. همه معیار های اجتماعی  سیاسی و خانوادگی  وابستگی به قوم بود و هنوز هم است . اقوام همیشه در جنگ بودند. خون بها و بدل و  تعصب و تبعیض جهان شمول بود. زن جزی ترین اهمیت در عرب جاهلیه نداشت. دختران را زنده به گور میکردند. زن یک برده مطلق مرد بود. به هرتعداد که یک مرد میخواست زن داشته باشد ، زن میگرفت و هر وقت آرزو میکرد بدون جزیی ترین مسئولیت زن را طلاق میگفت. انتقام ، غیرت و ناموس از انگاشت های دورۀ جاهلیه عرب است که آنرا با اسلام خمیر کرده‌اند و امروزمتاسفانه به نام فرهنگ اسلام یاد میشود. داستان قوم گرایی و قوم پرستی عرب فوق‌العاده شرم آوراست.

 بعد از ظهور محمد (ص)، اسلام حقوق مدنی زن و مرد را مساوی اعلام کرد. هیچ مردی بر زنی و هیچ زنی بر مردی بر تری نداشت به جز از تقوی و دانش. این حالت تساوی تا وقتی دوام کرد که بی بی عایشه صدیقه حیات داشت و بعد از  درگذشت آن بی بی عالِم و سیاستمدار،پدیده شوم قوم گرایی نگذاشت زن سر بالا کند و دوباره به نام اینکه زن  غیرت مرد و ناموس مرد است ، زن را از همه حقوق انسانی اش محروم ساختند. قسمیکه گفتیم انگاشت های قومی و قبایلی را مانند غیرت و ناموس با اسلام گِره دادند. در  حالیکه زن  در اسلام یک شخصیت مستقل بود . طور مثال در زمان پیامبر زن طلاق میخواست و آزادانه طلاق میگرفت و حتی از دلیل  جدایی کسی سؤال نه میکرد و بعد از دوره عده،  زن یک شوهر دیگر میگرفت. اما قوم گرایان عرب  همه حقوق زن را بر گشتاندند به حالت دوره جاهلیه یعنی قبل از اسلام.

نقش زبانشناسی در  زن ستیزی

این جاست که دو بخش از علوم بشر شناسی یعنی بشر شناسی فرهنگی و بشر شناسی زبانشناسی  باهم برای از بین بردن نقش زن همکاری میکند. قوم گرایان عرب برای سرکوبی زنان دست خود را با کسانی بسته میکند که آن‌ها دسترسی به منابع زبانی قرآن که کتاب بود و اما تفسیر میشد و حدیث که هنوز شفاهی بود، داشتند. یعنی مذهب و قوم گرا دست به دست هم میدهد و به نام دین و سنت نقش زن را محو می‌کند تا زن هرگز صدای خود را کشیده نتواند. تفسیر و تاویل غلط قرآن که تا امروز همان غلط را نقل قول میکنند و احادیث جعلی با عث از بین بردن مطلق نقش زن در اسلام شد. مثال‌های عمده خدمت شما تقدیم می کنیم:

در بخش تفسیر طوری قرآن را تفسیر کردند که زن ابداً منحیث یک شخصیت مستقل عرض اندام نکند و آنرا  به نام کلام خدا پیشکش مردم کردند.

در تفسیر آیۀ «اضرِبوُهُن» (سوره نساء آیۀ ۳۴) تفسیر کرده‌اند «زنان  با ضرب (اندک و خفیف بمنظور تأدیب و تنبیه نه به قصد تعذیب و اهانت) تنبیه نمائید». این جملات که به قصد تعذیب و اهانت نزید در قرن بیستم در اثر فشار های  سازمان های حقوق بشر در تفاسیر زیاد شده است. در غیر آن همانا زدن است. از یک طرف  رسول خدا گفته است که زنان تانرا مانند دوره جاهلیت نزنید و قرآن می‌گوید که «واللهُ جعل لکم من بیوتِکم سکنا» یعنی و خداوند از خانه‌های تان برای شما مایۀ آرامش پدید آورد ، از طرف دیگر مذهبی که دستش با قوم گرا بسته است می‌گوید اگر زنان اطاعت نکردند بزنید ایشان را.

تفسیر حیله‌ گرانه اینکه مردان سرپرست زنان هستند مثال دیگری است از تفسیر زن ستیز که توسط اتحاد قوم جاهلی عرب و مفسر که دست خود را با قوم پرست عرب یک‌جا کرده است شخصیت زن را محو و نابود کرده است.

اکثراً قوامون را سرپرست ترجمه کرده‌اند. خوب توجه کنید که مشکل در کجاست. در زبان عربی  از نگاه علم ایتومولوژی یا لغت شناسی آیۀ«قوام» ،( به فارسی دری می‌نویسم تا همه دقیق بدانند) با (زبر و پیش و زیر) نوشته می‌شود وسه معنی متفاوت دارد. (القَوام با زبر) یعنی قامت و بلندی ، راستی و عدل معنی میدهد.(القُوام با پیش) ، یک نوع بیماری است که دست و پای را میگیرد.( القِوام با زیر) یعنی آنچه بدان قایم و پا بر جا باشد، نظام کار ، آن مقدار طعام که برای انسان پسنده باشد و (القِوامه) یعنی سرپرستی و قیمومیت.  آیۀ قرآن مجید با «زبر» است نه با «زیر» و القَوام یعنی راستی و عدل معنی میدهد. همچنان آغاز آیۀ ۳۴ در رابطه با خانواده است. “رجل “ در عربی «مرد» و هم «شوهر» معنی میدهد. و امتداد آیه همه موضوعات نفقه و  اطاعت زن است که در رابطه با روابط زن وشوهر میشود. همه مردان اجتماع متکفل نفقه زنان نیستند مگر تنها شوهران. پس تفسیر درست آیه چنین است: شوهران با زنان به راستی و عدل رفتار کنند.

در بخش حجاب «بِخُمُرِهِن» را رو سری و چادر سر ترجمه کرده اند. اساساً اگر شما به آیه توجه کنید «الخُمرَ» است یعنی «آنچه که پوشیده و پنهان شود». “الخِمِر» هم «پنهان و نهفته»  معنی میدهد. اینجا موضوع سر پوشیدن قطعاً مطرح نیست.  در اصل لغت توجه نکرده اند که هدف قرآن “خُمرَ” است نه “خِمِر”. کلمۀ بعدی «جُیُوبِهِن» است که اصل معنی آن یخن و یا یقه  پیراهن است. چه را بپوشانید؟ سینه‌های تانرا. قبل از اسلام زنان نا بکار سینه برهنه ظاهر میشدند.  “و زینت شانرا  جز آنچه از آن آشکار است، آشکار نکنند و سینه‌های شانرا با یقه های پیراهن خود بپوشانند.”جُیُوبِهِن“ (جمع)   نه تنها یقه پیراهن معنی میدهد  ، جیب هم معنی میدهد مانند  جیب بالاپوش . امروز اگر یک زن مسلمان سرش برهنه است قطعاً مرتکب گناه نه می‌شود زیرا تنها بدن باید پوشیده باشد نه سر.

قوم گرایان عرب  با آنانیکه به قرآن دستری داشتند احادیث جعلی را به مخالفت زن ساختند.

.. طور مثال زن نه می‌تواند رهبرشود در حالیکه بی بی عایشه یک رهبر نظامی بود و در آن زمان آن کسی که رهبر نظامی میبود رهبر سیاسی هم میبود. حدیث دیگر جعلی روی زبان‌ها افتاد که چون قرآن گفته است دو شاهد زن است و یک شاهد زن پس زنان ناقص العقل هستند. حدیث ساختگی دیگر که  ختنه دختران خوب است تا شهوت شان کم شود. احادیث جعلی که زن نه می‌تواند  بدون اجازه شوهر بیرون رود. یعنی تفسیر غلط قرآن مجید که کتاب هدایت و عدالت است و ساختن احدایث جعلی از نگاه زبانشناسی در نابود کردن نقش زن تأثیر  فوق‌العاده عمیق دارد.

گناه یک عده بانوان که به نظام اسلامی مخالفت می‌ورزند نیست زیرا این خواهران چیزی که در تفسیر و حدیث میخوانند شاخ میشکند و راه چاره را در دموکراسی غربی می‌بینند در حالیکه اصل اسلام و دستور اسلام چیز دیگری است.

قوم گرایی عرب سرحد آن به افغانستان و ایران رسید و  حالت را که امروز شما درین دو کشور به مخالفت زن می‌بینید قدامت هزار ساله دارد و نو نیست. این اتحاد قوم و مذهب بعد از به میان آمدن محمد  بن عبدالوهاب مذهبی تند گرا و جاهل عرب  زیاد تر دامن زده شد. این مرد ناسیونالیزم عرب را به نام دین و سنت تبلیغ کرد و این روند در دیگر کشور ها هم کارگر افتاد مخصوصاً آن عده کشور ها مانند افغانستان که از اول قومی و قبایلی بودند و طالبان زیر تأثیر همین روش نتد وهابی قرار گرفتند. ایران هم که در اول سنی بود و بعداً در زمان صفوی ها شیعه شد چون بی بی عایشه صدیقه (رض) در مقابل حضرت علی (رض) جنگیده بود شخصیت علمی و مقام اُم المومینی او را انکار کردند و در نتیجه در ایران هم که خود را سردمدار دموکراسی اسلامی می‌گوید  زن نقش سیاسی و دینی ندارد. در ایران زن در مجلس خبرگان نیست و هم قاضی شده نه می‌تواند و اما بازهم نسبت به عربستان بهتر است.

امروز که  اتاق زنان را  در مسجد جدا کرده‌اند این سنت اسلام نیست. این سنت قوم گرایی عرب است. امروز که زن طلاق گرفته نه می‌تواند، این سنت اسلام نیست. این سنت جاهلی عرب است. امروز که زن قاضی نه می‌شود ، این سنت جاهلی عرب است نه اسلام. امروز که فیصدی زیاد زنان بی‌سواد هستند این سنت اسلام نیست، سنت جاهلی عرب است که  زیر نام قوم و غیرت و ناموس یک پوشش اسلام زده‌اند مانند نقل کمبار افغانی. زیر نقل است و بالای آن شکر. امروز اسلام در سرتاسر جهان زیر قوم گرایی و قوم پرستی است و روی آن یک پوشش است به نام اسلام. امروز که ملای مسجد بالای منبر در کابل می‌گوید که زنان تانرا بزنید اساساً قوم گرایی عرب را زیر نام دین و سنت تبلیغ میکند.

جوانان کشور باید به اصل دین محمد (ص) رجوع کنند نه دین که به اساس اتحاد قوم و مذهب ساخته شده است. خواهران ما به جای تقلید کورکورانه از غرب به اصل رجوع کنند تا ثواب دنیا و آخرت را نصیب شوند.

علاج این بدبختی تجدید تفسیر قرآن مجید و غربال کردن احادیث جعلی است که وهابی ها اشخاص متعدد را پول دادند تا به زبان‌های مختلف ترجمه کنند. اگردانشمندان افغانستان  قادر نیست که  قرآن را دوباره تفسیر کند و احادیث جعلی را از بین بردارد ، درین صورت دموکراسی غربی با همه کم بودی های آن که درین نظام نه عدالت وجود دارد و نه اخلاق ،  یگانه راه حل خواهد بود که دین مطلق از سیاست جدا شود. حقوق میراث مساوی اعلام شود و زنان در همه سکتور های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی با مردان همسان شوند. دموکراسی چه غربی باشد و چه اسلامی باشد یک وجه مشترک دارد و آن تساوی حقوق افراد جامعه در مقابل قانون است که  امروز کشور های اسلامی شدید به فقدان حقوق مساوی دچار هستند.

روز جهانی زن  سال ۲۰۱۷ مبارکباد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا